به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاعرسانی «islamstory»، جزیره سیسیل در سال 827 میلادی تحت حکومت روم شرقی اداره میشد اما حاکم آنجا(اومینوس) که به توطئه رومیان برای قتل خود پی برده بود از مسلمانان درخواست کمک کرد و مسلمانان به یاری وی شتافتند و از طریق تونس وارد سیسیل شده و ضمن پایهگذاری و ساخت شهر پالرمو که از بزرگترین شهرهای سیسیل شد، با همزیستی مسالمتآمیز در توسعه تمدن و اقتصاد آن نقش مهمی ایفا کردند.
هنوز وقتی در کوچههای محلات قدیم پالرمو راه بروید، میتوانید نام خیابانها را به سه زبان عبری، عربی و ایتالیایی بر روی دیوارها ببینید. مسلمین با حفر چاه، ایجاد قنات زمین لم یزرع را به باغی شکوفا با آب و فواره مبدل ساختند و با انتقال درختان خرما، زبان گنجشک، پسته، توت، نیشکر، موز، هلو، زعفران و درختان و گیاهانی که تا به حال در آنجا کشت نشده بود سرزمین فقر زده را به منابع ثروت تبدیل و با مجموعهای از قصرهای افسانهای و مساجد مجلل آن را مزین کردند و شهر پالرمو مرکز حکومت مسلمانان و مرکز تمدن و فرهنگ در سیسیل شد.

قصر «القبه»(کوبا) در «پالرمو» شهر اصلی و مرکز ناحیه خودمختار سیسل
ایتالیا واقع است، این کاخ توسط مهندسان و هنرمندان مسلمان برای «راجر
دوم»، پادشاه سیسل ساخته شد.
این کاخ زیبا سال 1180 میلادی بنا شد و به
عنوان نمونه بارزی از خلاقیتهای مسلمانان در آن منطقه بهشمار میآید که
تا به امروز آثار و قطعاتی همچون نوشتههای عربی، طاقها و گنبدها را از
مسلمانان به یادگار حفظ کرده است.
بنابراین گزارش، معماران مسلمان برای زیبایی هرچه بیشتر قصر، اطراف آن را حفر کردند و یک دریاچه مصنوعی ساختند که زیباییش را دو چندان کرده بود.

تصویری کهن از کاخ القبه وسط دریاچه مصنوعی
شگفتی نورمانها از خلاقیت مسلمانان
پس از فتح جزیره سیسیل توسط نورمانها(یا همان وایکینگها از ساکنان بومی اسکاندیناوی و دانمارک که به دریانوردی، جنگاوری و غارت سرزمینهای اطراف اشتهار داشتند و بارها به سرزمین اصلی اروپا هجوم آوردند و در همانجا ماندگار شدند) و پس از فروپاشی و ضعف دولت کلبیها در این منطقه، آنها وارد این جزیره شدند، نورمانها از پیشرفت و تمدنی که مسلمانان برای این منطقه به بار آورده بودند، بسیار شگفتزده شدند.
مسلمانان برای پیشرفت و توسعه سیسیل از همه لحاظ تلاش کردند تا جایی که تفاوت میان این منطقه با دیگر کشورهای وابسته به بیزانس بیش از حد قابل تشخیص بود.
مسلمانان ساختمانهای بزرگی بنا و راههای تجارت را فعال کردند و در اصلاح زمینها و کاشت و زراعت آن کوشیدند، گونههای مختلفی از گیاهان و حیوانات را وارد این منطقه کردند و هنر و ادبیات متنوع و پیشرفتهای را بهوجود آوردند.
مسلمانان همچنین در بسیاری از مساجد حلقههای آموزشی میگذاشتند که با آموزش خط، الفبای عربی و قرآن کریم آغاز میشد و با تحصیلات تکمیلی در بسیاری از علوم دینی و غیر دینی پایان مییافت؛ بدین صورت بود که در همه زمینهها پیشرفت کردند و آن منطقه را نسبت به سایر کشورهای تابع بیزانس تمایز بخشیدند.

بنابراین گزارش، میان آنچه که عربها هنگام ورود به این جزیره دیدند با آنچه پس از خروج خود در بیزانس آفریدند و نورمانها شاهد آن بودند؛ تفاوت آشکارایی بود.
نورمانها مردم باهوشی بودند و به همین دلیل کاری را که اسپانیاییها با کشورشان کردند، مرتکب نشدند(چراکه هنگام فتح اسپانیا، کشیشان حکم دادند که مسلمانان، ناپاک هستند و آثار آنها نیز نجس است و چیزی جز آتش آن را پاک نمیکند. لذا دستور دادند حتی دیوارها را خراب کنند و بسوزانند، بدین ترتیب تمدن اسپانیا 8 قرن به عقب بازگشت).
نورمانها معتقد بودند که حفظ تمدن عرب بهتر است، در همین راستا با مسلمانان گفتوگو کردند و از آنچه که آنها در سیسیل بر جای گذاشتند، استفاده کردند و رابطه خوبی با آنها داشتند، ولی دین اسلام را نپذیرفتند زیرا تصویری که از اسلام در ذهنشان نقش بسته بود، بهسختی پاک میشد.
با این حال نشانههای زندگی عربی ـ اسلامی در آن جزیره واضح و روشن بود و اگر نورمانها اسلام را میپذیرفتند و آن را به عنوان دین قبول میکردند، مدت زمان این پیشرفت تمدنی بسیار بیشتر میشد.
به گفته محققان، در قرنهای بعدی از جمعیت مسلمانان کاسته و جزیره رونق خود را از دست میدهد. در قرن شانزدهم میلادی بود که با کشف آمریکا مرکز ثقل اروپا از مدیترانه به آمریکا منتقل و سیسیل خارج از خطوط کشتیرانی بینالمللی قرار گرفته و موقعیت آن در اروپا و حتی در ایتالیا به حاشیه سوق داده میشود.