عباس جانفدا از جمله فعالان عرصه هنرهای نمایشی است که دغدغه فعالیت حرفهای بیشتر پیرامون پرداختن به موضوعات دینی و قرآنی و بهویژه نمایشهای با محوریت فرهنگ رضوی دارد. وی علاوه بر کسب رتبههای ممتاز از ادوار گوناگون جشنواره سراسری «تئاتر رضوی» و برخی از جشنوارههای موضوعی همچون تئاتر «سوره ماه» حوزه هنری و «تئاتر مقاومت»، صاحب تألیفات در عرصه نمایشنامههای دینی و مذهبی است که برخی از آنها به چاپ نیز رسیده است.
ـ وضعیت ادبیات نمایشی با محوریت موضوعات دینی و قرآنی را به طور کلی چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر خواسته باشیم به شکل کلی این حوزه را مورد ارزیابی قرار دهیم که باید بگویم اساساً وضعیت تئاتر دینی و قرآنی به لحاظ روند تولید آثار نمایشی و اجرای آنها مطلوب نیست اما در مورد ادبیات نمایشی و حرفه نمایشنامهنویسی به ویژه با موضوعات دینی و قرآنی باید اذعان کنم که فعالیت در این حوزه تبدیل به یک جریان فراگیر و مستمر و دغدغهمند نشده است و آثار پیرامون این موضوعات یا به شکل سفارشی نوشته میشوند و یا با انگیزه شرکت در جشنواره و عرصه رقابتی که بتواند برای نگارنده آنها جایزه و یا عواید مالی به دنبال داشته باشد.
به جرئت میتوانم بگویم که تعداد نمایشنامهنویسانی که همچنان با وجود عوارض و مشکلات موجود در این عرصه حرفهای پیرامون موضوعات دینی و قرآنی دغدغهمندانه قلم زده و نمایشنامه خلق میکنند به تعداد انگشتان دست است و ما طی این سالها به تربیت نسلی که بتواند هوشمندانه و براساس اقتضاء و نیاز روز جامعه به تولید آثار نمایشی که براساس آنها شاهد تولید و اجرای یک اثر نمایشی درخور بر صحنه تئاتر باشیم، نپرداختهایم.
ـ منشأ بروز چنین شرایطی را در عرصه نمایشنامهنویسی و تئاتر دینی در چه میدانید؟
دو عامل مهم در بروز چنین اوضاعی دخیل است، یکی نبود سیاست راهبردی مدون و مشخص برای اهالی قلم و نمایشنامهنویسان و اینکه مرجعی برای حمایت و نظارت بر روند تولید این آثار مکتوب عملاً وجود ندارد. اگرچه طبق قانون و در ساختار مدیریت هنرهای نمایشی، کانون نمایش دینی متولی این امر است، اما در شرایط فعلی شاهد هستیم که این نهاد تخصصی موضعی منفعلانه دارد و هیچ خلاقیت و ابتکاری در زمینه ترغیب و انگیزش میان نویسندگان برای ورود جدی به حوزه نمایشنامهنویسی دینی و قرآنی به خرج نمیدهد و تنها در مقاطعی برحسب وظیفهای که به آن محول میشود شاهد پویایی کانون تئاتر دینی آن هم به قدر رفع تکلیف هستیم.
دیگر عامل را باید در احساس نگرانی جامعه نمایشنامهنویسان جستجو کرد، اینکه آنها از این موضوع که اثر نمایشیشان با موضوعی خاص مورد استقبال ابتدا از سوی فعالان عرصه هنرهای نمایشی برای تولید و اجرای صحنهای قرار نگیرد و در صورت تولید آیا در زمان اجرا، مخاطبان با آن برخورد مناسبی داشته باشند و یا خیر.
این امر سبب میشود که جامعه نمایشنامهنویسان با وجود تجارب ارزندهای که در این زمینه دارند و قطعاً توانایی قلم آنها میتواند از یک سوژه و ایده قرآنی اثری قابل اعتنا را به وجود آورد لذا تا زمانیکه مجبور نشوند و یا در قالب پیشنهاد به آنها این امور واگذار نشود در نتیجه وقت و تخصص خود را در امر خلق یک اثر مکتوب نمایشی صرف موضوعاتی غیردینی که به نظر میرسد بیشتر هم مورد توجه و رضایت مخاطبان قرار میگیرد، میکنند.
ـ پس به نظر میرسد که برای رونق آثار مکتوب نمایشی دینی و قرآنی بیشتر از همه نیاز به ساز و کار تشویقی داریم؟
بله، این کار باید ابتدا از سوی نهادهای متولی هنرهای نمایشی و مشخصاً جوزه و نهادهای فعال در امور دینی و قرآنی صورت گیرد و پس از آن سایر نهادهای فرهنگی با الگوگیری از این جریان، به نوبه خود سعی در بسط و ترویج این روند داشته باشند. کانون تئاتر دینی اداره کل هنرهای نمایشی ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری باید در پرداختن به این موضوع طلایهدار باشند، به هر حال هر نمایشنامهنویس ابتدا و پیش از آنکه اثر نمایشیاش برای تولید و اجرای صحنه از سوی افراد و یا گروهی مورد توجه قرار گیرد مایل است که شاهد چاپ و انتشار آن از سوی ناشران تخصصی این حوزه باشد و قطعاً هم ارشاد و هم حوزه هنری امکانات و بستر مناسبی را برای تحقق این امر یعنی بهبود و رونق آثار چاپی عرصه نمایش با موضوعات دینی و ارزشی در اختیار دارند که صرف این اقدام یعنی چاپ و انتشار در نویسنده انگیزه مضاعف ایجاد میکند.
ـ به نظر میرسد همین مقدار ناچیز تولیدات آثار مکتوب نمایشی در حوزه موضوعات دینی و قرآنی نیز آنچنان که باید و شاید با اقبال ناشران عمومی و تخصصی برای چاپ و نشر مواجه نمیشود، دلیل این امر را در چه میبینید؟
دلیل اصلی همان نگرانی است که پیشتر در مورد نویسندگان به آن اشاره شد و اکنون در مورد ناشران نیز صدق میکند و آن اینکه ناشران نیز با این احتمال که اثر چاپی و انتشاریافته در حوزه ادبیات نمایشی دینی و قرآنی چندان مورد استقبال مخاطبان قرار نمیگیرد و به نظر میرسد مورد مطالبه آنها چیز دیگری است، به سراغ چاپ و انتشار چنین آثاری نمیروند.
البته باید در مورد برخی از ناشران نیز که اهتمامی در این زمینه دارند نیز به نکته مهمی اشاره کنم و آن اینکه معمولاً بیشتر از اینکه ملاک نظر این فعالان حوزه نشر برای چاپ و انتشار آثار درخور ادبیات نمایشی دینی و قرآنی، کیفیت فنی و هنری و توجه به وجوه دراماتیک آن به عنوان یک شاخصه حرفهای باشد؛ متأسفانه با روابط دوستانه در بازار نشر چنین آثاری در اولویت است و نتیجتا شاهد هستیم در حالیکه ممکن است آثار شاخص ادبیات نمایشی برخی از نویسندگان در حوزه دینی و قرآنی با بیمهری مواجه شده و شاید در قفسه کتابخانه پدیدآورندگان آنها خاک بخورد اما بازار نشر محل عرضه آثار متوسط و حتی ضعیف نمایشی در این حوزه شده است.
چنین اتفاقی موجب میشود که نویسندگان دغدغهمند حوزه نمایشنامههای دینی و قرآنی به مرور از فعالیت در این حوزه سلب اعتماد کنند و برای تداوم ماندگاری خود در حوزه ادبیات نمایشی و خلق آثار مکتوب نمایشی به سراغ موضوعاتی بروند که غیردینی و قرآنی است و ناشران بیشتر بر روی آنها حاضر به سرمایهگذاری هستند.
ـ در عرصه سینما و نگارش فیلمنامه شاهد هستیم که به ابتکار خانه سینما، بانک فیلمنامهای وجود دارد که فیلمنامهنویسان با پرداخت وجهی نسبت به ثبت طرح، ایده و فیلمنامه خود در آنجا اقدام میکنند تا در صورت هر گونه سوءاستفاده بتوانند این امر را پیگیری حقوقی کنند، چرا در حوزه نمایشنامهنویسی به شکل کلی شاهد چنین اتفاقی نیستیم؟
سرقت ادبی و سوءاستفاده از آثار مکتوب نمایشی و حتی طرح و ایدههایی که ممکن است در ذهن و قلم نویسنده نمایشنامه وجود داشته باشد از جمله آفتهای به نظر لاینحل عرصه حرفهای هنرهای نمایشی است که به نظر میرسد در وهله اول هیچ عزمی از سوی مسئولان در ادارهکل هنرهای نمایشی ارشاد برای رفع آن وجود ندارد.
سالها قبل با تشکیل بنیاد ادبیات نمایشی حرکتی همچون بانک فیلمنامه خانه سینما در حوزه تئاتر ایجاد شد که متوجه نشدیم به چه دلیلی مسکوت ماند و در شرایط فعلی واقعاً در این حوزه نیاز به تبیین و اجرای یک سازوکار مطلوب و جدی داریم چراکه متأسفانه به دلیل برخی بداخلاقیهای حرفهای در این حوزه شاهد هستیم که گهگاه از سوی برخی افراد سودجو حقوق مالکیت معنوی و مادی پدیدآورنده پایمال میشود و در حوزه نمایشنامهنویسی هیچ مرجعی وجود ندارد که شخص نگارنده با رجوع به آن اعلام شکایت کرده و خواستار انجام امور حقوقی شود.
شخصاً مواردی برایم پیشآمد کرده که در آن برخی از آثار نمایشی و نوشتههایم مورد سوءاستفاده قرار گرفته و حتی از سوی افراد و گروهی که قصد تولید نمایش براساس نمایشنامهای از من را داشتند، حتی در قالب یک تماس تلفنی برای صدور مجوز و یا کسب اجازه این اتفاق نیفتاده است.
در این زمینه مسئله دردناکتر آن است که گاه برخی میزان وقاحت را به حد اعلی خود رسانده و مواردی را شاهد بوده و هستیم که با دستیابی به اصل نمایشنامه که توسط فرد دیگری نگارش شده است و البته تنها با حذف چند کلمه و یا تغییر نام شخصیتهای نمایشنامه، اثر نمایشی به نام کس دیگری ثبت و ضبط شده که حتی با مطابقت دادن نمایشنامه تغییر یافته با اصل اثر و با علم به اینکه بیش از 90 درصد نمایشنامه اساساً کپی از نسخه اصلی است اما شخص حقیقی نگارنده از نظر حقوقی و اینکه بتواند احقاق حق کند، راه به جایی نبرده است.
ـ در پایان راهکاری برای جلوگیری از این قبیل سوءاستفادهها از آثار مکتوب نمایشی بهویژه در عرصه نمایشنامههای دینی و قرانی میتوانید ارائه کنید؟
همانطور که اشاره شد اغلب آثار نمایشی دینی و قرآنی یا به سفارش فرد و یا نهادی به نگارش درمیآیند و یا برای حضور در مسابقه نمایشنامهنویسی فلان جشنواره و یا رویداد تئاتری، در مورد شرکت این آثار در جشنوارهها و رویدادهای تئاتری میتوان این توصیه را به دبیرخانه و یا ستاد اجرایی آن داشت که مقداری در پذیرش متون نمایشی برای ثبت و شرکت در بخشهای مختلف جشنواره قوانین سفت و سختتری را به مرحله اجرا درآورند و مثلاً به یک مجوز کتبی که از سوی شخص متقاضی با امضای نمایشنامهنویس به دبیرخانه ارائه میشود اکتفا نکرده چراکه تصور میکنم جعل امضای نمایشنامهنویس کار راحتی باشد و مثلاً مسئولان دبیرخانه میتوانند با تماس تلفنی و یا از طرق مختلف همچون پست الکترونیک و... مجوز رسمی نمایشنامهنویس را برای بهرهبرداری از اثر نمایشی به منظور شرکت در جشنواره و رویداد تئاتری را دریافت کنند.
امیرسجاد دبیریان