به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مصطفی نوروزی، عضو هیأت علمی دانشگاه و مشاور سیاسی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و مسئول اداره تشکیلات اساتید در نهاد مقام معظم رهبری است. وی با نگاه به روند شکلگیری و قدرتیابی جنبشهای دانشجویی در جوامع و دورههای مختلف بر این اعتقاد است که تنها جنبشی که ظرفیت پویایی و پایایی مستمر دارد، جنبش دانشجویی مسلمان است؛ چرا که سایر جنبشها انگیزههای لازم را برای استمرار و تداوم نداشته و پس از مدتی به بنبست میرسند. مصطفی نوروزی در این گفتوگو به تفاوتهای جنبشهای دانشجویی ایران با سایر جوامع پرداخته است.
ـ جنبش دانشجویی در جهان چگونه شکل گرفت و چه هدفی را دنبال میکرد؟در دهههای اخیر جنبش دانشجویی هم در سطح جهان و هم در ایران شکل گرفتند که تأثیر بسیار فوقالعادهای داشتهاند. از اواسط قرن 20 و در اوج اقتدار دولتهای سرمایهداری و لیبرال جنبش دانشجویی در کشورهای بزرگ دنیا پدید آمد که شکل گیری این جنبشها فلسفه خاصی دارد. زمانی که هیچ انتظاری از دانشجویان نمیرود و متفکران سیاسی جایگاهی برای دانشجو در فضای جهانی باز نمیکنند به خصوص بین سالهای 1950 تا 1980 شاهد جنبش دانشجویی جهانی هستیم.
اتفاقا این جنبش از آمریکا شروع میشود که برخلاف انتظار است و بعد به کشورهای اروپایی تسری پیدا میکند و به کشورهای آسیای شرقی و خاورمیانه میرسد و در واقع دانشجویان جهانی یک زنجیره مبارزاتی را به وجود میآورند که تأثیر بسزایی در اتفاقات آن سالها میگذارد و به نوعی با سلطهگری آمریکا مقابله میکند.
در پی اتفاقاتی که در آمریکا، فرانسه، آلمان، آسیای شرقی و بسیاری از کشورها در آن سالها افتاد که به هم مرتبط بودند، نوعی آرمان در بین دانشجویان شکل گرفت که از سوی جنبشهای دانشجویی دنبال میشد و دکترین خاصی را شکل میداد و همه اینها یک خواسته اصلی داشتند و آن خواسته خطاب به کشورهای سرمایهداری به ویژه آمریکا بود که «سلطهگری کافی است» و «ملتها را رها کنید». اینها اصلیترین شعارهای جنبش دانشجویی جهانی بود و در نگاه کلی دکترین جنبش دانشجویی جهانی این بود که ملتها بیش از این نباید تحت ستم و سلطه قرار بگیرند. حتی جنبشی که در خود آمریکا پدید آمد میدانست که آمریکا یک قدرت بیمهار و بیمحاباست و به هیچ چارچوبی پایبند نیست و ملتها را مورد هدف قرار داده است.
اگر دقت کرده باشید به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم دنیا به پادگان تبدیل شد. البته بین دو جنگ جهانی نیز این مسائل در دنیا به وجود آمد و اتفاقات بسیار ناگواری به وجود آورد. امری که رشد سرمایهداری را در دنیا به همراه داشت و صدمات بسیار زیادی را برای ملتها به ارمغان آورد. به خصوص اتفاقات سنگین و تأسفبار بعد از جنگ جهانی دوم که همه احساس کردند که جنگ خاتمه پیدا کرده و فضای مناسبتری در پیش روست اما بعد از جنگ جهانی دورهای تحت عنوان جنگ سرد آغاز شد که دنیا را به پادگان تبدیل کرد و اوضاع بدتر شد.
کشور ما نیز بعد از جنگ جهانی دوم به خصوص بعد از کودتای 28 مرداد به طور کامل پایگاه نظامی آمریکا شد. البته این بلا را قبلاً انگلیس در جریان قراردادهایی که بسته بود بر سر ایران آورده بود و کشور ما را تبدیل به پادگان نظامی خود کرد اما آمریکا به مراتب بدتر از آن عمل کرد و علاوه بر ایران نقاط دیگر جهان را به پادگان تبدیل کرد.
بنابراین در آن مقطع دانشجویان واقعاً درست تشخیص دادند و احساسشان این بود که آمریکا میخواهد تمام دنیا را به پایگاه نظامی تبدیل کند و دنیا را در یک جنگ طولانیمدت خانمانبرانداز قرار دهد و تمام ملتها را در یک سلسله جنگهای مستمر فرو ببرد. از این رو دانشجویان اعتراض کردند و اعتراضشان هم به جا بود. در سال 1950 در خود آمریکا یک سلسله اعتراضات مفصلی شکل گرفت به خصوص در اعتراض به جنگ ویتنام.
پس فلسفه جنبش جهانی اعتراض و مبارزه با آمریکا و سرمایهداری بود. در فرانسه هم همین استدلال وجود داشت. میان کشورهایی که جنبش دانشجویی دارند فرانسه از همه مهمتر بود. در آلمان هم به همین صورت. اینها تلاش میکردند سیاستهای آمریکا را مهار کنند و بگویند که شما نمیتوانید کشورها را در شرایط خاص قرار دهید.
آمریکا در همین فاصله 22 جنگ را پیش برد بنابراین دانشجویان درست تشخیص دادند و ایستادگی دانشجویان باعث شد که آمریکا در ویتنام عقب بنشیند. فرانسه نیز که در الجزایر و شمال آفریقا نقش جدی داشت متأثر از جنبشهای دانشجویی قرار گرفت. در واقع برخلاف تحلیلهایی که در نگاه فیلسوفان سیاسی ـ اجتماعی وجود داشت، دانشجویان نقش مهم و برحستهای داشتند آن هم در وضعیتی که اقتدار آمریکا و دولتهای لیبرال در اوج خود قرار داشت.
ـ این جنبشها توانستند در سالهای بعد هم تحرک و نقشآفرینی داشته باشند؟حرکت جنبشهای دانشجویی جهانی در ادامه کمرنگ شد اما بالاخره تأثیرات زیاد و فوقالعادهای داشتند و از جلوی خیلی از تجاوزگریها را گرفتند اما نتواست ادامه پیدا کند؛ چرا که نمیتوان به راحتی در یک حرکت طولانی مدت و پیوسته ایجاد انگیزه کنید و جریانی را که به نوعی فلسفه جدی برای ماندگاری خود ندارد را تداوم ببخشید.
جنبشهای دانشجویی آمریکا و اروپا جنبشهای دینی و مذهبی نبودند و به نوعی در فضای سکولار و لیبرال ایجاد شده بودند. هر چند در رابطه با آمریکا و سیاستهای سرمایهداری تشخیص درستی دادند اما نتوانستند انگیزه مستمر و دائمی برای خودشان ایجاد کنند.
خلأ جنبشهای دینی واقعاً در اروپا و آمریکا به چشم میخورد. اگر همین حرکت دانشجویان از 1950 به این طرف با انگیزه دینی همراه میشد و تداوم پیدا میکرد، فضای قرن بیست و یک را نیز میتوانست تحت تأثیر قرار دهد.
ـ جنبشهای دانشجویی در ایران چگونه بود؟ آیا سرانجام جنبشهای دانشجویی ایران هم مثل اروپا و آمریکا بود؟در ایران جنبش دانشجویی یک سرمایه ملی است چرا که 7 دهه فعالیت اعتراضی، بیدارگری، دفاع از آزادی و عدالت خواهی داشته و این حرکت مستمر بوده است به خصوص زمانی که از تفکر اسلامی سیراب میشود درخشش فوقالعاده ای دارد. پس از 1320 در ایران جنبشهای دانشجویی شکل میگیرد و 7 دهه سابقه دارد و هر چه جلوتر میآییم توفندهتر میشود. به دلیل اینکه این جنبش با اصول دینی و چارچوب تفکر شیعی ارتباط پیدا میکند پرقدرتتر و عمیقتر میشود و به یک جنبش دینی و معرفتی تبدیل میشود و بسیار عمیقتر و پرقدرتتر و بالندهتر است و آرمانهای عمیقتری دارد.
جنبش دانشجویی مسلمان هیچ موقع به خاموشی گرایش پیدا نمیکند برخلاف آنچه در اروپا و آمریکا اتفاق افتاد. البته قبل از پیروزی انقلاب جنبش دانشجویی در ایران طی سالهای 1320 تا 1340 جنبشهای دانشجویی چپ نو نقشآفرینی میکنند اما این جریان تداوم پیدا نمیکند. جریان چپ انقلابی که سازمان مجاهدین نیز از اینها الگو گرفتند ولو اینکه قبل از انقلاب مبارزه کردند و مدعی هستند اما فضای چپ مارکسیستی و التقاطی داشتند و برای همین حرکتشان تداوم پیدا نکرد و قبل آز آنکه از سوی دولت پهلوی از بین برود از دورن به بن بست رسید.
ـ چرا به این بن بست رسیدند؟مبارزات جهانی با سلطه و استکبار و سرمایهداری یک بحث ساده نیست. کسانی که پرچم این مبارزه را برداشتند بعداً یا تسلیم شدند، یا به خمودگی گرایش پیدا کردند و یا از درون متوقف شدند. تنها جریانی که تا امروز توانسته بایستد و فریاد بزند و بیداری به وجود بیاورد و جریانهای مقاومت را فعال کند جریان اسلامی و مذهبی است. این مهم است جنبش دانشجویی مسلمان در طولانی مدت تسلیم نشده، به زانو درنیامده، دچار دهها آفت نشده و به ضد خودش تبدیل نشده است.
تمام جریانهای مبارز ضد آمریکایی قبل از انقلاب به ضد خودشان تبدیل شدند و آسیب دیدند. هرچند قدمهای مثبتی برداشتند اما واقعاً خیلی جاها به ضد خودشان تبدیل شدند و عامل منفی شدند اما تنها تفکری که میتواند برای ملتها دستاورد داشته باشد و آغازگر بیداری و رهایی باشد جنبش اسلامی است. همانطور که در قرآن نیز ذکر شده که شجره طیبه در تمام فصول سبز است و هیچ موقع خشکی ندارد و میتواند همواره بجوشد و و تداوم پیدا کند.
جریان دانشجویی قبل از انقلاب حتی در خارج از کشور تحت عنوان کنفدراسیون در جریان بود اما عمدتاً دانشجویانی بودند که ایدههای غیر دینی داشتند و نهایتاً نتوانستند راه به جایی ببرند و تسلیم شدند.
جنبش دانشجویی هر چه پیش میرود قویتر و توانمندتر و پرطراوتتر میشود و ارتباطش با مردم قویتر و تأثیرگذارتر میشود. جنبش دانشجویی مسلمان پرقدرتتر، مردمیتر و کمهزینهتر است و آن همه بار منفی را ندارد.
ـ چه عواملی باعث اوجگیری جریانهای دانشجویی مسلمان میشود؟در دهه 50 که اوج قدرت دولت پهلوی است جنبش دانشجویی مسلمان هم در مقابل رقبای خودش و هم در برابر دولت پهلوی قد علم میکند و فضا را در دست میگیرد و گفتمان اصلی میشود. دلیل این اوجگیری ارتباط جنبشهای دانشجویی با نجف و حضرت امام خمینی(ره) است. دانشجویان مسلمان که به تفکر و ایدههای امام نزدیک بودند توانستند از ایشان ایده بگیرند و امام هم به آنها استراتژیهای مهمی دادند که در اثر آن به یکباره قدرت گرفتند. این استراتژی شامل ارتباط با مردم جنوب شهر و مناطق محروم و ارتباط با مساجد و تکایا بود.
جنبش دانشجویی مسلمان یک استوانه و ستون پرقدرتی است که در انقلاب ظهور و بروز پیدا میکند و تأثیر جدی در پیروزی انقلاب اسلامی دارد. دانشجویان به خوبی امام را درک کردند و تفکر امام(ره) را خوب تجزیه و تحلیل کردند و ایشان را در وجود و روح خودشان پیاده کردند. دانشجویان توانستند مردم را به جوشش دعوت کرده و در مقابل ساواک و دولت پهلوی ایستادند و توانستند در پیروزی انقلاب مؤثر باشند و بعد از انقلاب نقش طراز اول را داشتند و پا به پای انقلاب و امام جلو آمدند.
امام(ره) هم به دانشجویان اهمیت فوقالعادهای میدادند و به دانشجویان قوت قلب و جسارت میدادند. برای همین اولین اقدام جدی آنها جهان را تکان داد. این اقدام تسخیر لانه جاسوسی بود؛ اگر بگوییم آمریکا در سال 1950 از دانشجویان خود به دلیل اعتراضاتی که داشتند سیلی خورد، سیلی اصلی را از دانشجویان ایران خورد. جنبش دانشجویی آمریکا به دلیل حمله به ویتنام و جنایاتی که انجام میشد معترض بودند اما در ایران آمریکا تحقیر شد. آمریکا در سالهای 1980 به بعد در اوج قدرت قرار داشت و در جنگ سرد توانسته بود جایگاهی به دست بیاورد اما دانشجویانی که از ناحیه امام(ره) و انقلاب جسارت پیدا کرده بودند آمریکا را به آن نحو تحقیر کردند.
آمریکا در جریان تسخیر لانه جاسوسی واقعاً سرگیجه گرفته بود و به تلاطم و دست و پا زدن افتاده بود. اینکه امام(ره) فرمودند تسخیر لانه جاسوسی انقلاب دوم بود، یک تعبیر فوقالعاده است. انقلاب اول ضد استبدادی بود و انقلاب دوم ملهم از اندیشههای امام ضد استکباری و ضد امریکایی انجام شد.
پس از این رویداد دانشجویان در اردیبهشت 1359 انقلاب فرهنگی را شروع کردند. این مسئله نشان میدهد که دانشجویان در چند جبهه ایستادند و به انقلاب کمک کردند و بازوی امام(ره) بودند. اقدام دانشجویان در سال 59 شاید کمتر از 13 آبان 58 نبود. گروههایی که در داخل ایران به قدرتهای بیرونی مرتبط بودند و قدرت و پول و اسلحه داشتند و روزی پرچم مبارزه با آمریکا را به دست گرفته بودند مقابل انقلاب ایستادند و پشتیان جهانی داشتند. دانشجویان مسلمان در انقلاب فرهنگی نیز این گروهها را مهار کردند و در یک رویارویی فرهنگی به اینها فهماندند که جریانهای پرقدرت و ماندگاری نیستند.
آنچه که میتواند با استبداد و استعمار مبارزه کند فقط جریان دینی است. فقط جریان دینی است که میتواند بایستد و نتیجه بدهد و پرچمدار این حرکت نیز جنبش دانشجویی مسلمان است. رهبر معظم انقلاب هم این روحیه را هرساله به دانشجویان میدهند.
دانشجویان ایرانی در سال 1353 در کنفدراسیون با قدرتی که داشتند طی 16 سال منحل شدند اما در همان کشورهای خارجی اتحادیههای انجمنهای اسلامی که دهه 40 در آلمان تشکیل شد و بعدها در سایر کشورها نیز شکل گرفت، هنوز هم فعال هستند و در ایران هم میبینیم که این جریان خاموش نمیشود. هر چقدر از انقلاب میگذرد این ایدهها و افکار فعال هستند و دهها اتفاق مثبت را پیش بردهاند.
سالهای زیادی است که دانشجویان مسلمانان فعال بودند و نقشآفرینی کردند. به خصوص در صدور انقلاب بابی در فعالیتهای دانشجویی مسلمان باز شد. همانطور که امام(ره) فرمودند انقلاب را به دنیا معرفی کنیم و تعبیری که رهبر معظم انقلاب داشتند که عطر انقلاب را به ملتها و دولتها برسانیم، همین حرکت از ناحیه دانشجویان آغاز شد. گروههای دانشجویی تشکیل شد و تقریبا به همه دنیا مسافرت کردند و ارتباط گرفتند و انقلاب و انقلابیون را معرفی کردند و تأثیر زیادی در این جریان داشتند.
از سوی دیگر دانشجویان در امر سازندگی جهاد دانشگاهی را به وجود آوردند و حرکتهای زیادی داشتند و در عرصه جبهه و جنگ حضور یافتند و اقدامات دیگری داشتند که نشان میدهد دانشجویان بازوی پرقدرت انقلاب تا به امروز بودهاند.
میتوان گفت امروز پیشروی جنبش دانشجویی جهانی، دانشجویان مسلمان هستند؛ چرا که داعیهدار حرکتهای روبه جلو و تأثیرگذار و بیداریبخش و ضد استبدادی و ضد استکباری هستند که از انقلاب اسلامی شروع شده و به کشورهای زیادی رسیده و روز به روز جلو میرود؛ حرکتی که توقف و خستگی ندارد، معرفتی است و آینده مثبتتری پیش رو دارد.