فرمانده سپاه ولیامر ادامه داد: البته قبل از این اساتید، قرآن به سبکی ساده و سنتی خوانده میشد و خیلی مؤثر و زیبا نبود. آن قرائتها، آحاد مردم را جذب نمیکرد.
جباری با بیان اینکه البته جلسات دیگری نیز در استانهای مختلف از جمله جلسه استاد سیدمرتضی ساداتفاطمی در مشهد مقدس برگزار میشد، اظهار کرد: عمدتا جلسات قرآن در تهران و مشهد برگزار میشد و در استانهای دیگر خیلی این زمینه وجود نداشت.
فرمانده حفاظت و امنیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: حسن برگزاری جلسات این بود که شاگردانی تربیت شدند که خود هر کدام اساتید ارزشمند امروز هستند. اینها موتور محرکه محافل و جلسات قرآنی بعد از انقلاب شدند، یعنی اگر این اتفاق قبل از انقلاب رخ نداده بود، ما باید پس از انقلاب در این زمینه شروع میکردیم؛ مثلا به برکت وجود رهبر عزیزمان که عشق و علاقه به قرآن کریم دارند و علاقهمند به صوت مصطفی اسماعیل هستند، ایشان فرمودند که من اگر مصطفی اسماعیل زنده بود، همان موقع وی را به کشور میآوردم و شاید این تحول در قرائت قرآن در کشور بعد از انقلاب ایجاد میشد.
جباری افزود: ولی چیزی در حدود یک دههونیم یا دو
دهه قبل از انقلاب اسلامی، جلسات این اساتید قرآنی برگزار شد و این زمینه فراهم شد
که بعد از انقلاب، یک گام به جلو برداشته شد و الحمدلله به برکت اساتید قرآنی تربیت
شده که در سراسر کشور پخش شدند و به تدریس پرداختند و حتی برخی از ایشان به استانهای
دیگر رفته و به تدریس پرداختند و نیز جوانان نورانی و عاشقی که به تهران آمده و در
جلسات اساتید شرکت کردند، این فرهنگ در سراسر کشور توسعه پیدا کرد و امروز به بار
نشست.
وی بیان کرد: تواضع، فروتنی، محبت، صمیمیت و زحمات شبانهروزی ایشان واقعا زبانزد بود. ما سالها جلسه خیلی خوبی را در منزل ایشان داشتیم که استاد تعداد شش تا هفت نفر از بچهها از جمله بنده را انتخاب کرده بودند و در منزل ایشان جلسه برگزار میشد. ایشان در این جلسات به صورت فشرده کار میکردند تا بچهها رشد کنند.
جباری ادامه داد: به اتفاق استاد، سفرهای زیادی میرفتیم. یادم هست روزی به بنده گفتند که خیلی دلتنگ و خسته هستم. ایشان واقعا اهل عبادت، بندگی و واقعا انسان سالم و متدینی بودند. بنده ماشین یکی از دوستان را گرفتم و به اتفاق استاد و دو سه نفر از دوستان قاری به سمت شمال و جاده چالوس رفتیم، البته بنده نوجوان بودم ولی رانندگی خوبی داشتم.
وی تصریح کرد: آن روز به اتفاق استاد و دوستان خیلی به ما خوش گذشت. نزدیک شمال که رسیدیم استاد گفتند که ضرورت ندارد که شمال برویم؛ چراکه آن روزها در پیش از انقلاب، سواحل دریا، ظاهر آلودهای داشت به همین دلیل با نظر استاد از همان اواخر جاده چالوس برگشتیم و در راه با هم غذا خوردیم و حال و احوال خیلی خوبی داشتیم.
جباری در پایان سخنان خود اظهار کرد: حتی به
خاطر دارم که استاد گاهی درب خانه ما میآمدند که اگر بودم
خدمت ایشان میرسیدم و اگر هم در منزل نبودم، مادرم به من اطلاع میدادند که استاد
آمده بودند. ما با استاد خیلی رابطه گرم و صمیمی داشتیم. خداوند متعال ایشان را
رحمت کند که برای دوستداران قرآن، خیلی زحمت کشیدند و اساتید بزرگ قرآنی امروز شاگردان ایشان
هستند.