به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در ادامه سلسله کرسیهای نقد و مناظره، کرسی ترویجی نقد ایده نظری «بازنمایی اجتماع در رمان پس از انقلاب» همراه با نقد کتاب «تحلیل رمان اجتماعی پس از انقلاب اسلامی» برگزار شد. اصغر احمدی، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی، نسرین فقیه ملک مرزبان، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا(س) داوران این جلسه بودند. همچنین خسرو قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی نیز مهمان ویژه این نشست بود که خواستار تمرکز بیشتر بر ارائه ایده در این حوزه شد.
اصغر احمدی در این نشست با بیان اینکه ورود به کار بینرشتهای سخت است، عنوان کرد: یافتههای این اثر در چند جدول خلاصه شده است. نویسنده ادبیات را آینه تلقی میکند. این برداشت به نظر دقیق نمیآید. ادبیات از فیلتر نویسنده یا ذهن وی عبور میکند و بازتاب و عکسی از واقعیت اجتماعی است که در کل دگرگون میشود. در این باره باید احتیاط کرد و آن را به عنوان واقعیت تلقی نکنیم. محدودیتهای ذهن نویسنده به این معنی است که باید اعتقاد به آینه را کمرنگ کنیم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: تحلیل مسئله اصلی پژوهش در کتاب عنوان شده است، در حالی که هدف است. مسئله، چالشی است که با آن مواجه میشویم. ما با این چالش روبرو هستیم. شناخت و تحلیل رویکرد اجتماعی هدف است و نویسنده میخواهد این موضوع را دنبال کند که این رویکرد در پایان کتاب محقق نشده است. رویکرد و رهیافت در این اثر مبهم است. در نظرات جامعهشناسی مسئله معنی دیگری دارد. در کتاب مجال پرداختن به آن نبوده و محقق نیز به دنبال این موضوع نبوده است.
وی اظهار کرد: نویسنده باید بدون پیشزمینه به دنبال متن داستان برود. ولی این طور نبوده است و به صورت خاص به سراغ 5 محور مشخص رفته است. در متن دیده میشود که رویکرد خالص و ناب جامعهشناسی معرفی میشود و نویسنده مبانی کارش را جامعهشناسی ادبی معرفی میکند. در حالی که ادبیات برای فهم جامعهشناسی باید بر آن غلبه داشته باشد که در این اثر این گونه نیست. این کتاب جامعهشناسی در ادبیات است.
احمدی با تصریح بر اینکه نویسنده به جامعهشناسی ادبی پایبند نبوده است، از پرداخته نشدن تاثیر جامعه بر شخصیتها و اهداف پژوهش یاد کرد و گفت: درباره شناخت زمینهها و بسترها که در کتاب نام برده شده است، باید بین ساختارها تفکیک قائل شد که پژوهش جداگانه درباره شناخت زمینهها و بسترها را میطلبد. از سویی سیر تحول جامعه بررسی نشده است.
این کارشناس همچنین اظهار کرد: پرسش کلیدی جانداری در کتاب نمیبینیم. عدم ذکر منبع برای برخی نقلها از دیگر نقاط ضعف محسوب میشود. وقتی از زمینه اجتماعی صحبت میشود باید وارد ساختار شد، ولی چنین رویکردی دیده نمیشود. مطالب باید رکن واحد داشته باشد و به دور از پراکندگی باشد. این موضوع سبب میشود که موضع واحدی در این زمینه نداشته باشیم.
احمدی همچنین گفت: در این کتاب از اوضاع اجتماعی صحبت شده است. برخی از ناهنجاریها ضعف به شمار میآیند و در این رابطه باید تعریف هنجار از ناهنجار به دقت مشخص شود. ورود به عرصه تخصصی، بار نظری گرانبار دارد و کار را دو چندان سختتر میکند.
نسرین ملکمرزبان نیز در این نشست عنوان کرد: در سال 93 ارزیابی میان دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) صورت گرفت تا شخصیت زنی را که در داستانی دوست داشتهاند و اثری را که مورد پسندشان واقع شده است معرفی کنند. شخصیت «زری» در رمان «سووشون» مورد اقبال قرار گرفته بود. 120 دانشجو بین سالهای 18 ـ 40 زنی را انتخاب کرده بودند که خوشخلق و روشنفکر بوده و مرد کتاب را دوست داشت و با شرایط کنار میآمد.
وی با اشاره به کتاب «تحلیل رمان اجتماعی پس از انقلاب اسلامی» افزود: اقدام این کتاب بسیار مهم است، ولی رویکرد روانشناسی در کار را ندیدم. «لوکاچ» نکات مهمی را مطرح میکند که نویسنده از بین آنها انتخاب کرده است. نکته دیگر اینکه با انتخاب نمونه و نتیجهگیری کلی از سه رمان در یک دهه موافق نیستم. همچنین با اینکه اساس کتاب را بر روی چهار کتاب در یک دهه بگذاریم توافق ندارم. از صفحه 66 به بعد درباره انتخاب این آثار جستجو کردم که دلایل انتخاب رمان را بدانم. نکات ذکر شده در این باره کافی نبود. شاید این اثر آغاز کار باشد که این کار را درباره طیف گستردهتری از رمانها انجام دهیم که ما را به نتایج دقیقتری برساند. خیلی از رمانها نماینده خوبی برای دهه خود نبودند.
مرزبان اظهار کرد: نویسنده در این اثر تلاش کرده است تا مرزبندی کند. اختلاف طبقاتی و گسست و شکاف عمیق نیست. گاهی نکته درباره یک رمان و ذیل چند مقوله به صورت پیوسته تکرار میشود که این موضوع خستهکننده است. توصیه میکنم که طیف و انتخاب رمانها همراه با دلیل و گستره بیشتر باشد.
وی از شکسته شدن جدولکشی و حرکت میان دههها یاد کرد و گفت: دین، جنگ و سیاست از سه دهه بعد از انقلاب که مهمترین سوژههای اجتماعی است مورد توجه و پردازش قرار نگرفته است که نیازمند آن است فرصت دیگری در نظر گرفته شود تا این موضوعات مورد توجه قرار گیرد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: مسئله مهمی که در این جا مطرح است اینکه نویسنده نباید سوگیری داشته باشد که متاسفانه این رویکرد در اثر دیده میشود. مشخص نیست که نویسنده در حکم چه شخصیتی به بیان نظر پرداخته است، آیا جامعهشناسی است، یا منتقد، گزارشگر، ادیب و... . در بیان برخی از مطالب نیازمند آمار و سند هستیم مثل مطلبی درباره بلقیس سلیمانی که مطرح شده است، در حالی که وی ناشر نیست و نمیتواند در این باره نظر دهد. با توجه به این موضوعات، چرا خواننده باید به نوشته کتاب اعتماد کند. نویسنده در کتاب، گپی دوستانه با سلیقه خود و معیارهای مورد نظر خویش به موضوع مورد علاقهای که داشته است پرداخته. باید به اثبات روش پرداخت.
وی همچنین به نکات مثبت کتاب اشاره کرد و گفت: نثری روان و راحت، برخی یافتههایی که پیش از این به آنها رسیده بودم و در این اثر با نویسنده همفکری کرده و تایید مطالب را گرفتم و مقولات جدولکشی که تابلوی روشنگر و پیش برنده و الگوی تحقیقات دانشگاهی است، جزء ویژگیهای مطلوب این اثر به شمار میآید.