کد خبر: 3583328
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۷

سندیت روایات مهدوی ناشی از چیست

باور کردنی نیست که امثال شیخ صدوق و شیخ طوسی‏ با آن جلالت قدر، به روایت‏ هایی اعتماد کنند که خود، راویان آن‏ها را نشناخته و به وثاقت آن‏ها پی نبرده باشند. آن هم در مسأله‏ مهم امامت و مهدویّت که مورد توجه و اعتنای عام و خاص بوده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، شبستان نوشت: در سلسله مطالبی که به همت واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) تهیه و آماده سازی شده است، به بررسى احادیث مهدویت و ولادت حضرت مهدى(عج) و سند و اعتبارشان خواهیم پرداخت.
 آیا این موضوع که مؤلفین منابع حدیثی و تراث مهدویّ در جمع آوری و ذکر روایات مهدوی توجهی به سند آنها نداشته اند، صحت دارد؟
سعی ما بر این است که پاسخ این پرسش را در قالب چند نکته عرض کنیم:
۱- آن‏چه از قدماء محدثین امامیه می‏ دانیم، این است که آنان نهایت سعی و کوشش و احتیاط را در جمع و نقل روایت ‏ها در کتب خود به کار می‏ بردند که از آن جمله می‏ توان به مرحوم شیخ کلینی اشاره کرد که نزد اهل فن، معروف به دقت نظر و احتیاط شدید در نقل روایت‏ ها در کتاب "کافی" بوده است.
2- قدماء از محدثین مانند شیخ صدوق و شیخ طوسی و نعمانی، احادیث کتب خود را از اشخاص غیر معروف نقل نکرده ‏اند، بلکه امثال مرحوم شیخ صدوق‏، عادتاً اساتید خود را به اسم و نسب می ‏شناخته و نیز حالات آنان را از ایمان و عدالت می‏ دانستند و از کسی که او را اصلاً نمی‏ شناختند، نقل روایت نمی‏کردند.
3- سیره ایشان قبل از نقل روایت، این بوده که ابتدا به ظاهر حال و مذهب و نسبت و شأن راوی در حدیث، معرفت می‏ یافتند و بعد از آن، بر حدیثش، اعتماد می ‏کردند.
4- باور کردنی نیست که امثال شیخ صدوق و شیخ طوسی‏ با آن جلالت قدر، به روایت‏ هایی اعتماد کنند که خود، راویان آن‏ها را نشناخته و به وثاقت آن‏ها پی نبرده باشند. آن هم در مسأله‏ مهم امامت و مهدویّت که مورد توجه و اعتنای عام و خاص بوده است.
5- می‏ توانیم ادعا کنیم که این بزرگان به جهت بعضی قرائن و امارات معتبره که موجب جبران ضعف راوی و قطع به صحت حدیث می‏ شده است، به صدور این روایت‏ ها از ائمه‏ معصومین‏ علیهم السلام اطمینان داشته ‏اند و الاّ جای این سؤال باقی است که کسی مانند شیخ صدوق، از نقل این همه احادیث در ابواب مختلف، چه انگیزه‏ ای داشته اگر قصد احتجاج به آن‏ها را نداشته و نزد او مورداعتماد نبوده است، آیا شیخ صدوق کتابش را – طبق نقل خودش در مقدمه کمال الدین(1) –  برای رفع حیرت و شک و تردید و شبهه و استدلال بر وجود امام زمان (عج) تألیف نکرده است؟ آیا نقل روایتی که خودِ مؤلف به آن اعتماد ندارد، بر شبهه و تردید نمی‏ افزاید؟
6 – بیشتر یا تمام اصول حدیثی و کتاب‏ هایی که در قرن اول و دوم و سوم نوشته شده و در آن‏ها، احادیث امام مهدی (عج) آمده است، نزد مؤلفین کتب مهدویّت از قبیل: شیخ صدوق، شیخ طوسی و نعمانی و غیر این‏ها بوده است و اگر چنان چه قصدشان، نقل روایت از آن مصادر اصلی به مجرد وجادت می ‏بود، هیچ‏گاه به ذکر سند به آن اصول، احتیاج نداشتند، ولی ما می‏ بینیم این بزرگان هیچ‏گاه از ذکر سند به کتب اصول، دریغ نورزیدند؛ زیرا همّت آنان بر این بود که تحمل حدیث را با سماع یا قرائت بر استاد یا مناوله داشته ‏باشند. به همین خاطر انسان متخصص در حدیث‏ شناسی و فهرست ‏شناسی در این شک ندارد که همه‏ نصوص وارده در شأن امام زمان (عج) که در امثال کتاب "غیبت" نعمانی، "کمال الدین" صدوق و "غیبت" شیخ طوسی آمده از کتب اصول حدیثی ‏ای اخذ شده است که قبل از انتقال امر امامت به امام زمان (عج)  و حتی قبل از زمان امامت امام عسکری (ع)، تألیف شده و آن اصول نزد نعمانی و شیخ صدوق و شیخ طوسی معروف بوده است.
7- با توجه به نکته بالا، اعتبار مصادر احادیث مهدویّت ثابت می ‏شود؛ زیرا مثل شیخ طوسی ولو در روایتش از کتاب ‏های صاحبان اصول و بزرگان حدیث در قرن‏ های اولیه، سندش را به آن‏ها ذکر می ‏کند، الا این که کتاب‏ های آنان نزد او موجود و معروف بوده و اگر چنان‏چه می‏ خواست روایت ‏های آن کتب را بدون واسطه نقل کند –  همان طوری که ما مثلا  از کلینی بدون واسطه نقل می ‏کنیم – برای او ممکن بود، ولی از آن جا که سیره‏ بزرگان بر این بود که احادیث کتب را با اسناد به سماع یا قرائت یا مناوله ذکر می‏ کردند، لذا مثل شیخ طوسی خود را به زحمت انداخته و برای آن‏ها، سند خود را به آن کتب ذکر کرده است.
نتیجه اینکه: کتب مؤلفین در عصر ائمه‏ علیهم السلام قبل از عصر امام مهدی (عج) که متضمن احادیث مهدویّت است، نزد امثال شیخ صدوق و شیخ طوسی موجود و نسبت آن کتب نیز به صاحبانش معلوم بوده است، همان گونه که نسبت کتاب "کافی" به کلینی نزد ما معلوم است. همین مقدار برای ما در اعتماد تام به روایت‏ های مهدویّت که از اهل بیت‏ علیهم السلام صادر شده و در کتب محدثین و صاحبان جوامع اولیه آمده است، کفایت می‏ کند.
با جمع بندی نکات مطرح شده به این نتیجه می رسیم که اولا: روایات دارای سند می باشند و ثانیا مولفین تراث مهدوی در حین جمع آوری روایات، به سند آنها هم توجه ویژه داشته اند و هر روایتی را ذکر نمی کرده اند .
پی نوشت:
1) کمال الدین، ج‏۱، صص ۲-۳٫

captcha