به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به نقل از روابط عمومی دانشگاه مذاهب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین مختاری یادداشتی به مناسبت ایام نیمه شعبان منتشر کرده که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
قرنهای متمادی است که بشر وامانده از عدالت و آزادی، شوق باز آمدن یا آمدن منجی موعود را در سر میپروراند. اگر چه افق نگاه آزادی خواهان در سراسر دنیا، گونههای مختلفی به انتظار بخشیده است، اما این واژه در معنای عام خود یکی از مشترکات پیروان ادیان الهی به شمار میرود.
مفهوم انتظار موعود منجی(عج) عالم بشریت ، راهبردی کلیدی در تاریخ بشری محسوب میشود که منشا آن را باید در تمام ادیان و نیز اعصارتاریخ بشر جستجو نمود، لذا آرزوی ظهور یک مصلح جهانی، صرف نظر از نوع نگرش به آن و چگونگي ترسيم و پردازش آن، يک ايده فراگير در همه مکاتب و اديان، به ويژه در مکتب و آئين اسلام است؛ چون انتظار دنيايی بهتر و اميد به آيندهای روشنتر در پرتو انقلاب جهانی منجی موعود و مصلح جهانی، يک انديشه و عقيده فراگير است، بنابراین انتظار از جمله وجوه مشترک بيشتر مکاتب و از نظر تاريخی از ريشه دارترين حرکتها در تمام ادیان به شمار میرود.
این امر، علاوه بر اینکه از جمله مهمترین تعالیم دینی کتب آسمانی، مانند تورات، انجیل و قرآن کریم به حساب میآید، از اموری است که به سرنوشت بشریت و تکامل انسان هم ارتباط دارد. سالیان درازی است که آرزوی موعود جهانی، در دلهای خداپرستان وجود داشته است و این آرزو نه تنها در میان ادیان توحیدی بزرگ سابقه دارد بلکه آثار آن را در کتب یونان قدیم، افسانههای میترا، کتب قدیم چینیان، عقاید هندیان و نظایر آن نیز میتوان یافت.
بنابراین فلسفه انتظار، دمیدن روح امیدوارى، پایدارى، آزادی و عدالت در سرتاسر جهان است. تفکر و اندیشیدن به این موضوع که منجی عادلی خواهد آمد و باورمندان را یاری خواهد نمود، اثرات مثبت و خوبی در اعمال و اندیشه انسانهای خداباور میگذارد و آدمی را ناظر بر کردار و تفکرات خود میکند.
در این بین تبیین مفهوم انتظار در جامعه اسلامی، راهبردی حیاتی برای احیاء جامعه آرمانی مهدوی در جوامع اسلامی و دیگر جوامع بشری است، لیکن ضعف مفرط متولیان فرهنگی در انتقال مبانی فکری مهدویت به آحاد مردم علیرغم صرف هزینههای کلان و هنگفت، در عمل فعالیتهای موازی و گزارش محوری برخی نهادهای فرهنگی را موجب شده است که در نهایت به عدم تبیین فرهنگ انتظار در جامعه و نهاد خانواده منتهی شده است.
سستی و کاهلی برخی از متولیان امور دینی کشور که با ورود برخی عناصر غیرمتخصص در امر دین عجین شده است، شتاب زدگی و تعجيل در ظهور، ملاقات گرايی و برداشتهای انحرافی از فرهنگ انتظار را موجب شده است به نحوی که انتظار موجود با فرهنگ انتظار در سیره ائمه اطهار(ع) هیچگونه همخوانی ندارد.
همچنین عوامگرایی در مفهوم انتظار و تقلیل آن به برگزاری سطحی جشنهای نیمه شعبان و نیز فقدان تولیدات فاخر آموزههای مهدوی در سیستم آموزشی کشور، چیستی مفهوم انتظار را در هالهای از ابهام قرار داده است.
از سوی دیگر ترویج انتظار سکولار در امر دین و نگاه حداقلی و سکون و بیتحرکی در صیانت از اسلام ناب و حتی ترویج قبح و زشتی به سبک انجمن منحله حجتیه با هدف ظهور! و ترویج ناامیدی و ناتوانی با تکیه بر رفع همه مشکلات خرد و کلان جامعه اسلامی منوط به ظهور حضرت مهدی(عج)، فقدان تبیین صحیح مفهوم انتظار را در جامعه اسلامی بیش از پیش آشکار میکند.
حال آنکه مفهوم انتظار بر مبنای «والعاقبة للمتّقین» امیدواری را در وجود انسان احیاء ساخته و آیندهنگری درخشان و غیرنهیلیستی را در جامعه نهادینه میسازد، لذا ساختار اصلی تحرک و امید و پویایی جامعه را باید در فرهنگ انتظار جستجو نمود.
از جمله چالشهای فراروی جوامع غربی تبیین آینده و پیشرفت بدون معنویتگرایی است که با عقلانیت جهنمی و ابزاری «ماکس وبر» بروز و ظهور یافت که در نهایت به روزمرگی، زندگی ماشینی و افسردگی منتهی شد، از سوی دیگر ترویج آیندهنگری به سبک زندگی غربی، جوامع بشری را نیز با مخاطرات جدی از جمله افسردگی مواجه ساخت که جامعه اسلامی نیز از آن آسیبها بیبهره نبوده است.
از اینرو افزایش افسردگی در نظام اسلامی معلول پیامدهای سبک زندگی غربی است که از فقدان آیندهشناسی ایمانی نشات میگیرد.
حال آنکه جامعه انتظارمحور نه تنها دچار بیهنجاری نمیشود بلکه امید اجتماعی آن جامعه در بالاترین حد ممکن قرار میگیرد و برخلاف جوامع غربی که پیشرفت به همراه دلمردگی است لیکن فرهنگ انتظار و فرایند ظهور نوعی امید اجتماعی به جامعه تزریق میکند که پیوند پیشرفت و معنویت را با یکدیگر توام میسازد؛ همچنانکه در «دعای عهد» به آن اشاره شده است: «اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ؛ ای خدا شهر و دیارت را به وجود او معمور ساز و بندگانت را به واسطه او زنده ساز».
لذا فرایند ظهور و اصل انتظار آینده را میسازد و انفعال را در مواجهه با مشکلات از جامعه اسلامی دور میسازد، لذا شکوه جشن نیمه شعبان در نوع خود دست رد به نهیلیسم غربی است که آینده و پیشرفت را بدون معنویت تعریف کرده است، حال آنکه معنازایی جشنهای نیمه شعبان، افسردگی، بیمعنایی و تکرار را بر نمیتابد، بلکه مفهوم انتظار، جزئی پایدار و اساسی در گفتمان اسلامی است که از طریق آیندهشناسی مومنانه به مثابه سرمایهای فرهنگی و اجتماعی در چارچوب فرهنگ و هویت اسلامی ایرانی عمل کرده و مقدمهسازی حقیقی اصل ظهور منجی موعود(عج)را تسهیل میسازد.