کد خبر: 3613406
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۶
یادداشت؛

مهدویت از منظر تاریخ قرآنی

گروه اندیشه: نگاهی به مفهوم مهدویت و تفسیر قرآن با نگاه آخرالزمانی نشان می‌دهد که این آموزه دینی یکی از اصول اندیشه اسلامی در خصوص تاریخ است.

شیعه مذهب اعتراض به ظلم و جور بوده است. این گزاره برداشتی است که شریعتی از انتظار دارد.  از منظر شریعتی انتظار مذهب اعتراض است. بنابراین فرد منتظر در انتظار یک رویداد است، او راضی نیست والا منتظر تغییر نخواهد بود. فرد خشنود از روزگار در انتظار تغییر نیست. این یک ناراضی است که در انتظار تغییر است. از این رو نفس انتظار داشتن در ارتباط با وضع موجود و اعتراض داشتن است.
برداشت تشیع از تاریخ و انتظار
همچنین شهید مطهری در فلسفه اسلامی، قاعده‌ای به نام قاعده تلازم حد و برهان را یادآور می‌شود. به اقتضای این قاعده، هرگونه برهانی که بر مساله‌ای اقامه شود، به شناخت (حد) بهتر آن خواهد انجامید و بالعکس. (ابراهیمی دینانی، ۱۳۷۲: ج ۳، ص ۲۴۰ ـ ۲۴۹). این بحث ما نیز بر همین روش مبتنی است؛ یعنی اگر برآن باشیم تا معرفت دقیقی از مهدویت به دست آوریم، یک راه این است عللی که ضرورت مهدویت را ایجاب کرده، بررسی کنیم. مهم‌ترین دلیل ضرورت موعود جهانی،‌‌ همان فلسفه بعثت انبیا است که فلسفه خلقت نیز هست. نگاه سریع به اندیشه دو متفکر شیعی نشان می‌دهد که تاریخ در نگاه شیعیان به لحاظی نظری به حاکمیت مهدی موعود(عج) ختم می‌شود، این فلسفه تاریخ است که می‌تواند شیعیان را با موعود همه ادیان پیوند دهد، موعودی که به نظر باوری مشترک بین ادیان است.
این نگاه را می‌توان در امام موسی صدر نیز پیگیری کرد، از نظر ایشان همه ابعاد تکوینی و انسانی در بعد فردی و اجتماعی دارای سیری تکاملی هستند بنابراین از منظری خوشبینانه، مناسبات اجتماعی انسان و رویدادهای تلخ و شیرین در تاریخ را باید در یک روند کلی و اصیل، نوعی جریان جزئی و رو به تکامل و پیشرفت دانست.
از نظر ایشان کارکرد اندیشه مهدویت در نوعی تحرک و ایجاد انگیزه برای رسیدن به وضع بهتر قابل ملاحظه است و این مساله از لوازم اصلاحگری است که بشریت امروز نیازمند آن است و نیز شرط‌اساسی رسیدن به تمدن اسلامی و انسانی که ما دنبال می‌کنیم.
اگر به تاریخ از منظر ادیان ابراهیمی نگاه کنیم، ملاحظه خواهیم کرد که در این منظر تاریخ جهانی بعد از هبوط آدم و حوا به زمین، آغاز می‌شود و دو برادر هابیل و قابیل نمایندگی دو جبهه در تاریخ ابراهیمی را تشکیل می‌دهند که برای تحلیل تاریخی رویدادهای ضروری است.
نگاه شیعی به تاریخ را باید در این راستا ملاحظه کرد. از یک سو شیعه در پیوند با انتظار مذهبی معترض است و وضع موجود را نفی می‌کند و از سویی در جریان‌شناسی ادیان ابراهیمی نماینده جریان خیر تاریخ است که در مسیر تکاملی به سوی ظهور پیش می‌رود.
قرآن و آخر الزمان
آیات آخرالزمانی قرآن را می‌توان نوعی پیوند با فلسفه تاریخ و مهدویت سنجید. برای مثال آیه 65 سوره انعام نیز چنین رویکردی دارد. این آیه جنبه کاربردی دارد و بسیاری از مفسران بر آن هستند که در خصوص بیان وقایع آخرالزمان است. بر اساس این آیه بلا از هوا، از زیر زمین، فرقه فرقه شدن و جدال فرقه‌ای از جمله خصوصیات روزهای آخر تاریخ است. برخی از مفسران برآنند که فرقه فرقه شدن در خصوص غیرمسلمانان است وپاره‌ای مفسران آن را در مورد مسلمانان دانسته‌اند که بر این اساس روزگار امروز ما بسیار نزدیک به این شرایط است.
گودرزی، استاد دانشگاه امام صادق در خصوص این رویکرد قرآنی معتقد است:‌ در خصوص آیات‌المهدی نباید به یک بخش از مهدویت بلکه بر کل پازل مهدویت نگاه کرد. این نگاه می‌تواند کاربردی باشد و نکاتی برای آینده داشته باشد و نیز کاربردی خواهد بود و قرآن را از مهجوریت خارج خواهد ساخت.
همچنین می‌توان رویکرد قرآن را به آخرالزمان در آیه «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ: و در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد». (انبیا، 105) ملاحظه کرد که نوید حکومت حق مهدوی را بیان می‌کند.
آیه دیگری که در این زمینه وجود دارد، آیه 5 سوره قصص است که می‌فرماید « وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ: و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست‏شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم». این آیه نیز به حکومت مستضعفین در آخرالزمان اشاره می‌کند.
آیه «وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا: و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است». (اسرا، 81) نیز نوید بخش آینده است و اینکه حکومت عدل و حق الهی و حکومت مهدی منتظر(ع) در آینده تحقق خواهد یافت. البته این آیات بخشی از آیاتی است که در خصوص انتظار می‌توان در قرآن یافت.
ما در قرآن می‌خوانیم، «وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ: و همانا به موسى كتاب [تورات] را داديم و پس از او پيامبرانى را پشت‏سر هم فرستاديم و عيسى پسر مريم را معجزه‏هاى آشكار بخشيديم و او را با روح القدس تاييد كرديم پس چرا هر گاه پيامبرى چيزى را كه خوشايند شما نبود برايتان آورد كبر ورزيديد گروهى را دروغگو خوانديد و گروهى را كشتيد». (بقره، 87) که می‌توان از این آیه در راستای سنت هدایت در تاریخ برداشت‌هایی داشت. پیامبر اسلام در این سنت عهده‌دار هدایت انسان‌ها شد.

میثم قهوه‌چیان
captcha