9 ماه سال تحصیلی 9 ماه تلاش و کوشش برای کسب نتیجه مطلوب برای آیندهای روشن، شب بیداری و حضور در کلاسهای مختلف برای نمره قبولی، همه و همه تنها گوشهای از ماهها تلاش جوانان و نوجوانانی است که به امید داشتن تابستانی گرم و مفرح دست به دامان همه چیز میشوند.
در کنار این دغدغهمندی، برنامهریزی برای فصل تابستان و داشتن اوقات فراغتی خاطرهانگیز خود مقولهای است مهم و اینکه علاوه بر خود دانشآموزان، خانوادههای آنها نیز درگیر این موضوع هستند و تمام تلاششان را به کار میگیرند تا اوقاتی مثمرثمر را رقم بزنند.
والدین پرسوجو و تحقیق را چاشنی علاقهمندی فرزندان خود میکنند و با یک مشورت چند روزه به این نتیجه میرسند که در کلاسهای ورزشی و هنری ثبت نام و دور جدیدی از زندگی را برای فرزندانشان فراهم کنند.
حال اینجا این سؤال مطرح است که آیا از این همه کلاس و وقتی که برای گذران آنها صرف میشود، چه مقدار به آموزشهای قرآنی اختصاص یافته است؟ آیا اصلا خود والدین به این موضوع فکر کردهاند که حضور فرزندانشان در این کلاسها تا چه حد کمکرسان آنها در مسیر پرفراز و نشیب زندگی آتی است؟
اصلا واضحتر بگوییم خانوادهها چقدر دغدغه دارند تا فضای خانه را معنوی کنند و آیا والدین خودشان علاقهای به حضور در محافل و کلاسهای قرآنی دارند؟ جای بسی تأمل است که تا به امروز چقدر توانستهایم دینمان را به قرآن ادا کنیم؟ حتی با حضوری چندساعته در طول هفته...
از تمامی این بحثها که بگذریم مراکز قرآنی برای جذب قرآنآموز چه راهکارهایی را به کار بستهاند؟ آیا در کنار دیگر کلاسهایی که برگزار میشود زمینهای را برای راهاندازی کلاسهای قرآنی فراهم کردهاند؟
تابستان فصلی است که نوجوانان و جوانان اوقات فراغت بیشتری دارند و بهترین فرصت است تا طوری برنامهریزی شود تا بیشترین و تأثیرگذارترین نتیجه حاصل شود. در این میان، نگاهی گذرا که به پایگاههای تابستانی در محلههای مختلف میاندازیم تنها کلاسهای تفریحی و ورزشی است که به خوبی جلوه میکند و بر روی بیلبوردهای تبلیغاتی با رنگ و لعابی چشمگیر نمایانگر است.
در این میان «قرآن» باز هم مهجور است و نه تنها تبلیغات چشمگیری ندارد، بلکه جایگاه مشخصی را در میان تبلیغات گسترده کلاسهای تابستانی ندارد. اگر هم نخواهیم بی انصافی کنیم باید بگوییم در برخی محلهها و مراکزی که صرفا به برنامههای قرآنی اهمیت میدهند و کلاسهای متنوعی را برگزار میکنند، تبلیغاتی هر چند محدود در این زمینه شده است ولی در کلیت امر آموزههای قرآنی هنوز آنچنان که باید و شاید چون دهههای گذشته جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است.
از همه این صحبتها که بگذریم باید این قضیه به طور حساب شده ریشهیابی شود و ببینیم مشکل کار از کجاست؟ آیا تنها باید بر برگزارکنندگان کلاسهای و پایگاههای تابستانی خرده بگیریم یا خیر مسئولان قرآنی نیز در این زمینه دخیل هستند؟ چرا نباید زمینه را طوری فراهم کنیم که این کلاسهای قرآنی آنقدر شاد و مفرح و آموزنده باشند تا قرآندوستان توجهی به تبلیغات نداشته و خودجوش در این کلاسهای حضور یابند.
در این زمینه با تعدادی از افراد مختلف از جمله مسئولان و مردم عادی پای صحبت نشستهایم تا موضوع را بهتر بررسی کنیم.
فاطمه.ع یکی از والدینی است که دغدغه حضور فرزندش در کلاسهای تابستانی را دارد و با توجه به اینکه علاقهمند است تا فرزندش با آموزههای قرآنی آشنا شود به دنبال مکانی است که کلاس قرآنی برگزار کند. در همین رابطه خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با وی به گفتوگو نشسته است.
وی اظهار کرد: تقریبا در اواخر سال تحصیلی بود که پیگیر فضایی بودم تا فرزندم بعد از فراغت از درس و کلاس در آن حضور یابد و با آموزههای قرآنی بیشتر آشنا شود و بعد از کلی پرس و جو بالاخره توانستم فرزندم را در این کلاسها ثبت نام کنم. البته هیچگاه تصور نمیکردم مباحث قرآن و خود قرآن در میان ما افراد جامعه آنقدر مهجور باشد که حتی برای بهرهمندی از آن دسترسی آسانی داشته باشیم.
به نظر بنده در ابتدای امر باید خانوادهها خود دغدغهمند مباحث قرآنی باشند تا زمینهای مناسب برای برپایی چنین کلاسهایی فراهم شود؛ چرا که تا علاقه و اشتیاق در کاری نباشد آن کار به سرانجام نمیرسد.
متأسفانه برخی از خانواده تصورشان این است که کلاسهای قرآنی فضایی نشاطآور نیست و اینکه اگر فرزندانشان در این کلاسها حضور یابند افسرده میشوند و همین موضوع موجب میشود به دیگر کلاسهای تابستانی روی آورند. اما بنده نظرم این است که اگر آموزش همراه با سرگرمی باشد، فضا نه تنها کسلکننده نیست، بلکه قرآنآموزان برای برپایی کلاسهای اینچنین لحظهشماری میکنند.
در ادامه نیز با سهیل.ا یکی دیگر از والدینی که علاقهمند است فرزندش در کلاسهای قرآنی حضور یابد همکلام شدهایم.
این پدر که خود کم و بیش با مباحث قرآنی آشنایی دارد اظهار میکند: بنده چون خودم به نوعی قاری هستم و در مجالس قرآنی و در مراسم جزءخوانی قرآن تلاوت میکنم، دوست دارم تا فرزندانم هم در این کلاسها حضور و از مباحث قرآنی بهرهمند شوند، البته اینکه چه مکانی و آموزشگاهی برای این موضوع مناسبتر است خود جا بحث دارد.
بنده به شخصه چندین هفته به دنبال این قضیه بودم و علیرغم مهم بودن این موضوع مشاهده میکردم که پایگاههای تابستانه و مراکزی از این دست توجه خاصی به مباحث قرآنی و آموزش قرآن و یادگیری ندارند و همین موضوع بیتوجهی مسئولان موجب میشود تا رفته رفته از این دست کلاسهای قرآنی مهجور واقع شود.
البته ناگفته نماند متاسفانه محیط جامعه طوری رقم خورده است که کمتر افرادی آن هم از قشری خاص به دنبال این جور مسائل معنوی ـ قرآنی میروند و حتی در برخی موارد دیده شده که افرادی حضور فرزندانشان در چنین کلاسهایی را کتمان میکنند که این خود ریشه در آن دارد که در اذهان عمومی این طور جا افتاده است که حضور در این محافل و جلساتی عقبماندگی از مسائل روز است و...
نبود تبلیغات مناسب و گسترده، بهرهمندی از اساتید و مربیان مبتدی، نبود فضای مناسب و متناسب با روحیه قرآنآموزان و مواردی از این قبیل همگی دست به دست هم میدهد که مردم رغبت چندانی به حضور در این کلاسها و محافل قرآنی نداشته باشند.
مدیر یکی از فرهنگسراها در شرق تهران در این زمینه و در رابطه با اینکه پایگاههای تابستانه تا چه حد میتواند برای دانشآموزان مفید واقع شود، اظهار کرد: بنده به شخصه به همراه دیگر همکارانم تمام سعیمان بر این بود و هست که بتوانیم اوقات فراغت خوبی را برای دانشآموزان رقم بزنیم و در همین راستا از هیچ برنامه طرحی دریغ نکردهایم.
در همین راستا تقریبا اواخر خردادماه بود که شروع به تهیه بروشور برای معرفی کلاسهای فرهنگسرا کردیم و اینکه سعی کردیم تمامی کلاسها را طوری برنامهریزی کنیم که مباحث دینی، فرهنگی و ورزشی همگی در کنار یکدیگر قرار گیرد و به صورت یکسان معرفی شوند.
علیرغم این برنامهریزیها از همان روزهای ابتدایی ثبت نام کلاسها والدین خود تلاش میکردند و تمایل داشتند تا فرزندانشان در کلاسهای ورزشی، نقاشی، سفالگری و کلاسهایی از این قبیل حضور یابند و در واقع تعداد اندکی از والدین برای کلاسهای قرآنی ثبت نام کردند که همین موضوع موجب شد تا به امروز که تقریبا یک ماه از فصل تابستان میگذرد، نتوانیم به علت به حدنصاب نرسیدن کلاسها آنها را برپا کنیم.
البته این را هم باید عنوان کنم که این بیعلاقگی نسبی افراد به مباحث قرآنی در برخی از موارد خود ریشه در علاقهمندی نوجوانان به کلاسهای تفریحی و ورزشی است و تصور میکنند که مباحث قرآنی در زندگی کاربردی ندارد. در پایان این را باید در نظر داشت که مسئول واقعی این جور کلاسها کدام مرکز و نهاد است، آیا باید این وظیفه خطیر را به مراکز و مؤسسات قرآنی سپرد یا تمامی مراکزی که توانایی برگزاری چنین کلاسهایی را دارند که این خود جای بررسی بیشتری دارد.
حال در پایان امیدواریم که روزی فرا رسد تا قرآن و آموزههای کلام وحی بیش از پیش میان مردم جایگاه اصلی و واقعی خود را پیدا کند و بتوانیم نسلی قرآنی را تحویل جامعه دهیم.
مریم علئی