کد خبر: 3624008
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۳

تصویرگری از عملیات مرصاد فیلم‌سازی چون حاتمی‌کیا را طلب می‌کند

گروه هنر: عملیات مرصاد از اتفاقات بسیار مهم و جدی تاریخ این سرزمین است که روایت آن از عهده فیلم‌سازانی نظیر حاتمی‌کیا بر می‌آید.

درباره سینمای دفاع مقدس در سال‌های اخیر صحبت‌های بسیاری بر سر تریبون‌ها و محافل مختلف بیان شده است. در اکثر اظهارنظرها بر این امر تاکید شده که دو عامل موجب شده این گونه سینمایی پرمخاطب دیگر جذابیت گذشته را نداشته باشد، اما این دو عامل چیست؟ مهم‌ترین و رایج‌ترین توجیه در افول سینمای جنگی نبود امکانات سینمایی است که باعث شده کیفیت کارهای مربوطه به‌شدت کاهش پیدا کند. این محدودیت‌ها به اندازه‌ای است که برخی مواقع فیلمساز برای داشتن چند اسلحه با مشکل رو برو است! با این محدودیت تصور کنید تماشاگری که فیلم «فیوری» را تماشا می‌کند، چگونه راضی شود وقت خود را در سالن سینما پای تماشای این فیلم بگذراند؟

موضوع دیگری که در اکثر مصاحبه به عنوان نقطه ضعف سینمای دفاع مقدس نام برده می‌شود محدودیت‌های موضوعی در این حوزه است. این معضل باعث شده که قصه‌ها به‌شدت نزدیک به هم باشد، برای همین هم معمولا این کارها جذابیت چندانی برای تماشگر ندارد، چون بارها قصه حاجی و سیدها را در سینما شنیده است، البته در میان تولیدات سطحی و تکراری کارهای هم در سینمای جنگ تولید شده‌اند که موضوعاتی نو و جدید داشته‌اند اما آن کارها نیز یک نکته را فراموش کرده‌اند، آنهم این‌که سینما الزامات خود را دارد و نمی‌توان تنها با تکیه بر موضوع جذب مخاطب کرد.

برای درک بهتر موضوع به عنوان مثال  از دو فیلم در این زمینه یاد می‌کنم. «ویلایی‌ها» و «شیار 143» فیلم‌های بسیار خوبی هستند که به لحاظ قصه برای تماشاگر تازگی دارد، اما در این کارها به تنها چیزی که فکر نشده جذابیت‌های سینمایی است که باعث شده با وجود حمایت‌های وسیع دولتی و پخش بلیت‌های رایگان، این دو فیلم فروش یک فیلم دست چندم طنز را هم نداشته باشد. البته در این میان استثناهایی نیز وجود دارد که هم قصه نو باشد و هم اینکه جذابیت‌های سینمایی را لحاظ کرده‌اند که فیلم «ماجرای نیمروز» نمود بارز این ادعاست.

اما هدف از توضیحات فوق رسیدن به یک نکته است که شاید پیشتر نیز به آن پرداخته شده باشد، اما در موقعیت کنونی که تنها چند روزی از سالگرد عملیات مرصاد می‌گذارد، بیان دوباره آن خالی از لطف نیست. در حوزه دفاع مقدس موضوعات متعددی برای کار کردن وجود دارد که می‌شود به‌راحتی درباره آن حرف زد؛ موضوعاتی که تا به حال گفته نشده‌اند. این کم‌کاری نیز از طرف هنرمندان نیست، بلکه برخی خطوط قرمز که بسیاری از آنها نیز غیر ضروری است چینی شرایطی را به وجود آورده است.

در عملیات مرصاد دشمن بعثیان نیستند، بلکه کسانی مقابل ما قرار گرفته‌اند که ظاهراً ایرانی هستند، اما این ملیت دلیلی بر غیرت و تعالی‌خواهی وطنی نیست؛ آنها با ترورهای اوایل انقلاب و کشتار مردم و مسئولان ثابت کردند که دلشان برای وطن نمی‌تپد بلکه درد آنها قدرت و اعتبار است. این گروهک با حمله به خاک ایران اسلامی سعی کرد بار دیگر خون مردم این سرزمین را بریزد، اما با جانفشانی نیروهای مسلح سر آنها به سنگ کوبیده شد. این اتفاق چنان ظرفیتی در خود دارد که می‌تواند الهام‌بخش فیلم‌ها و سریال‌های مختلف باشد اما جالب است که بعد از گذشت نزدیک به 30 سال هنوز فیلم خوبی در این حوزه ساخته نشده است!

مطلب پایانی که به عنوان تذکر بیان می‌کنم این است که فیلم سینمایی «چ» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا می‌تواند مدل بسیاری خوبی برای فیلم‌سازانی باشد که می‌خواهند درباره عملیات مرصاد فیلم یا سریال بسازند. در فیلم «چ» دشمن به ظاهر ایرانی بود، اما کمر به نابودی این سرزمین بسته بود، اما این ویژگی باعث نشده بود تا حاتمی‌کیا به صورت شعاری این افراد را نقد کند، حتی برای آنها شخصیت خاکستری نیز ترسیم شده بود. این مسئله به‌نوعی بر باورپذیری کار افزوده بود. در انتها باید تاکید کرد غفلت از موضوعاتی چون عملیات سلحشورانه مرصاد که با تدبیر و غیرنمندی بزرگانی چون شهید صیاد شیرازی خنثی شد، نوعی نادیده گرفتن بخشی از تاریخ پرافتخار این سرزمین است؛ اتفاقی که از آن به عنوان ظلم به آیندگان می‌توان نام برد.
captcha