سالهای اخیر، در کنار روند پر افت و خیز بازار نشر در حوزه ادبیات، میتوان گفت کتابهای حوزه دفاع مقدس با رویکرد مطلوب و قابل توجه مخاطبان حوزه نشر روبرو بودهاند. چاپ و انتشار تعداد زیادی کتاب در حوزه دفاع مقدس در طول سالهای اخیر، گواه بر این ادعاست؛ «دا»، «بابانظر»، «پایی که جا ماند»، «نورالدین پسر ایران» و ... نمونه هایی بارز از آثاری هستند که مورد استقبال مخاطبان این حوزه واقع شده اند.
از سویی رهبر معظم انقلاب نیز در نشستی با حضور نویسندگان حوزه تاریخ شفاهی و ادبیات جنگ، بر ارتقای این حوزه تاکید کردند و فرمودند که این گروه از نویسندگان، کشور را از ادبیات وارداتی بینیاز کردند. توجه معظمله به این حوزه و اشراف ایشان بر آثار ادبی، خود نکته حائز اهمیت و تایید رویکرد مثبت این حوزه در جذب مخاطب است. ناگفته نماند که تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این آثار نیز بر افزایش مخاطبان این حوزه تاثیر شایان توجه داشته است.
در عین حال باید گفت که به دلیل همین اقبال، نویسندگان بسیاری به این حوزه روی آوردهاند که در کنار رونق این آثار، آسیبهایی را نیز متوجه کتاب های حوزه دفاع مقدس و ادبیات جنگ کرده است. از جمله این آسیبها میتوان به کمبود اطلاعات نویسندگان نسبت به وقایع دوران جنگ اشاره کرد که خود باعث نقص و کاستیهایی در ارائه مطالب و گاه نامتناسب بودن رویدادها و نامرتبط شدن موضوعات میشود.
عدم دسترسی به برخی از اسناد و مدارک مربوط به جنگ، خود موضوع دیگری است که نقص اطلاعات را سبب میشود و به این مشکل دامن میزند.
آسیبهای مرتبط با کتابهای حوزه دفاع مقدس فراوانند؛ گاهی پرداختن به موضوعات تکراری به ویژه درباره شهدای شاخص، به نوعی به این محتوا لطمه وارد میکند. همچنین در حوزه آثار خودنوشت، به نوعی با چالش افت نثر و روایت مواجهیم و این تا حدودی طبیعی است؛ چرا که تعداد زیادی از نویسندگان این گونه کتاب ها، یا واجد ویژگی های نویسندگان حرفه ای نیستند و یا در عرصه نویسندگی، مبتدی اند. از این گاهی پیدا کردن کتابی که عاری از آسیب باشد، کاری دشوار است.
با این حال در ماههای اخیر کتابی با عنوان «خداحافظ سالار» به قلم نویسنده توانای حوزه دفاع مقدس، سردار حمید حسام به نگارش درآمده که به دلیل اشراف این نویسنده به ادبیات، به ویژه ادبیات دفاع مقدس، عاری از آسیبهای یاد شده است. به طور قطع و یقین باید گفت که تجربیات و حضور حسام در دوران دفاع مقدس، بسیاری از نقائص و کاستیهای این حوزه را برطرف میکند.
سردار حسام که خود زمانی سکانداری معاونت ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس را برعهده داشته، در این اثر تلاش کرده تا در روایت داستان از نگاه همسر شهید، جایگاه سردار شهید حسین همدانی را از دید پروانه نوروزی درک و بیان کند.
از سویی، حسام تلاش کرده است لحظات دشوار غیبت همسر در هنگام ولادت فرزندان را به تصویر بکشد. وی در «خداحافظ سالار» تلاش کرده تا با شناخت سی و چند سالهای که از سردار همدانی دارد و ارتباط با اعضای خانواده وی، مباحث را واشکافی کند.
در کنار این موضوع نباید غفلت کرد که ماه این کتاب، دو رو یا دو نیمهلال دارد که هر دو با هم ماه را تشکیل میدهند و نویسنده توانسته است این نگرش را در کتاب منتقل کند. نویسنده این کتاب اعتقاد دارد که نیاز امروز آن است که قهرمانان واقعی در عرصه دفاع مقدس را که همسران شهدا هستند بشناسیم و بشناسانیم؛ وی با چنین دیدگاهی به نگارش این کتاب پرداخته است.
همنشینی و زندگی با سردار همدانی در طول سالهای جنگ و پس از آن، خود نکته مثبتی برای نویسنده بوده است که بتواند شخصیت قهرمان داستان را به گونهای توصیف کند که واقعیات را بیان کند و از این منظر باید گفت که نویسنده اطلاعاتی همپای روایتگر اثر، همسر شهید داشته است که خود این موضوع سبب مصون ماندن از آسیب میشود.
بر این اساس باید گفت که داشتن اطلاعات درباره شخصیت و سوژه داستان، اطلاعات مربوط به دوران دفاع مقدس یا دستکم برهه خاصی که شهید، جانباز یا ایثارگر در آن مقطع حضور داشته، خود نکاتی است که سبب میشود کتابهای این حوزه از آسیب در امان بمانند.
یادداشت از آزاده غلامی