به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) هنوز هم بچههای دهه 50 و 60 (و البته قبل از آن) به خوبی به یاد دارند که قریب به اتفاق آنها با تربیتی که کتک خوردن بخش قابل توجهی از آن بود بزرگ شدهاند. تربیت فرزند بدون تنبیه بدنی توسط والدین، معلمان و بزرگترها چندان در ایران رواج نداشت. «بچه عزیز است تربیت بچه عزیزتر» یعنی برای تربیت بچه میتوانی بچه خودت یا بچه اطرافیانت را بزنی.
البته پیشینه کودک آزاری به قرنها قبل باز می گردد و آسیبی جهانی است. بر اساس آمار منتشر شده از سوى سازمان بهداشت جهانى (WHO) سالانه بیش از پنج میلیون کودک در سراسر جهان مورد اذیت و سوء استفاده قرار مى گیرند که در ۱۴ تا۱۷ درصد از موارد به مرگ کودکان منجر مىشود.
اما هدف از نگارش این مطلب بررسی این مسئله در دوران معاصر است. بخش قابل توجهی از آنچه اکنون به عنوان کودک آزاری مطرح میشود، در گذشتهای نه چندان دور به معنی تربیت درست بچهها معنی میشد و البته هنوز هم در در بخشهایی از کشورمان همین نگاه وجود دارد. نه تنها آزار جسمی کودکان بلکه آزار روانی و جنسی کودکان با به کار بردن الفاظ زشت، تحقیر، توهین و حتی اصطلاحات جنسی در قالب کلمات به اصطلاح محبت آمیز و آزار و اذیتهای جنسی در قالب شوخی با کودکان رفتاری معمولی طی چند دهه گذشته در ایران بود.
شاید همین پیشینه و نگاه سنتی است که باعث شده اکنون پس از نزدیک به دو دهه قانون قوی برای مقابله با کودک آزاری نداشته باشیم. در ایران تا سال 82 هیچ قانونی برای برخورد با کودکآزاری بهجز در موارد معدودی مانند قتل، دزدیدن، رها کردن و استفاده از کودکان برای تکدیگری وجود نداشت.
اما نگاهها به این مسئله تغییر کرد. بالا رفتن سطح تحصیلات عمومی، کاهش تعداد کودکان و هستهای شدن خانوادهها، مطرح شدن مباحثی از جمله روانشناسی کودک، خاطرات تلخ بزرگترها که نمیخواستند همین خاطرات را بچههایشان تجربه کنند و در کل تحولات اجتماعی ایران موجب شد بخش قابل توجهی از نگاهها به تربیت کودکان تغییر پیدا کند.
در ادامه این روند، قانون گذاران نیز تلاش کردند خیلی عقبتر از مردم و خیلی دیرتر از نگاه جهانی به این مسئله، قوانینی در حمایت از کودکان تصویب کنند. این قوانین اواخر سال 81 به تصویب شورای نگهبان رسید و از سال 82 با عنوان «قانون حمايت از كودكان و نوجوانان» اجرای آن آغاز شد اما با آغاز اجرای آن نواقص آن مشخص شد و از آن تاریخ تاکنون تلاش ها برای رفع نواقص و تصویب «لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان» همچنان در پیچ و تاب مجالس مختلف باقی مانده و مجلسیها مدام تصویب این قانون را به بعد موکول میکنند و در حالی که همه امیدها برای تصویب و اجرای آن در سال جاری مطرح شده بود باز هم تصویب نهایی آن به سال بعد موکول شد.
در مقابل خانوادههای کودک آزار کسی از بچهها حمایت نمیکند
یکی از مهمترین نواقص قانون قبلی عدم توجه به مسئله کودک آزاری در درون خانوادهها است. یعنی مسئول اصلی نگه داری از کودک خانوادهها تلقی میشوند و وقتی همین خانواده که مسئول مراقبت از کودک است، بچه را مورد اذیت حتی آزار جنسی قرار میدهد به راستی کسی نیست که از کودک حمایت کند.
نکته تأسف برانگیز اینکه دلیل عمدهای برای این تأخیر وجود ندارد و از قراری از نگاه مجلسیها مسائل مهمتری از حقوق کودکان وجود دارد. این نگاه و عملکرد مجلس در حالی صورت میگیرد که طی ماههای اخیر چندین مورد کودک آزاری که منجر به مرگ چند کودک بیگناه شد، به شدت احساسات عمومی را جریحهدار کرد به نحوی که تمام صفحات اجتماعی پر شد از اظهار نظر و البته اظهار تنفر و انزجار از این اقدامات و شاید برای اولین بار در کشور مسئله آموزش کودکان برای پیشگیری از آزار دیدن و آموزش والدین برای تربیت صحیح فرزندانشان در سطحی گسترده مطرح شد.
فعالیت گسترده شبکههای اجتماعی مسئلهای است که طی چند سال اخیر در حال تجربه آن هستیم و بسیاری از مسائل که در کشور مدام رخ میداد اما مورد توجه عموم قرار نمیگرفت اکنون توسط شبکههای مجازی و اجتماعی برجسته شده و مورد توجه عموم قرار گرفته است. متأسفانه کودک آزاری، تجاوز و قتل کودکان در گذشته هم به همین شدت در کشور رخ می داد اما به دلیل نبود رسانه های قوی و عمومی، در افکار عمومی برجسته نمیشد اما خوشبختانه اکنون بسیاری از مسائل اجتماعی در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.
حتی جو عمومی جامعه مجلسیها را تکان نداد
اما، متأسفانه حتی جو عمومی جامعه هم منجر به تصویب قوانین قوی در خصوص مطالبه حقوق کودکان و نوجوانان نشد تا اینکه، زلزله غم بار کرمانشاه رخ داد و موضوع کودک آزاری و مباحث مختلف مربوط به آن از جمله آموزشهایی که برای مقابله با کودک آزاری برای خانوادهها مطرح میشد، جای خود را به موضوع زلزله داد.
در همین وانفسا بود که مسئله تجاوز به 90 درصد کودکان کار و خیابانی از سوی رضا قدیمی مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران مطرح شد. همه وحشت کردند اما کمتر کسی تعجب کرد و حتی کمتر کسی خواست آن را تکذیب کند؛ واقعیت این بود که مسئله تجاوز به 90 درصد کودکان کار و خیابانی مسئلهای قابل باور بود. تا اینکه خود رضا قدمی و بعد رئیس سازمان بهزیستی این آمار را تکذیب کردند آما هیچ آمار درستی ارائه نشد.
چرا تجاوز و تعرض به 90 درصد کودکان کار و خیابانی عجیب نیست؟
چرا تجاوز و تعرض به 90 درصد کودکان کار و خیابانی عجیب نیست؟ وقتی مدام در رسانهها میشنویم که کودکانی که دارای پدر و مادر هستند، در محیط امن خانه و خانواده(محیطی که اصولاً باید امن باشد) زندگی میکنند باز هم مورد تعرض و تجاوز قرار می گیرند، وقتی خود مسئولان بهزیستی مطرح میکنند که تجاوز به کودکان در بیشتر موارد توسط اطرافیان و نزدیکان کودکان یعنی افرادی مثل دایی، عمو، دوست خانوادگی و ... که بچهها به آنها اعتماد دارند صورت میگیرد، وقتی دادگاههای قضائی ما مملو است از پروندههای تجاوز به عنف که عموماً آمار آنها اعلام نمیشود و یا مخفی نگه داشته میشود، وقتی بسیار از روانشناسان ما از مشکلات روانی کودکان و خانوادههایی که به خاطر آبرویشان شکایت نمیکنند، میگوینداما فرد متعرض همچنان در جامعه حضور فعال دارد، پس عجیب نیست که کودکان خیابانی ما که بدون هیچ مراقبتی در خیابانها کار میکنند مورد تعرض عدهای بیمار قرار بگیرند.
تعرض و تجاوز به کودکان، بیماری است که باید درمان شود
بیمارانی که متأسفانه هنوز در خصوص بیماری آنها رسانهها لب به سخن نگشوده اند و هیچ کاری تاکنون برای بررسی بیماری این افراد که اقدام به آزار جنسی یا برقراری رابطه جنسی با کودکان میکنند صورت نگرفته است درحال که آگاهی بخشی به این افراد میتواند به بهبود بیماری آنها منجر شود. افرادی که تمایل به آزار جنسی کودکان دارند با مراجعه به روانپزشک می توانند از دلایل بروز بیماری خود مطلع و درمان شده و بدون آسیب رساندن به کودکان در جامعه زندگی کنند.
70 درصد کودکان کار شب نزد خانواده خود باز میگردند؛ اما آیا این خانواده صلاحیت نگه داری کودک را دارد؟
و باز هم موضوع خانوادهها؛ رئیس سازمان بهزیستی در آخرین اظهار نظر خود در این خصوص اعلام کرده است که 70 درصد کودکان کار و خیابانی شبها به خانههای خود و نزد خانوادههای خود باز میگردند و این یعنی خانوادههای آنها دارند از بچه ها سوء استفاده میکنند و بچهها را با رها کردن در خیابان و مجبور کردن به کار آن هم کارهای سخت و طاقت فرسا مورد آزار قرار میدهند. اما همچنان قانون قوی نداریم و وقتی که این کودکان شناسایی و از سطح شهر جمع آوری میشوند، والدین آنها با مراجعه به دادگاه به راحتی فرزند خود را پس می گیرند و همان کودک فردا باز هم سرچهار راه دارد دستمال میفروشد.
والدین کودکان کار و خیابانی اتباع خارجی باید اخراج شوند
تعداد قابل توجهی از کودکان کار و خیابانی اتباع سایر کشورها هستند، چرا به والدین این کودکان اجازه اقامت در ایران داده میشود در حالی که با فرزندان خود چنین رفتاری میکنند؟ اگر قانون قوی داشتیم و به والدین این کودکان هشدار داده میشد که در صورت حضور کودکانشان در خیابان از ایران اخراج میشوند، ایا باز هم خیابانهای تهران پر بود از بچههایی که برای جلب ترحم مردم با سوء تغذیه بزرگ میشوند؟
بر اساس آماری جهانی در مقابل یک مورد کودک آزاری که فاش میشود، حداقل ٢٠ مورد دیگر پنهان می ماند. آماری که قطعاً در ایران بالاتر است و تحقیقات نشان می دهد بیش از٩٠درصد کودک آزاریها در محیط خانه اتفاق میافتد.
اگر یک قانون قوی برای مقابله با کودک ازاری داشته باشیم و برخورد جدی با این پدیده صورت گیرد آنوقت است که می توان به درستی از کودکان کار و خیابانی نیز حمایت کرد چرا که فرستادن کودک برای کار یا تکدی گری و دست فروشی و به طور کلی عدم مراقبت درست از کودک، کودک آزاری و سوء استفاده از کودکان محسوب میشود.
مسئله کودک آزاری با اعدام چند نفر تمام نمیشود، شاهد این مدعی پروندههای متعدد کودک آزاری و تعرض به کودکان در دادگاهها است و نباید با هیچ اتفاق دیگری در کشور مسئله تداوم دار و پرتکرار کودک آزاری به فراموشی سپرده شود. باید قانون قوی برای حمایت از کودکان، روانشناسان قوی برای درمان بیماران روانی جنسی و آموزش های کافی برای کودکان و والدین در این خصوص و البته به صورت مداوم داشته باشیم. حتی باید خطبا و روحانیان ما در این زمینه آموزش ببینند تا بتوانند در منبرهای خود در این زمینه سخنرانی کنند. بچههای ایران نیازمند کمک مداوم هستند چرا که به صورت مداوم آزار می بینند.