
حمید بهمنی، کارگردان سینما و تلویزیون در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره جایگاه و نقش هنر هفتم درباره تصویرگری از حماسه آزادسازی سوریه از دست داعشیان چنین اظهارنظر کرد: آمریکا به دلیل قدرت و امکاناتی که در اختیار دارد در حوزه سینما این ظرفیت را دارد که در هر موضوعی ورود کند. این ورود نیز عموماً با توجه به سیاستهای کاخ سفید شکل میگیرد. بنابر این طی چند سال گذشته همه فیلمهایی که در آمریکا ساخته شده، وقتی بحث ایران در آن کارها پیش آمده به صورت متحد در پی تخریب انقلاب اسلامی بودهاند. برای مثال فیلمهایی نظیر «آرگو» یا «300» جز کارهایی است که ما از آن میتوانیم به عنوان نمونههای کاملاً روشن نام ببریم که در آنان یکی انقلاب اسلامی و دیگری هویت ایرانیان زیر سوال رفته است.
وی افزود: حوزه جدیدی که آمریکا سعی دارد در زمان حال و آینده به آن بپردازد، بحث سوریه است، چون آنها میخواهند به نوعی نابودی داعش را در این کشور با زبان سینما به نفع خود مصادره به رای کنند، اما من برای این رویکرد، ایرادی از آنها نمیگیرم، چون باور دارم آنها برای تولید آثار سینمایی، منافع ملی خود را در نظر میگیرند و کاری ندارند حقیقت چیست؛ اما در این میان ما چه کار کردهایم؟ آیا ما توانستهایم از حقانیت خود دفاع کنیم؟ مسلماً جواب این سوال خیر است. چون پس از شش سال که از جنگ سوریه میگذرد ما جز یک دو کار هنوز فیلمی در مقیاس جهانی تولید نکردهایم تا بخواهیم از حقانیت خودمان برای جهانیان حرف بزنیم، پس وقتی ما در این زمینه خود کم کار هستیم، چگونه انتظار داریم دیگران هم مثل ما در این زمینه منفعل باشند!
این فیلمساز ادامه داد: من نبود تولیدات فاخر در این حوزه را به هنرمندان ربط نمیدهم، چون میدانم هنرمندان خوب و متعهدی داریم که در این حوزه دغدغه تولید دارند، اما وقتی ابزار و امکانات در اختیارشان نیست، آنها چگونه میتوانند در این حوزه فعالیت کنند؟ بهترین مثال در این زمینه، خود من هستم که فیلمنامههای متعدد با این محوریت در دست دارم، اما برای هیچیک از آنها سرمایهگذار پیدا نمیکنم! البته جدا از کمکاریهای صورت گرفته در این حوزه، خوشحالم که ابراهیم حاتمیکیا امسال فیلمی با موضوع سوریه در دست ساخت دارد که در جشنواره فجر شاهد پخش آن هستیم. این فیلمساز با کارهای خود نشان داده که همیشه نسبت به موضوعات مختلف نگاهی خوب و حرفهای دارد و کارهایش نیز به لحاظ ساختار از استانداردهای بالای سینمایی سود برده است. با این توضیح امیدوارم این فیلم از پخش خوبی بهره برد تا بتوانیم حقانیت خود را برای جهانیان به واسطه این فیلم تصویر کنیم.
وی متذکر شد: جدا از اینکه از سوی نهادها و سازمانها عموماً کمکی در حوزه ساخت فیلمهایی با محوریت داعش صورت نمیگیرد در برخی مواقع سنگاندازی نیز میشود تا آن فیلم ساخته نشود! برای مثال من فیلمنامه با محوریت داعش به یکی از نهادهای مرتبط دادم تا در این حوزه سرمایهگذاری کند، اما در کمال تعجب موقعی که آنها سناریو را خواندند گفتند به صلاح نیست، چنین فیلمی ساخته شود، چون ممکن است برای ما عواقب نامطلوبی به همراه داشته باشد!
کارگردان فیلم سینمایی «گلوگاه شیطان» با تاکید بر اینکه سینمای امپریالیستی آمریکا همیشه به عنوان پیشقراول سربازان آمریکایی ایفای نقش کرده، گفت: اگر نگاهی به یک یا دو دهه اخیر سینمای آمریکا بیندازیم، متوجه خواهیم شد، هرگاه آمریکا در پی تجاوز به کشور بوده، ابتدا با زبان سینما آن کشور را مورد هجمه قرار داده است. برای همین وقتی برجهای دو قلو فرو ریختند آنها به انحای مختلف برای مردم جهان این مطلب را تفهیم کردند که حمله نظامی بهترین راه برای از بین بردن طالبان است برای همین با یک اجماع جهانی توانستند به خواسته خود برسند! نکته مهم در این بحث اینجاست که در هیچ یک از فیلمهای هالیوودی به این مطلب اشاره نمیشود که طالبان یا داعش دست پروردههای خود آمریکا هستند.
وی با تاکید بر اینکه هنوز برای ساخت فیلمهایی با محوریت داعش دیر نشده است، تاکید کرد: برخی مواقع ما ایراداتی میشنویم مبنی بر اینکه چرا باید درباره موضوعات نظیر سوریه سرمایهگذاری زیاد کنیم. این هجمهها به نوعی، فیلم جدید ابراهیم حاتمیکیا (مردن به وقت شام) را هم آزار داده است، مبنی بر اینکه چرا باید هزینه ساخت 5 یا 6 فیلم را برای یک کار هزینه کنند؟! این نقد به نظرم درست نیست، چون زمانی که بحث منافع و مصالح ملی پیش میآید، نباید چنین خطکشیهایی انجام داد، زیرا یک فیلم خوب ممکن است برخی مواقع کارایی چند فیلم را داشته باشد، ولیکن با این حال باید به فیلمهای دیگر نیز امکان را داد تا تولید شوند تا نگاههای مختلف این موضوع را مورد کنکاش قرار دهد.
بهمنی در خاتمه تصریح کرد: متاسفانه در سینمای ایران عدهای هستند که رضایت و آمال آرزوهایشان تنها در جشنوارههای خارجی است، حال این رضایت به هر طریقی میخواهد باشد؛ چرا که در برخی از این کارها تنها ضعف و نداشتههای کشورمان تصویر میشود! اما به عنوان نکته پایانی باید از این دوستان سوال کرد که همان سینمای غرب که محبوب آنها است سالانه چند فیلم با محوریت قدرت نظامی آمریکا تولید میکنند؟ آیا منتقدان آنها نیز به این تولیدات، نظیر برخی سینماگران و منتقدان ما منتقد هستند؟