به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، جشنواره بینالمللی قصهگویی امسال بیستمین دوره خود را پشت سر گذاشت، سن جشنواره، حکایت از اهمیت قصهگویی دارد، موضوعی که در سراسر جهان براساس فرهنگ، آداب و رسوم و ادبیات هر کشوری شکل گرفته است. با توجه به اینکه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در برگزاری هر چه بهتر این جشنواره تلاشهای بسیاری کرده است، اما این جشنواره فراز و نشیبهایی نیز داشته است که شناسایی نقاط ضعف و قوت میتواند در برگزاری مطلوب آن در سالهای آتی مؤثر باشد. در همین راستا با حسن دولتآبادی، داور بخش بین الملل بیستمین جشنواره قصهگویی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه از نظر میگذرد؛
-نظرتان درباره برگزاری جشنواره قصهگویی از سوی کانون پرورش چیست؟
بسیار جای خوشحالی است که کشوری مثل ایران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تمرکز خود را بر روی قصهگویی گذاشته است، در دنیا جایی را نداریم که متمرکز بر روی کودک و نوجوان فعالیت داشته باشد و به قصهگویی بپردازد، اما کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بیش از 40 نوع فعالیت در رابطه با کودکان و نوجوانان دارد که یکی از آنها قصهگویی است و از جهات گوناگون حائز اهمیت است. نخستین اهمیت این موضوع در تشویق به کتابخوانی میکند.
-این جشنواره را چطور ارزیابی میکنید؟
این جشنواره به عنوان یک فعالیت موفق است و کانون نیز در این زمینه، درست عمل کرده و میکند، اما اتفاقی که به موازات کانون شروع شده، آموزش است و بسیار ضروری است و از سوی دیگر قصهگویی تبدیل به فعالیت درون کتابخانهای شده است. یعنی قرار است بر روی کودکان کار شود و بخشی هم کودکان باید به قصهگویی بپردازند، اما اصل ماجرا این است که در کتابخانه برای کودکان و نوجوانان قصهگویی اجرا شود و این کار انجام میشود. اما به نظر میرسد در بحث کارشناسی باید آموزشها جدی گرفته شود و در این زمینه منتظر تحولات بیشتری هستیم. این جشنواره، جشنواره غنی و گستردهای است و از نظر کمی در سطح بسیار بالایی قرار دارد و از نظر کیفی نیز خوب است و انتظار داریم با برنامهریزیهای بهتر، این برنامهها غنیتر شود.
-با توجه به داوری در بخش بینالملل، در قصه و قصهگویی در کشورمان در مقایسه با سایر کشورها چه نقاط ضعف یا قوتی داریم؟
ما نقاط قوت بسیاری داریم، یکی از آنها غنای فرهنگی ماست، قصههای ما بسیار غنی هستند، به عنوان مثال در بخش بینالملل جشنواره قصهگویی از کشور ترکیه قصهای درباره «قوز بالای قوز» اجرا شد که قصه ایرانی در مقایسه با آن از غنای بیشتری برخوردار است و در فرهنگ ما این داستان عمیقتر است و خط فکری و تم قصه ما بسیار قویتر از قصه ترکی است. در شکل و شیوه اجرا نیز از سوی کانون ضوابطی حاکم بر فرهنگ جامعه تعیین شده و محدودیتهایی وجود دارد و مربی نمیتواند به گونهای دیگر عمل کند؛ از این رو مربیان ما در اجرا بسیار خوب هستند، اما این امر مانع از آن نمیشود که بر ضرورت آموزش دادن و ارتقای کیفیت تأکید نکنم.
-با توجه به فرهنگ غنی ایران، منظورتان این است که ما دارای کتابهای با محتوای غنی هستیم که میتواند دستمایه قصهگویی شود؟
قصه شفاهی که از قدیمیترین پدیدههای بشر است، در سراسر جهان وجود داشته است و نمیتوان ایلیاد و ادیسه هومر را آغاز این امر دانست و بسیار پیشتر از آن در ایران، یونان و کشورهای دیگر وجود داشته است؛ از این رو قصه، مکتوب نیست و بعدها در کتابها جمعآوری شده است و جامعه میکوشید برای انتقال ارزشها و بیان ضدارزشها، از قصهگویی کمک بگیرد. ما از نظر فرهنگی دارای قصههای خوبی هستیم و داستانهای خوبی در کتابها داریم که میتوانیم از آنها بهرهمند شویم، اما این بدان معنی نیست که همه قصههای ما خوب است. معتقدم برخی از قصهها مناسب نیستند، به عنوان مثال قصهای که برای پیروزی به دروغ متوسل میشود، غلط است و نباید چنین قصهای بیان شود و از سوی دیگر برخی از کتابها نیز به صرف اینکه کتاب قصهگویی هستند، نمیتوانند مورد استفاده قرار گیرد.
-اینکه این منابع خوب را داریم، یک سوی قضیه است و اینکه چه اندازه قصهگوهای ما از این منابع بهرهمند میشوند سوی دیگر قضیه است، قصهگوهای ما بیشتر سراغ چه قصههایی میروند؟
با توجه به اینکه اغلب قصهگویان برای کودکان روایت و اجرا میکنند، دو عامل مهم آموزش و تربیت را مورد توجه قرار میدهند.
-در ابتدای صحبتهای خود به موضوع کتابخوانی اشاره کردید که میتواند از قصهگویی منتج شود، آیا هدف نهایی جشنواره قصهگویی همین است؟
این هدف نهایی جشنواره نیست، بلکه یکی از اهداف مهم آن است. اگر بخواهیم اهداف قصهگویی را بیان کنیم چندین و چند صفحه باید بنویسیم. قصه فرصتی ایجاد میکند که بچهها فقط زندگی خود را تجربه نکنند، بلکه در تجارب زندگی دیگران نیز شرکت کنند، همچنین این امر سبب میشود بچهها موضعگیری به نفع حق و علیه باطل، راستگویی و زیباییشناسی را یاد بگیرند و حقوق خود را بیاموزند و بفهمند دیگران هم حقوقی دارند و دنیا فقط مال آنها نیست و باید به دیگران نیز فرصت زندگی دهند.
-ورود قصهگویی به مدارس را چه اندازه ضروری میدانید؟
آموزش و پرورش اخیراً طرحی را با عنوان «کانون –مدرسه» آماده کرده و این هدف در آن مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر تکالیف مدرسه، خشک بوده و انعطاف کمتری دارد، اما در کانون این انعطاف در برنامهها بیشتر است و کلاسی که در کانون تشکیل میشود، کلاس علمی صرف نیست بلکه در پناه جذابیتهای کانون آموزش هم انجام میشود و بچهها به علم میرسند و طبیعی است اگر این روش به مدرسه وارد شود، در آموزش موفقتر خواهیم شد؛ چرا که قصه یکی از روشهای مؤثر در آموزش است و ماندگاری بالایی دارد.
-سخن آخر؟
کانون یکی از پایهایترین مراکز فرهنگی کشور بوده و دارای تجربه بسیار غنی و ارزشمند است و اثبات کرده که توانسته نیروهای بسیار کارآمدی را در عرصههای مختلف چه فیلم، تئاتر، شعر و یا نویسندگی تربیت کند و برنامهریزی کانون در این زمینه خوب است و از ثروتی برخوردار است که این ثروت همان مربیان پرتلاش و بیادعایی هستند که در خلوت کتابخانهها بر روی کودکان جامعه خود و تربیت آنها کار میکنند تا در آینده شاهد نسلی فرهیخته باشیم.