مراسم معنوی اعتکاف که از یازدهم تا سیزدهم ماه مبارک رجب برگزار میشود، فرصتی مناسب برای پرورش روح، خودسازی و سلامت معنوی انسانها است؛ آیینی که حضور و شرکت در آن ملزومات معنوی خاصی را میطلبد و سوغاتش دستاوردی گرانبها برای نفس، روح و اندیشه انسان است.
حجتالاسلام والمسلمین محمد برمایی، مؤسس و مدیر دفتر راهبردی و مطالعاتی «بارش افکار سپید» در بخش نخست گفت و گوی خود با کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، توصیه هایی را برای افرادی داشتند که به دلیل مشغله روزمره نمیتوانند در اعتکاف حضور داشته باشند، وی در ادامه درباره بلوغ معنوی، سلامت روح و جان و راههای رسیدن به بلوغ معنوی که یکی از ملزومات اساسی برای حضور در آیین اعتکاف و بهرهمندی از آن است، به ایراد مطالبی پرداخت که مشروح آن از نظز می گذرد.
ایکنا: بلوغ معنوی چیست و چگونه میتوان آن را در ضمیر خود جستوجو کرد؟
ــ بلوغ انواع مختلفی دارد و هر انسانی از تعدادی آیتم، فاکتور و المانهای خاص سلامت برخوردار است. مثلا وقتی میگوییم من سالمم یعنی از نظر جسمی سالم هستم که سالم به لحاظ جسمی یعنی قلبم خوب کار میکند و یا اگر ورزش نمیکنم پیاده روی و حرکت دارم یا در فضای اجتماعی دارای سلامتی هستم که هرکدام از این فاکتورها حاصل انواع بلوغ است که انسان در طول زندگی به آن میرسد.
چندین سال است بحثی در میان جوامع به نام سلامت معنوی رایج شده که توسط سازمان جهانی بهداشت جدا از سلامت جسم به نام سلامت معنوی تصویب شده است. شما فردی را در نظر بگیرید که سلامت جسمانی او در خطر است؛ به طور مثال فردی قلبش درد میکند، با وجود اینکه دارو مصرف میکند باز هم خوب نمیشود و یا دوره درمان طولانی را طی میکند که برای پزشک هم جای سوال دارد و زمانی که این شخص به مشاور مراجعه میکند، متوجه میشود که در سطح بالایی از حسادت زندگی میکند و سالهاست که کینه و خشمی پنهانی را با خود همراه دارد که به این نوع بیماری، بیماری روانتنی میگویند که در واقع حاصل عدم معنویت در زندگی است و سبب میشود طول دوره درمان طولانیتر شود.
در واقع «سلامت معنوی» حاصل بینش، جهان بینی، باورها و ایمان ما نسبت به ساحت زندگی است که فضای عمومی دارد و در همه ادیان اتفاق میافتد. همچنین برداشتها و تعاریف متفاوتی نیز از آن وجود دارد، مثلا برخی افراد در داخل کشور معتقد هستند که سلامت معنوی جدا از دین و مذهب است و اساساً کسی که معنویت دارد لزوماً دیندار نیست. البته من این اعتقاد را ندارم ولی مطمئن هستم افرادی که دین دارند در یک اشتراکی به سر میبرند که میتوانند دارای یک بعد معنوی مشترکی باشند. همچنین افراد دینداری که با انجام اعمال صالح زندگی میکنند، میتوانند از سلامت معنوی بالایی نیز برخوردار باشند و تناسب ایمان و عمل صالح، عاملهایی است که بلوغ معنوی را ایجاد می کند.
ایکنا: آیا ممکن است بعضی افراد دیندار نیز سلامت معنوی نداشته باشند؟
ــ اسلام دین کاملی است و در ذات خود عیب و نقصی ندارد و ما در مفهوم و دانش بر این باور هستیم که زمانی که انسان در مجاورت دین مخصوصاً ادیان الهی که نشئت گرفته از وحی خداوند است، قرار بگیرد از سلامت معنوی نیز برخوردار خواهند شد و در این میان اگر عیب و نقصی باشد از من مسلمان است. در واقع معنویت به باورهای ما در زندگی بر میگردد و باور و واکنشی که به اتفاقی بد در زندگی داریم که این اتفاقات زندگی را شانس فرض میکنیم و یا این تصور را داریم که «هر ورقش دفتری است معرفت کردگار» یعنی هر اتفاقی که میافتد یک حکمت و معرفتی از جانب خداوند را همراه دارد. در این میان افرادی که بینش آخرت باوری دارند در سلامت معنوی مؤفقتر هستند زیرا پایانی برای خود درنظر نمیگیرند و این اثر وضعی تمام اتفاقات زندگی را اندازه میگیرد که این موارد بخشی از سلامت معنوی یک انسان است.
ایکنا: با توجه به فرا رسیدن ماه رجب بین بلوغ معنوی و جمله معروف «أین رجبیون» چه ارتباطی وجود دارد؟
ــ اعتکاف بخشی از تلاش انسان برای رسیدن به سلامت معنوی است و این سلامتی یکی از معیارهای استاندارد جهانی برای انسان کامل و سالم است که البته ملاک ما قرآن کریم است که در آیات بسیاری به سلامت معنوی اشاره میکند. مانند آیه 97 سوره نمل «مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَكَرٍ أَو أُنثىٰ وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً ۖ» نشانگر جامعهای است که سلامت معنوی دارد و مخصوص خانمها و یا آقایان نیست بلکه برای انسانهاست چه خانم و چه آقا، بنابراین کسی که عمل صالح انجام دهد انسان مؤمنی است که حاصلش میتواند حیات طیبه باشد. در نتیجه یکی از شاخصهای سلامت انسانها، سلامت معنوی آنها است و قطعا کسانی که این ایامالبیض و اعتکاف را درک میکنند، افرادی هستند که میخواهند در مجاورت رجبیون قرار بگیرند.
البته در بحث سلامت معنوی باید به نحوه رشد و دریافت دادههای صحیح این فرایند در هر رده سنی توجه کرد و اینکه آیا جنس دینداری ما به نسبت رشد زیستی، ما را به یک بلوغ معنوی شاخص و فاخر میرساند یا نه. همچنین بلوغ معنوی در فرآیند رشد زیستی ما شکل میگیرد بنابراین سلامت معنوی ماهیت سلامت انسانی است.
بلوغ معنوی خیلی واضح و ملموس است چنانچه به کودکی پنج ساله بگوییم خدا چند تا است؟ در جواب با همان لحن کودکانه اش میشنویم، «ایکی» است، زیرا تصویر کودک از خدایش همان تصویری است که از پدرش یاد گرفته است. در این رابطه امام صادق(ع) میفرمایند: هر انسانی از خودش چهار وجه را به تصویر بکشد، چهار سبک را پیدا میکند. من و خودم، من و خدا، من و خلق و من و خلقت را که از این مجموع، مهمتر از همه، من و خودم «فِی أَنفُسِکُمْ» است. انسان در بحث سلامت معنوی به رشدی نیاز دارد که او را به یک بلوغ درست برساند و در نفسش شکل بگیرد که در اصل بینش، اعتقاد و باورهای ذهنی باید رشد کند.
همچنین باورهای ذهنی فرد خیلی مهم است، زیرا همه افراد بر این باور هستند که خدایی وجود دارد، چه افرادی که تحقیق کردهاند و واقعا دیندارند و چه افرادی که تقلید کرده و دین را دارند. باورهای ما حاصل گفتههای ما نیست بلکه حاصل ناخودآگاه شخصی ما است. در بلوغ معنوی باید ببینیم انسان به چه مرحلهای از بالغ شدن رسیده است.
بلوغ معنوی در اصل بینش ما از خدا است. بهطور مثال تصور کنید تصویر ذهنی یک بچه پنج ساله را از خدای خودش با تصویر ذهنی یک انسان 18 ساله از خدا چه چیزی میتواند باشد؟ خدای انسانها مبتنی بر این است که بگوییم خدا را از کجا دریافت میکند. بنابراین بلوغ معنوی ورودی و خروجیهای ذهنی ما است. در این زمینه از منظر امیرالمؤمنین(ع) به این نکته میرسیم که «ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است/ بردار ز رخ، پرده كه مشتاق لقاييم».
در واقع بلوغ معنوی برگرفته از فهم، دینداری، ایمان و عمل صالح ما است. در قرآن کریم هرجا کلمه ایمان آمده بلافاصله بعد از آن عمل صالح آمده است. پس در مییابیم که تناسب بین ایمان و عمل صالح، بلوغ معنوی است.
ایکنا: آیا برای رسیدن به بلوغ معنوی مسیر میانبری وجود دارد و یا باید از طریق تکامل عقلی و سطح بینش فردی به این هدف رسید؟
ــ در دنیا مسیر میانبر وجود ندارد اصلا در این دنیا نباید انتظار یک نوع جادوگری و حتی معجزه داشته باشیم. معجزات در دنیا همیشه نشانه بوده و اصل نبودهاند. اگر ما حرف پیغمبر را باور میکردیم بر اساس خرد و منطقی که داشت، چرا باید به ما معجزه نشان میداد؟ به دلیل اینکه انسانها عجول و لجبازاند. همانطور که در قرآن آیه 19 سوره مبارک معارج میفرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً». به خوبی مشهود است که انسان یکجاهایی به فرمایش پیامبران اعتنا و عمل نکرده است. همچنین شهید مطهری(ره) در خصوص معجزات نکاتی بسیار خردمندانه را بیان کردهاند.
همچنین از عالمان بزرگ دینی مانند علامه طباطبایی(ره) و یا آیتالله بهجت(ره) و ... نشنیدهایم که انسان را به مسیری میانبر برای زودتر رسیدن به هدف راهنمایی کنند و فقط کسانی مانند انبیاء هستند که این راه را تسهیل میکنند. همانطور که در قرآن صراط مستقیم همیشه مفرد آمده و صراطهای مستقیم برای رسیدن به هدف نداریم. مثلا آیتالله قاضی(ره) فرموده اند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لَعن کند» که این مسیر میانبر نیست و تنها مسیر اصلی است که تنها یک صراط مستقیم دارد. بعضی بر این باورند که مسیر اصلی یک مسیر سخت و پیچیدهتر است، در صورتی که اینگونه نیست و واضح است که تمامی آیات قرآن انسان را هیچ زمان در برابر یک مسیر خارقالعاده ای قرار نمیدهد. در اشعار عرفانی مولوی نیز درباره حضرت موسی(ع) «رفت موسی که آتش آرد او به دست، آتشی دید او که از آتش برست» شاهد این هستیم که در همین مسیر معمولی زندگیمان باید به بلوغ معنوی برسیم. حتی در مورد بیان ذکر اسماءالله جلاله چنانچه بالغ معنوی نباشیم و فهم درستی درباره ذکری که بر زبان میآوریم، نداشته باشیم هر چه تعداد ذکر را بالاتر بگوییم هیچ تأثیری در ابعاد وجودی انسان نخواهد داشت نسبت به زمانی که فهم و باوری صحیح از آن ذکر پیدا کنیم.
بلوغ معنوی در مسیر زندگی عمومی ما اتفاق میافتد، مثل حضرت یوسف که درون چاه افتاد اما از یک چاه فرایند سفر معنویاش شروع میشود و یا حضرت موسی(ع) که در بالای کوه به پیامبری مبعوث میشود که در آیه شریفه 12 سوره مبارک طه آمده «إِنِّى أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» و آیه 14سوره قصص «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوي آتَيْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ» اشاره به این دارد که حضرت موسی(ع) به علم و حکمت قبل از اینکه به پیامبری برگزیده شود دست یافته بوده است. با این اطلاعات به این نتیجه میرسیم که پیامبران قبل از اینکه به مقام پیامبری مبعوث شوند، در درون خود به پیامبری مبعوث شده بودند همانطور که حضرت رسول(ص) قبل از آنکه به مقام پیامبری مبعوث شوند به لقب «محمد امین(ص)» معروف و مشهور بودند. همین محمد امین بودن یعنی نمونهای از بلوغ معنوی است که ایشان به آن دست یافته بودند. آیتالله جوادی عاملی در کتاب «زن در آیینه جمال و جلال» یک بحثی به عنوان فضیلت و منسب دارند که در آن اشاره دارد به اینکه انسانها دارای فضیلتهای درونیاند. قانوناً انسانها با منسب به دنیا نمیآیند بلکه با فضیلت به دنیا میآیند. بلوغ درست زمانی است که فضیلتهای انسانی درونیمان را رشد و به یک رسیدگی کامل به سمت تعالی ارتقا یابد و در چنین شرایطی است که این فضیلت ها ما را به منسب هدایت میکند.
حسین کریمیان کاکلکی
انتهای پیام