به گزارش ایکنا؛ «میهمانی سلیمان(ع)» عنوان نمایشنامهای در ژانر کودک و نوجوان و عروسکی است که منصور خلج؛ نمایشنامهنویس و کارشناس تئاتر کودک و نوجوان آن را به نگارش درآورده است، نمایشنامهای که در قالب طرح نمایشی«عروسکها از بهشت میآیند» به همت حوزه هنری استان تهران صورت گرفت و از سوی انتشارات «سوره مهر» در چند مجلد نمایشی به چاپ رسید.
نمایشنامه، روایت سرراست و سادهای دارد؛ سلیمان نبی که در حقیقت مقام پادشاهی ملک و دیاری را به عهده دارد از سوی ندیمان و کارگزاران خود که اغلب جانوران و حیوانات هستند و او قدرت تکلم با آنها را دارد گزارشهایی مبنی بر رتق و فتق امور ملک خود را دریافت میکند و این امر مقام و شکوه او را به حدی بالا میبرد که گویی دچار غرور و تکبر ناخواستهای میشود.
شیطان در جلد یک جانور به سراغ او میآید و او را به واسطه این جلال و جبروت وسوسه کرده تا میهمانی ترتیب دهد و همه جانداران و حیوانات را سر سفره آن متنعم سازد و از سوی دیگر فرشتهای به او نهیب میزند که این کار به صلاح نیست و حتی اگر قرار است مرتکب آن شود باید از درگاه الهی کسب اجازت نماید. سرآخر اغواگری شیطان مؤثر واقعی شود و سلیمان که به تصور خودش میهمانی بیکم و کاست ترتیب داده، خوانی مفصل با انواع اطعمه و اشربه مهیا میسازد به این خیال که قادر است با این میزان خوراک همه جانداران و حیوانات مدعو را سیر نماید.
اما غافل از اینکه این میزان غذا حتی به قدر نیمقورت خوراک یک نهنگ دریا را که عادت دارد روزی 3 قورت غذا بخورد نیز کفایت نمیکند و سلیمان به واسطه این ناتوانی در روزی رساندن به تنها یکی از موجودات خدا شرمسار و سرخورده میشود مضافاً بر اینکه مورچهای که به این میهمانی آمده است با ران ملخی که با خود به عنوان کادو آورده است به اذن خدا چنان برکتی به این میزان کم غذا میدهد که قادر است شکم بسیاری از جانداران گردآمده پای سفره سلیمان را سیر نماید.
به نظر میرسد که قصه جذاب و گیرایی از قرآن کریم دستمایه خلق این اثر نمایشی شده است و همین قدر که غالب شخصیتهای این نمایشنامه حیوانات و جانوران بوده و اینکه قادر به تکلم همانند انسان هستند این امر خود بر بار فانتزی نمایشنامه که از جمله ویژگیهای اثر نمایشی ویژه کودک و نوجوان است میافزاید.
با این وجود روایت نمایشی خیلی افت و خیز و جذابیت ندارد و نویسنده بیشتر از اینکه به دنبال روایت نمایشی معقول با منطق درست و کشش دراماتیک مطلوب باشد که به این واسطه بتواند مخاطب را هم در زمان خوانش نمایشنامه و هم در صورت تولید پای صحنه اجرا با خود همراه نماید، سعی در آن دارد که فوراً به سراغ نتیجهگیری و دادن پیام اخلاقی از چنین روایتی برود.
نمایشنامهنویس همچنین زبانی غیرمحاورهای و رسمی را برای دیالوگنویسی این نمایشنامه اختیار کرده است که در نگاه نخست چندان جذابیتی برای مخاطب هدف این اثر نمایشی یعنی کودک و نوجوان ندارد و حتی اگر به فرض تولید به منظور اجرای صحنه قرار بر این باشد که این زبان تبدیل به زبانی محاورهای و شکسته شود این تصور به وجود میآید که ممکن است بر میزان تأثیرگذاری روایت نمایشی بر روی مخاطب به واسطه به کاربردن چنین سبک گفتوگویی نتیجه منفی به دنبال داشته باشد.
آنچه که در روایت نمایشی «میهمانی سلیمان(ع)» بیش از همه مشهود است، روایت نمایش در تمام سه صحنه در محضر سلیمان و دیالوگهایی که به شکل مستقیم با وی درمیگیرد در صورتی که اگر تمرکز نویسنده بر این امر نبود تا زودتر به نقطه پایانی نمایش برسد تا بلکه به واسطه نگارش این نمایشنامه قرآنی بتواند تأثیرات تربیتی و اخلاقی خود را در کمترین زمان ممکن بر روی مخاطب بگذارد شاید در روند روایت این نمایشنامه شاهد وقوع داستان و صحنههای فرعی بودیم که میتوانست بر پُر و پیمان شدن این نمایشنامه کمک شایان توجهی نماید.
به طور مثال آن زمان که مورچه به عنوان یکی از میهمانان دعوت شده به ضیافت سلیمان قصد آوردن ران ملخی به عنوان تحفه را دارد اگر پیش از حاضر شدن در دربار سلیمان این قصد خود را با برخی از جانوران میهمان مطرح میساخت و آنها او را به واسطه چنین تحفه ناچیزی مورد تمسخر قرار میدادند تا اینکه در آخر همه آنان به واسطه همان یک ران ملخ راضی از پای سفره میهمانی سلیمان مرخص میشدند، این امر بسیار بیشتر به روایت نمایشی و ایجاد تعلیق در آن نزدیکتر بود ضمن آنکه فضایی را نیز به وجود میآورد که قرابت بیشتری با فضای کودکانه و دنیای منحصر به فرد آنها داشت.
موارد بیشماری از این دست را میتوان در روایت این نمایشنامه برشمرد که به فرض لحاظ شدن آنها در چنین قصه جذاب و پُرکششی قادر بود نمایشنامه را بسیار بیشتر از آنچه شاهد هستیم به یک اثر نمایشی ایدهآل قرآنی نزدیکتر سازد که متأسفانه چنین نشده است.
به قلم امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام