«أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه آنكه طمع را شعار خود سازد، خود را خوار ساخته و هر كه پريشانحالى خويش با ديگران در ميان نهد، تن به ذلت داده است و كسى كه زبانش بر او فرمان راند، بى ارج شود.»
به گزارش ایکنا از همدان؛ آیت الله مکارم شیرازی در شرح حکمت 2 نهج البلاغه که در جلد دوازدهم از مجموعه پانزده جلدی پیام امام امیرالمومنین(ع) آورده است بیان میکند: امام علی(ع) در این حکمت به پیامدها و آثار سوء سه رذیله اخلاقی در عباراتی کوتاه و فشرده اشاره میفرماید.
وی با اشاره به «هرکس طمع پیشه کند خود را حقیر ساخته است» میگوید: واژه طمع به معنای بیش از حق خود طالب بودن و گرفتن مواهب زندگی از دست دیگران است و تعبیر به «استشعر» که به معنای پوشیدن لباس زیرین است، اشاره به این است که طمع را به خود چسبانده و از آن جدا نمیشود، بدیهی است که افراد طماع برای رسیدن به مقصود خود باید تن به هر ذلتی بدهند و دست به سوی هرکس دراز کنند و شخصیت خود را برای نیل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند.
آیت الله مکارم شیرازی بیان میکند: در سخنان رسول خدا(ص) میخوانیم «بِئسَ العَبدُ لَهُ طَمَعُ یَقودُهُ الَی الطَبع» و در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) درباره خطر این صفت مذموم مخصوصا برای علما وارد شده است که فرمود « إنّ الصَّفاةَ الزُّلالَ الذي لا تَثبُتُ علَيهِ أقدامُ العُلَماءِ الطَّمَعُ آن تخته سنگ لغزنده اى كه پاى علما روى آن قرار نمى گيرد ، طمع است » و عجیب اینکه هنگامی که طمع فزونی یابد کارهایی از انسان سر میزند که کاملا احمقانه است؛ شبیه آنچه درباره طماع معروف عرب به نام «اشعب» نقل شده که بسیاری از اوقات هنگامی که راه میرفت دامن خود را به میگرفت و آن را در برابر آسمان باز نگه میداشت و میگفت شنیده ام بعضی از پرندگان در حال پرواز تخم میگذارند، شاید تخم آن پرنده در دامن من بیفتد.
وی ادامه میدهد: و یا نقل میکنند هنگامی که گروهی از کودکان او را در کوچه و بازار آزار میدادند برای پراکنده ساختن آنها گفت شنیده ام در فلان خانه حلوا پخش میکنند، بچهها به سوی آن خانه دویدند ناگهان دیدند خود اشعب نیز به سوی آن خانه میدود گفتند تو چرا؟ گفت شاید حرفم درست باشد.
این مرجع تقلید شیعه بیان میکند: این داستان ها خواه واقعیت داشته باشد یا نه اشاره به کارهای ننگ آوری است که انسان به جهت طمع انجامئ میدهد.
وی با اشاره به اینکه طمع نقطه قناعت است عنوان میکند: قناعت سبب عزت آدمی میشود همانگونه که امیرالمومنان فرمود «آن کس که قناعت پیشه کند عزیز خواهد بود».
آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به بخش دیگر این حکمت میگوید: روشن است هرگاه انسان نزد طبیب درد خود را بگوید و از وی راه درمان بطلبد یا پیش قاضی ظلمی را که بر او رفته بیان سازد و از او احقاق حق بخواهد یا نزد دوستش از گرفتاری خود برای گرفتن وام سخن بگوید کار خلافی نکرده و به دنبال مشکل گشایی بوده اما طرح مشکلات نزد کسانی که هیچ گونه توانایی بر حل آن ندارند اثری جز ذلت و سرافکندگی انسان نخواهد داشت، در اینگونه موارد باید خویشتن دار بود و لب به شکایت نگشود.
این عالم دینی اظهار میکند: امام علی(ع) در جمله سوم میفرماید «کسی که زبانش را بر خود امیر سازد شخصیت او تحقیر میشود» منظور از امیر شدن زبان این است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود و هرچه بر سر زبانش آمد بگوید.
وی ادامه میدهد: بدیهی است سخنانی که از فکر و عقل و تقوا سرچشمه نمیگیرد در بسیاری از موارد خطرهایی ایجاد میکند که انسان قادر بر جبران آن نیست و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ایجاد اختلاف در میان مردم و کینه و دشمنی نسبت به گوینده و دیگران میشود.
آیت الله مکارم شیرازی تصریح میکند: در حدیث دیگری در سلسله همین کلمات قصار میخوانیم « مَم کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ کسی که زیاد سخن گوید اشتباهات زیادی خواهد کرد» و این خطای بسیار باعث تحقیر و بی ارزش شدن او در نظرها میشود.
وی در پایان شرح این حکمت بیان میکند: انسان عاقل بایستی زبان را در اختیار عقلش قرار دهد نه اینکه عقلش را در اختیار زبان که اولی مایه سعادت است و دومی اسباب حقارت.
وی میافزاید: صفات سه گانه نکوهیده ای را که امام(ع) در این بیان کوتاه ذکر کرده (طمع، فاش کردن ناراحتیها نزد هرکس و امیر ساختن زبان بر خود) هر سه در این جهت مشترک هستند که سبب ذلت و خواری میشود و این هماهنگی در اثر سبب شده است که امام(ع) هر سه را در کنار هم قرار دهد.
انتهای پیام