مداخله در کار دولت، به ضرر مردم است/ الگوی مدونی برای توسعه نداریم
کد خبر: 3741618
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۵

مداخله در کار دولت، به ضرر مردم است/ الگوی مدونی برای توسعه نداریم

گروه سیاست و اقتصاد - عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان گفت: هر نوع مداخله خارج از رقابت‎های حزبی و دموکراتیک در کار دولت، اعتبار دولت و اعتماد به نفس ملی مردم را پایین می‌آورد که این در نهایت به ناکارآمدی دولت منجر می‌شود.

مداخله در کار دولت، به ضرر مردم است/ الگوی مدونی برای توسعه نداریم

امیرمسعود شهرام‌نیا در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: واژه «کارآمدی» در واژه‌گان سیاسی، یکی از کارویژه‌های اساسی دولت و مبنای اصلی شکل‌گیری ساختار کلی دولت می‌باشد. در ادبیات سیاسی و هم در متون دینی‌مان، رفع نیازهای مختلف جامعه اعم از مطالبه‌‌های مادی، معنوی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... مورد توجه و تاکید قرارگرفته است. در متون دینی اسلام، اهمیت کارآمدی دولت به حدی بالاست که وجود دولت ولو غیرمسلمان و غیرعادل را ضروری می‌دانند، در واقع براساس این دیدگاه، دولت ناکارآمد بهتر از نبود دولت است.
وی افزود: در یک ارزیابی دقیق از عملکرد دولت‌ها درچارچوب نظام‌ سیاسی مورد نظر اسلام، باید از واژ‌گان موجود در چارچوب اندیشه‌های سیاسی غرب که دارای مفاهیم مشترکی در نظام سیاسی اسلام هستند، استفاده کنیم؛ در متون دینی و کلام امیرالمومنین(ع) و هم در متون سیاسی بحث کارآمدی دولت یا همان عدالت مورد توجه قرار گرفته است؛ در متون دینی مباحثی مثل عدالت، توجه به نیازهای اقتصادی و مطالبات عمومی مردم، توجه به شرایط اجتماعی و مباحث معنوی مورد تاکید و جز وظایف دولت می‌باشد و در این خصوص، امیرالمومنین(ع) صراحتا ایجاد و گسترش عدالت را مهم‌ترین وظیفه و کارویژه یک دولت می‌داند.

انقلاب اسلامی، منشأ گذار اسلامی - دموکراتیک بود
عضوهیئت‌علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: در جریان انقلاب اسلامی در واقع یک گذار اسلامی – دموکراتیک در جامعه ایجاد شد؛ یعنی از طرفی گذار به سمت ارزش‌های اسلامی با آبشخور اعتقادات دینی در مکتب تشیع و دین اسلام و از طرفی گذار به سمت ارزش‌های دموکراتیک با آبشخور خرد جهانی، تجربه‌های بین‎‌المللی و تاثیرپذیری از نظام فکری جهان.
شهرام‌نیا با بیان اینکه در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی همواره چالش‌های متفاوتی داشته‌ایم که ناشی از ناتوانی در همسوسازی دقیق دو گذار اسلامی و دموکراتیک بوده است، گفت: جمهوریت ما برگرفته از گذار دموکراتیک و اسلامیت ما برگرفته از گذار دینی است. منطقه جغرافیایی حساس ایران از لحاظ ژئوپلتیک منشاء بسیاری از اتفاقات و جریانات بین‌المللی می‌باشد و برهمین اساس نظام نوپای جمهوری اسلامی دستخوش تغییرات متفاوتی ناشی از این جریان‌ها بوده است.
وی ادامه داد: دولت‌های مختلف بعد از انقلاب اسلامی با شرایط متفاوت، با چالش‌های متفاوت و متنوعی مواجه بوده‌اند؛ به‌طور مثال دو سال اول انقلاب، دوران چالش‌های داخلی بود که نظام در حال بازیابی ثبات و مسیرخودش بود. دهه اول انقلاب به نابسمانی‎های ناشی از جنگ گذشت و عملا کشور درگیر فشارهای بین‌المللی بود که بر ایران وارد می‌شد و در این دوره فشار داخلی کمتر بوده است.
شهرام‌نیا ادامه داد: دوره دوم که دهه دوم انقلاب و دهه بازسازی و سازندگی می‌باشد، چالش‌ها خود را به شکل جدی‌تری نشان داد، به نوعی که شاهد چالش میان توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی بودیم و این سوال مطرح بود که گذار به اسلامیت و دموکراسی در چه مسیری قرار می‌گیرد و چگونه ایجاد می‌شود؟ که پاسخ‌های آن دوره به شکل تلاش‌ها و الویت‌های اقتصادی بود.
وی بیان کرد: دهه سوم انقلاب مقارن با دولت اصلاحات با اولویت توسعه سیاسی آن هم با خودنمایی چالش‌های فکری داخلی همراه بود و این دوره نشان داد ما هنوز الگوی شفاف و روشنی برای تعامل دموکراسی و اسلام نداریم، در این دوره فقدان الگوی دقیقی برای توسعه وجود داشت. بعد از دولت اصلاحات و در دولت نهم و دهم، مفاهیمی مثل عدالت مطرح شد، اما در واقع چالش‌ها تاکنون ادامه یافته است.

دولت‌ها در برآورده کردن مطالبات مردم دچار ضعف بوده‌اند
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در همه دولت‌های بعد از انقلاب اسلامی، چالش‌ کارآمدی دولت مطرح بوده است. بسیاری از دولت‌های بعد از انقلاب نتوانسته‌اند کارآمدی که از نظام‌های سیاسی انتظار می‌رفت را نشان دهند و نتوانستند توقعات و انتظارات مردم را برآورده کنند که البته بخشی از آن به دلیل نداشتن یک چارچوب و الگوی کلی و همچنین به علت وجود آفت‌هایی مثل فساد که در جامعه ریشه دوانیده و مانع رشد و حرکت جامعه شده، می‎باشد؛ بخشی از نابسامانی‌ها نیز به علت فشارهای بیرونی بیگانگان به اشکال مختلف بوده است. لذا در مجموع نتونسته‌ایم به یک الگوی کارآمد جدی دست یابیم که نیازهای مختلف جامعه را برآورد کند
وی تصریح کرد: فقدان یک الگوی مشخص مبتنی بر ارزش‌های اسلامی و دموکراتیک از منظر جامعه‌شناسی توسعه، یک مشکل اساسی است. تجربه کشورهای مشابه ایران که در حال سپری کردن مسیر رشد و توسعه بودند، یعنی مثل ترکیه، مالزی، امارات، اندونزی و سنگاپور نشان می‌دهد که غالب کشورهایی که در چند دهه اخیر در مسیر توسعه قرار گرفته‌اند، یک الگوی توسعه مشخص داشته‌اند و در واقع در چارچوب آن الگو حرکت کرده‌اند تا توانسته‌اند به موفقیت برسند، اما اکنون ما نتوانسته‌ایم یک الگوی منسجم و مورد وفاق که بر اساس آن پیش برویم را تعبیه کنیم.
شهرام‌نیا گفت: در ایران الگوهای ناتمام مانده‌ای مثل برنامه 1404، برنامه 5 ساله توسعه و... ‌است؛ این الگوها تفاوت‌های زیادی باهم داشته‌اند. زمانی بحث الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت توسط مقام معظم رهبری مطرح شد، اما اکنون باید دید این الگوی مورد نظر ایشان تا چه میزان عملیاتی شده است؟ به عبارت دیگر ما هدف‌های روشنی داریم، اما تبدیل شدن اهداف ذهنی به الگوهای عملیاتی- چه مبتنی برارزش‌های اسلامی و چه مبتنی بر ارزش‌های دموکراتیک غربی و چه مبتنی بر بایسته‌های اقتصاد جهانی- هیچ‌گاه به سرانجام نرسیده است. در این مسیر دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی، مجلس و ... باید طی یک برنامه منسجم تلاش کنند، زیرا همه این برنامه‌ریزی‌های گذرا و مقطعی بوده و اقدامی جامع و فراگیر در این خصوص انجام نشده است.

اختیارات دولت درچارچوب قانون اساسی هوشمندانه ترسیم شده است
این عضو هیات‌علمی دانشگاه اصفهان با اشاره به اینکه دولت‌های بعد از انقلاب اسلامی در حد اختیارات خود کارآمدی لازم را نشان نداده‌اند، گفت: ما درچارچوب قانون اساسی مشکل نداریم، قانون اساسی ما هوشمندانه و دقیق ترسیم شده و بر اساس آن مجموع اختیارات دولت قابل قبول و ارزشمند است، ولی در عمل و در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... بازیگران و مداخله‌گران زیادی وجود دارند که عملا دست دولت را کوتاه می‌کنند. لذا در شرایطی می‌توان گفت دولت فعال مایشاء است و کاملا می‌تواند افسار اقتصاد، سیاست و سیاست خارجی کشور را به دست بگیرد که بازیگران مختلف اجازه این فعالیت را بدهند.
وی تصریح کرد: در نظام‌های سیاسی، نقش بازیگران سیاسی باید در چارچوب یک رقابت حزبی و در قالب‌های دموکراتیک تعریف شود، تا در یک مسیر درست اعمال نفوذ و ایفای نقش کنند، در این صورت وجود آن‌ها نه تنها مضر نیست، بلکه می‌تواند مفید باشد؛ ولی در شرایط کنونی جامعه ما وجود این لابی‌ها و بازیگران غیرآشکار در عرصه‌های مختلف سیاست، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و ... فشارهای زیادی به دولت تحمیل می‌کند که دولت نمی‌تواند آن‌ها را مهارکند. اعمال نفوذ چنین جریان‌هایی آن هم خارج از یک نظام قاعده‌مند حزبی باعث شده همه تقصیرات به عهده دولت مستقر انداخته شود که این باعث می‌شود اعتبار دولت پایین بیاید و اعتماد به نفس ملی مردم نیز کم و امید به اصلاحات در داخل دولت کم ‌شود. در این شرایط افرادی عامدانه یا جاهلانه به دنیال این هستند که تیشه به ریشه ساختار نظام بزنند، لذا فشارهای لابی‌ها درخارج از یک یک چارچوب متقن حزبی، دولت را در ایفای نقش خود ناکارآمدتر می‌کنند.
انتهای پیام

captcha