کد خبر: 3742573
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۳
صحتی سردرودی عنوان کرد:

نگاه مولوی به غدیر/ غفلت شاعران از نهج‌البلاغه

گروه ادب ــ یک پژوهشگر گفت: در میان شعرهای سروده‌شده، نگاه مولوی به واقعه غدیرخم عمیق‌تر بوده و متأسفانه در شعر معاصر، شاعران از نهج‌البلاغه غفلت کرده‌‌اند.

نگاه عمیق مولوی به غدیرخم/«ولایت» تحت‌تأثیر نگاه سیاسی/غفلت شاعران از نهج‌البلاغهبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ فرا رسیدن هجدهم ذی‌حجه، عید غدیرخم بسیاری از شاعران و ادبیان را برآن داشته تا غدیریه‌ای بسرایند، اما اینکه این غدیریه‌ها در طول چهارده قرن، چه فراز و فرودهایی را طی کرده و بخشی از بار رسالت رسانه‌ای خود را به انجام رسانده، با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد صحتی سردرودی؛ نویسنده و پژوهشگر به گفت‌وگو نشستیم، مشروح این گفت‌وگو از نظر می‌گذرد؛
-آقای صحتی سردرودی شما را بیشتر عاشوراپژوه می‌شناسند، چه شد که به موضوع غدیر هم ورود کردید آن هم در عرصه ادبیات؟
کار اصلی من عاشوراپژوهی است، اما در کنار آن در ادبیات عرب، فارسی و ترکی آن هم با رویکرد شیعه‌محور تحقیق می‌کنم، البته برای تفنن وارد این حوزه شدم و این کار قدری از خستگی‌های تحقیق و پژوهش خشک در حوزه‌های دیگر را می‌گیرد و با ادبیات تمدد اعصاب هم پیدا می‌کنم و از طرف دیگر می‌دانیم که ادبیات و تاریخ به شدت به هم پیوسته و وابسته‌اند و نزدیکی ناگسستنی با هم دارند.
تحقیق بر روی غدیریه‌ها را دهه 70 انجام داده‌اید؟
از سال 1365 به این فکر افتادم، همان کاری را که علامه امینی(ره) درباره چکامه‌ها و اشعار عربی با موضوع غدیر انجام داده و قرن به قرن آنها را گردآوری، تحلیل و بررسی کرده، همان کار را با اشعار فارسی و ترکی انجام دهم. دو سال که با نام امام علی(ع) نامگذاری شده بود، این کار تحقیقی به عنوان «غدیریه‌های فارسی از سده چهارم تا چهاردهم» چاپ و به عنوان کتاب سال ولایت برگزیده شد.
-حاصل کار چه شد؟
حاصل کار، این موضوع را به ما می‌رساند و توجه می‌دهد که قرن به قرن دست کم 5 – 6 شاعر بوده‌اند که از غدیر خم برداشت خلافت بلافصل حضرت علی(ع) را داشته‌اند و هر یک از آنها در یک کشور، منطقه و سرزمینی بوده و از همدیگر بی‌خبر بودند و صحبت تبانی هم در کار نبوده و آنها مذاهب مختلفی داشتند. از این رو شاعران پرآوازه و صاحب‌نام در این حوزه شعرهای خوبی سروده‌اند. این تحقیق به سامان رسیده و برای ویراست‌های بعدی آن به صورت مداوم کار می‌کنم و اکنون حجم آن سه برابر شده است و برای توضیحات بیشتر به آیات و روایات نیز استناد شده و یا تعدادی از کتاب‌هایی که تا آن زمان چاپ نشده بود، مانند «علی‌نامه» مربوط به شعرهای قرن پنجم از شاعری متخلص به «ربیع» اضافه شده است که اگر بانی و ناشری پیدا شود، منتشر خواهد شد.
-با بررسی دوره‌های مختلف، در کدام قرن، شعرهای غنی سروده شده و یا کدام قرن در اوج خود بوده است؟
از صفویه تاکنون، غدیرخم، از شاخصه‌های مهم تشیع محسوب می‌شود و قبل از آن به احادیث و مسائل دیگر بیشتر اهمیت می‌دانند و از آن پس تاکنون شعرا به مسئله غدیرخم به اندازه‌ای پرداخته‌اند که نمی‌توان همه آنها را جمع‌آوری کرد؛ از این رو ما به صورت گزینشی تعدادی از آثار را انتخاب کردیم و به شعر شاعرانی پرداختیم که حرف تازه و تحلیلی نو از این موضوع داشته‌اند و تکرار مکررات نبوده است که در این زمینه می‌توان گفت؛ از قرن نهم و دهم به بعد، همه شاعران به موضوع غدیرخم پرداخته‌اند.
آنچه مهم است اینکه؛ این نگاه‌ها به موضوع غدیر مختلف بوده است و از همه عمیق‌تر نگاه جلال الدین مولوی در مثنوی‌اش است. وی نگاه عمیق، ژرف و تحلیل خاصی نسبت به این موضوع دارد.
-وضعیت غدیریه‌ها در دوره معاصر چگونه بوده است؟
در دوره معاصر نیز حرف تازه‌ای در رابطه با غدیر نمی‌بینیم، مگر سلطه سیاست که ولایت را بیشتر با نگاه سیاسی دیده‌اند و از معنی اصلی آن که تربیتی است، غفلت شده است که به نظرم نوعی انحراف است.
-برای اینکه آموزه‌های نهج البلاغه در جامعه ساری و جاری شود، آیا شعر می‌تواند اثرگذار باشد؟
بله، نهج‌البلاغه مثال خوبی است و من آن را نیز ترجمه کرده‌ام و منتشر شده و اکنون چاپ سوم آن در بازار است. مطالعه نهج‌البلاغه نشان می‌دهد که ولایت بیشتر به معنی هدایت است، هدایتی که مبتنی بر منطق، اخلاق، محبت و صلح است تا تربیت رخ دهد. نه به معنی حکومت. این معنی که به امام علی(ع) نسبت داده می‌شود، نمی‌توان شاهدی برای آن پیدا کرد و امامت در نهج البلاغه یک امر کاملاً غیرسیاسی و غیراجتماعی بیان شده، اما در حال حاضر شاهد یک تحریف و یا آسیب بزرگ در امامت‌‌پژوهی هستیم که روز به روز هم بیشتر می‌شود، در این زمینه خلط چند بحث وجود دارد که گاهی متناقض و یا متعارض می‌شوند، یعنی معنی امامت، ولایت، خلافت و مودت اهل بیت(ع) از همدیگر فاصله می‌گیرد و ممکن است گاهی با هم جمع هم بشوند، اما اغلب اوقات معانی آنها از هم فاصله دارند.
اگر دقت کنید مسیر پیروان علی و آل علی با امامت امتداد پیدا کرده، اما مسیر دیگر مسلمانان با خلافت ادامه یافته که بیشتر به معنی حکومت است و این انحراف در طول دهه‌های اخیر وجود داشته است و متأسفانه گرفتار آن شده‌ایم و خواسته و یا ناخواسته می‌خواهیم از 14 قرنی که مفهوم امامت، داشته عدول کنیم و به معنای خلافتی برگردیم که به حکومت برداشت می‌شود. یعنی در مکتب پیروان علی و آل علی، حرف اول را علم و دانش می‌زند و تشیع اعلمیت محور است و هر که اعلم است، افضل است، هر که اتقی است، افضل است، هر که اعقل است، برتر است و این در تشیع همواره بوده است. متأسفانه در غدیرشناسی به اینها توجه نمی‌شود.
از طرف دیگر نهج البلاغه برای شاعران نوشته شده است یعنی سیدرضی در قرن چهارم آن را نوشته است تا الگو و اسوه مهم و ژرف و عمیقی برای سرودن شعر خود و دیگران باشد و به همین دلیل آن را نهج‌البلاغه نامگذاری کرده است که به معنی بزرگراه رسا و زیبا سخن گفتن است.
-دلیل قانع کننده‌ای بر این صحبت خود دارید که نهج البلاغه برای شاعران نوشته شده است؟
بله، سیدرضی این موضوع را نوشته و خود شاعر بود و دو جلد از دیوانش باقی مانده است و از عنوان نهج البلاغه نیز مشخص است، همچنین به سیدرضی لقب «اشعر قریش» و «اشعر عرب» (سرآمد شعراى قریش و عرب) را داده‌اند و وی در ادبیات در مقایسه با برادر بزرگترش سیدمرتضی، اشعار هنرمندانه‌تر و ادیبانه‌تری سروده است. آنچه جای تأسف است اینکه شعرا از نهج‌البلاغه غفلت می‌کنند البته شاعران عرب از آن بسیار متأثر بوده و الهام گرفته‌اند. شعرای فارسی زبان معاصر چندان در ادبیات عرب تبحر نداشتند تا بتوانند از نهج البلاغه الهام بگیرند و از این آبشخور برداشت کنند، اما استثناهایی مانند استاد شفیعی کدکنی و دیگران که به ادبیات عرب هم مسلط‌ند و تعدادشان انگشت شمار است، از این کتاب ارزشمند، متأثر بوده‌اند.
-در میان انبوه شعرهایی که بررسی کرده‌اید، کدام شعر تأثیرگذارتر بوده و یا شما را برانگیخته است؟
همان شعر مولوی که عمیق و ژرف سروده است؛
«زین سبب پیغامبر با اجتهاد
نام خود وان علی مولا نهاد
گفت هر کو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آنک آزادت کند
بند رقیت ز پایت بر کند
چون به آزادی نبوت هادیست
مؤمنان را ز انبیا آزادیست...»

اما متأسفانه، متکلمان معاصر خواسته یا ناخواسته، مفهوم ولایت را بیشتر اجتماعی و سیاسی تلقی کرده و معنای تربیتی آن را به محاق برده‌اند، در حالی که مولوی، به معنای رابطه قلبی و مودت و محبت به ولایت توجه داشته و مفهوم اصلی آن دوست داشتن با معرفت است؛ چرا که اگر این ارتباط از محبت برخیزد، نتیجه مثبتی خواهد داشت و با زر و زور نمی‌توان در این زمینه توفیقی به دست آورد.
انتهای پیام

captcha