به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ؛ مراسمی به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس در حوزه علمیه حجت بنالحسن(عج) تهران روز سهشنبه، 10 مهرماه با سخنرانی حجج اسلام حمید رضاپور، رحمتالله خالقی و مدیریت حوزه حجتالاسلاموالمسلمین محمدعلی مطلبی با موضوعات متنوع راجع به دفاع مقدس با حضور طلاب در سالن اجتماعات این مرکز برگزار شد.
در ابتدای مراسم نصیری، طلبه حوزه حجت بن الحسن(عج) آیاتی را تلاوت کرد و سپس نماهنگی راجعبه روحانیون حاضر در جبهه که از مهمترین آنها میتوان به آیات عظام جوادیآملی، مدنی، مشکینی، علامه عسگری، میرزا جواد آقاتهرانی و صدوقی اشاره کرد؛ پخش شد. در ادامه مراسم حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیرضا طاهری شیرازی، معاونت حوزه و مسئول آموزش به عنوان مجری مراسم به اعلام برنامه پرداخت.
حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا رضاپور، استاد حوزه حجت بن الحسن(عج) و برادر شهیدان غلامرضا و سعیدرضا رضاپور درباره خاطرات شهیدان خانوادهشان گفت: بنده مفتخرم که داماد و دو برادرم شهید انقلاب اسلامی شدهاند و که نامشان به ترتیب شهید محمود مهرانپور داماد خانواده و شهیدان علیرضا و سعیدرضا رضاپور برادرانم هستند و هر کدام از اینها با اختلاف چند سال کوتاهی نائل به درجه رفیع شهادت شدند، بنده قبل از اینکه به فرازهایی از وصیتنامه شهید مهرانپور اشاره کنم نکته قابل توجه درباره آمار شهدای روحانی در طول دفاع مقدس طبق آمار قریب به 4558 است؛ آماری که در واقع 2 و نیم برابر شهدای نظامی خواهد بود.
وی ادامه داد: شهید مهرانپور وصیتنامه خود را اینگونه آغاز کرده که «سلام بر شهیدان و سلام بر شمعهای محفل هدایت و کسانی که از این دنیا رها شدهاند حال ای برادران رضاپور جای شما در کنارم خالی است که لذت بودن در کنار شما قابل بیان نیست و احتیاجی به گفتن ندارد و باید دانست در جبهه مملو از ایمان است...»، نکته مهم از این وصیتنامه که البته متن زیادی دارد، این است که ایشان من و برادرانم را دعوت به شهادت کردند ولی تنها دو برادرم توفیق شهادت پیدا کردند، با این وجود شهید غلامرضا رضاپور یک ماه قبل از شهادت شهید مهرانپور نامهای را در جواب ایشان نوشت «ای شهید، من نه از روی هوی و هوس بلکه برای مقابله با ستمگری مانند صدام خارج شدم و برای زنده نگه داشتن دین با تمام وجود تلاش میکنم...»
استاد حوزه حجت بن الحسن افزود: ای باقی ماندگان از کاروان شهدا ظواهر دنیا شما را نفریبد و زندگی را به بطالت نگذراند، بنده با ایشان در سال 62 که مشغول دروس طلبگی بودم، همراه شدم تا بلکه بتوانم او را مشغول به تحصیل حوزوی کنم، اما بعد از مدتی اقامت در قم به من گفت من 500 شب دنیا را در مقابل یک شب جبهه نخواهم داد!». درباره شهادت شهید غلامرضا رضاپور طبق بیان همرزمانش گفته شده در تاریخ 20 مهرماه 65 با او همراه بودیم و او در شرایط عملیاتی مشغول به ذکرگفتن بود، در چنین شرایط خمپاره از هر سوی شلیک میشد تا اینکه به سوی ایشان ترکشی اثابت کرد و با چشم باز شهید شد و وقتی همسر ایشان خوابشان را دیدند و درباره لذت شهادتش پرسیدند، گفتند «انگار که لیوان شربتی شیرین را نوشیدم».
حجتالاسلام رضاپور با اشاره به آشنایی که با شهید مهرانپور داشتند که منجر به ازدواج با خواهر ایشان شده است، گفت: «بنده و شهید مهران پور در جلسه تفسیری استاد بهرامپور شرکت میکردیم و از نحوه تدریس ایشان لذت میبردیم و تفسیر سوره ابراهیم را آغاز کرده بودیم تا اینکه روزی ایشان در کلاس درس حاضر نشد و از بنده خواست درس روز گذشته را برایش توضیح دهم و بنده نیز اینکار را کردم و بعد از مدتی وقتی خلقیات ظاهری و منش ایشان را دیدم، سبب شد به سوی چنین پیشنهادهایی قدم برداریم».
در ادامه مراسم حجتالاسلاموالمسلمین رحمتالله خالقی، استاد حوزه حجت بن الحسن(عج) با طرح چند پرسش با این عناوین که دلیل جنگیدن مردم ما، با وجود شرایط آیا الان حاضر به دفاع از کشور هستیم و بررسی جایگاه روحانیت در دفاع از کشور در دوران جنگ به سخنرانی پرداخت و ابتدا درباره علل وقوع جنگ گفت: در شرایطی جنگ ایران و عراق شکل گرفت که آمریکا بر کشور مسلط بود و رابطه این دولت ستمگر با مزدوران پهلوی به ظاهر خوب بود و در سرنوشت کشور آنها تصمیم میگرفتند، بنده شاهدی برای گفتهام دارم و آن قانون کاپیتولاسیون بود که طبق این قرارداد هر نیروی آمریکایی میتوانست هر کاری که دلش میخواهد در کشور ایران انجام بدهد و نمونه این کار را توانستند در قریب به صدها هزار نیرو در کشور ژاپن انجام بدهند، طوریکه طبق میل خود به زنان ژاپنی تجاوز میکنند و کارهایی از این دست را انجام میدهند با این شرایط تأسفبار بود که در تاریخ 17 دیماه درگیری بین مردم و دولت پهلوی شکل گرفت و خواستار رفتن او شدند و این در حالی بود که عدهای در مقابل چنین خواستهای نیشخند به انقلابیون میزدند و به عقیده بنده آنها ایمان به غرب داشتند نه ایمان به غیب الهی که افراد خاصی چنین هستند.
رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: در شرایطی مردم انقلابی در مقابل عراق ایستادند که کشورهایی همچون اتحادیه اروپا، شوروی که قریب به 700 هزار نفر جمعیت داشتند، از عراق حمایت میکردند و حتی ایران به روسیه لوله گازی را داده بود تا از گاز مستقیم بهره ببرد و ساکت باشد! مردم ما به زور شاه را از کشور بیرون کردند و بعد از شکل گیری نظام اسلامی آمریکا به دلیل شکست از ویتنام قادر به جنگ مستقیم به ایران نبود لذا قول داد بعد از 6 ماه ایران را خواهد گرفت لذا به همین نیت در طول 2 سال 12 هزار لشگر تمرین داده و مجهز کردند، در حالی این نیتهای پلید شکل گرفته بود که شهرهای کردستان، گنبد کاووس و غیره مورد حمله منافقین قرار میگرفتند و افراد عادی از جمله امام جماعتهای زیادی ترور شدند و حتی در این شرایط که کشور عراق آماده حمله شده بود صدام در مصاحبه خبرنگاران گفت الان وقت ندارم بلکه هفته آینده در میدان آزادی تهران مأمورانم رژه خواهند رفت!
وی افزود: دولت عراق برای رسیدن به اهداف خود در مقابل کشور عراق ایران تمام سلاحهای خود را به کار گرفت و حتی بمبهای شیمیایی را بر سر سربازان ما فرو میریخت و متأسفانه صدا و سیمای ما بعضی از شهرها همچون بروجرد و میانه را که در یک حادثه 400 دختر طی حمله نیروهای عراقی شهید شدند، به تصویر نمیکشد تا عموم ملت اطلاع پیدا کنند، سازمان ملل در زمان حملههای عراق تنها در حد یک جمله ابراز جانبداری کرد و آن هم اینکه دولتهای ایران و عراق به خانههای مسکونی یکدیگر حمله نکنند! این در حالی است که حمله کننده تنها کشور عراق بود و حتی کار به جایی رسیده بود که کشور فرانسه هواپیماهای جنگی را در اختیار عراق گذاشته بود و وقتی دلیل این کار را از دولت وقت فرانسه پرسیدند، گفت «اینها را اجاره داده بودیم!».
استاد حوزه حجت بن الحسن(عج) اشاره کرد: در جواب سؤال دوم درباره جنگیدن در دوره فعلی با کشورهای تجاوزگر باید بگویم مردم ایران ذاتا زیر بار ذلت نمیروند و از این موضوع به دور هستند و متأسفانه عدهای نادان بین مردم ایجاد تفرقه میکنند، درباره نکته پایانی که بررسی ابعاد حضور شهدای روحانی است، باید عرض کنم بنده خود به عینه در جبهههای جنگی مشاهده کردم که روحانیت اولین گروه حاضر در جبهه بودند این در حالی بود که وظیفه دفاع از حریم کشور بر دوش نیروهایی بود که قریب به 30 سال آموزش نظامی دیده بودند، با این وجود خیلی از طلاب در زمان وقوع جنگ درس را کنار گذاشتیم و با وجود اینکه هیچ شناختی به سلاحهای جنگی نداشتیم و از پیش خود در هنگامه آموزش اسمهایی همچون مینهای گوجهای و سوسکی نامگذاری کردیم!
وی ادامه داد: یکی از مناطقی که روحانیون در جبهه حاضر بودند منطقه جزیره مجنون است که طلبههای زیادی مأمور به محافظت در کنار دکل بودند این در حالی بود که در هر نیم ساعت به جهت دید مامورین عراقی یکی از نگهابانان شهید میشد لذا این وظیفه مهم را طلاب به عهده میگرفتند! برادر شهیدم نیز یکی از همین شهدا بود که در عملیات بیتالمقدس 2 به عنوان آرپیچیزن قریب به 700 موشک را به سمت دشمن پرتاب میکرد، جمله پایانی اینکه اروپاییها با وجود روحیه شهادتطلبی مردم ایران هیچگاه به فکر جنگ با ما نخواهند افتاد.
در پایان مراسم حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مطلبی، مدیریت حوزه علمیه و برادر شهید عباس مطلبی با اشاره به فرمایشی از امام راحل(ره) گفت: از بیانات دو استاد بزرگوار بهره بردیم اما نکتهای که امام عظیمالشأن ما در وصف شما روحانیون و طلاب عزیز فرمودند میتواند چراغ راهی برای همه ما باشد و آن فرمایش این است که علما، طلاب و اساتید شما کتابهای بسیاری خواندهاید و از این بابت خداوند به شما جزای خیر عنایت کند اما از شما میخواهم وقتی بگذارید و وصیتنامههای شهدا را مطالعه کنید، شهدایی که راه 50 ساله را یک شبه طی کردند و به بالاترین مقام عرفانی رسیدند!
وی ادامه داد: آیتالله خزعلی(ره) میفرمودند «بنده کتاب خاکهای نرم کوشک را که درباره احوالات شهید عبدالحسین برنسی است، چندین بار خواندهام و قصد دارم مجددا مطالعه کنم، چراکه سبب افزایش بصیرت شخصی خواهد شد»، در شرایط فعلی متأسفانه دشمن با استدلالهای مختلف دل مردم را به تحیر و سرگردانی میکشاند، به طوری که اگر کسی بشنود فکر میکند نظام از بین رفت و حتی بنده به یاد دارم در زمان فتح خرمشهر رادیو بی بی سی با وجود که همرزمان عکس و فیلمهای پیروزی را از پشت بامهای خانهشان میگرفتند باز هم آنان ابراز میکردند خرمشهر در دست عراقیها است.
مطلبی افزود: امام راحل(ره) کار انقلاب اسلامی را در مواردی با تبلیغات پیش بردند به طوری که میفرمود «شنیدهام شاه میخواهد برود حال شما نگذارید برود» و وقتی شاه این کلام را شنید به ترس جان خود از کشور فرار کرد، لذا همیشه تبلیغات نمیتواند فعالیت بی فایدهای باشد اما باید درست و در مسیر مشخص شدهای از آن بهره گرفت و اگر مسیر صحیح معیار قرار بگیرد سبب پیروزمندی اسلام و مسلمین خواهد شد، یکی دیگر از کارهای امام تشکیل ستاد تبلیغاتی جنگ بود که توسط کمال خرازی اداره میشد.
برادر شهید عباس مطلبی گفت: شهدا متعلق به تمام ملت ایران هستند و نه فقط خانوادههای آنان، عمده خاطرات شهدا را برای خانوادههایشان، همراههای آنان به مادر یا بستگان نزدیکش رساندهاند با این وجود همراه برادر شهیدم که پسرعمویش بود، برایم نقل میکرد «با عباس در خط مقدم بودیم در عملیات ولایت فقیه که بعد از فرار بنیصدر شکل گرفت برای شکستن حصر شهر آبادان بود لذا به من و عباس گفتند شما نبش کانالی بنشینید و هر کسی که رد میشود بکشید، بعد از مدتی دیدم کسی از آنجا رد نمیشود تا اینکه عباس گفت میروم بالای کانال ببینم چه خبر است بعد از لحظاتی دیدم صدای تیر آمد و قبل از آن از عباس پرسیده بودند ایرانی هستی یا خبر! بعد از این اتفاق من کنار عباس رفتم دیدم با چشمان باز از دنیا رفت، لذا من ایشان را بوسیدم اما روز بعد که به میعادگاه شهدا رفتم پرسیدم جسد شهید عباس مطلبی کجاست گفتند چنین شهیدی نداریم تا اینکه با خود گفتم در چنین شرایطی من نمیتوانم به سمت خانوادهام برگردم چون میگویند چگونه با پسرعمویت رفتی و از او خبری نداری لذا توسل کردم به ائمه و در عالم رؤیا دیدم عباس به من میگوید برو در همان محل و قطعهای را بکن بعد از جسد 3 نفر عراقی جسد من آنجاست... بعد از اینکه از خواب بلند شدم دست یکی از فرماندهان را گرفتم و با اینکه ایشان انکار میکرد و میگفت فقط عراقیها در این محل دفن هستند توانستیم جسد مطهر عباس را بیابیم و بدنش با 19 شهید اصفهان تشییع شد». شهید عباس مطلبی در سن 17 سالگی به شهادت رسید و در وصیتنامه خودش متنی را نوشته و از شهادت شهید رجایی اطلاع داشته گفت اگر بنا بود آیتالله خامنهای، رئیس جمهور شود و بنده زنده باشم با قلم سیاه به ایشان رأی خواهم داد و این جمله نشان از سطح درک و فهم آنان است.
مفسر قرآن کریم با اشاره به خاطرهای از حضور خود در جبهه گفت: در عملیات الی بیت المقدس حاضر بودم که از دار خمین تا خط مقدم که قریب به 50 کیلومتر بود را باید طی میکردیم ولی گفتند شب نباید این مسیر طی بشود چراکه با وجود نور چراغ نیروهای عراقی ما را خواهند کشت لذا صبح تصمیم به حرکت گرفتیم تا اینکه بنده وقتی این مسیر را طی میکردیم به این نکته رسیدم که در طول 7 الی 8 کیلومتری همه جای خمپاره و گلوله بود در این شرایط تعجب کردم که چگونه عزیزان رزمنده ما این مسیر را طی کردند و حتی بسیاری جان خود را فدای انقلاب اسلامی کردهاند، سپاه و بسیج در درجه اول دفاع از خط مقدم بودند و در مرتبه دوم ارتش نیز حضور پیدا میکرد ولی به عقیده بنده ایمان رزمندگان ما کار را برایشان پیش برد.
شاگرد آیتاللهالعظمی سبجانی در پایان گفت: طلبههای عزیز انقلاب وظیفهشناسی میخواهد لذا درس بخوانید و برای جاری بودن چشمه زلال انقلاب اسلامی تلاش کنید چراکه بدانید اگر خدای ناکرده این انقلاب برایش مشکلی ایجاد شود، دشمنان ما عده زیادی از مردم را به خاک و خون خواهند کشید همچنانکه این موضوع را میتوان به راحتی در فیلم یتیمخانه مشاهده کرد که انگلیسیها قریب به 9 میلیون نفر را کشتند لذا اگر بتوانند نیمی از مردم کشورمان را خواهند کشت به همین جهت ما باید محکم بایستیم و باید بدانیم فریبکاری دشمنان در همه حالات جاری بوده است.
در پایان مراسم تقدیرنامههایی توسط پایگاه بسیج حوزه حجت بن الحسن(عج) تهران برای اساتیدی که خانواده شهید و یا جانباز دفاع مقدس هستند، طراحی شده بود توسط حجتالاسلام والمسلمین سیدعلیرضا طاهری، معاونت مدرسه به بعضی از اساتید اهدا شد.
محمد ایمانیمهر
انتهای پیام