به گزارش ایکنا، بیحرمتیهای سریالی علی ضیا، مجری شبکه یک سیما، به میهمانان برنامه و تقدیر از خانوادهای که پس از 27 بار ضرب و شتم همچنان با هم زندگی میکنند، در نظر بسیاری از مخاطبان مصداقی برای ترویج خشونت علیه زنان است. همچنین، یکی از مجریان شبکه یک به نام بهمن هاشمی در مسابقه 40 ستاره به تمسخر شرکتکننده معلول پرداخت و به قشر کثیری از جامعه که از ناتوانیهای جسمی رنج میبرند با ریشخندی زننده برخورد کرد. پیشتر از آن نیز اظهارات حاشیهساز علی انصاریان درباره گزارشگر تلویزیون افغانستان روی آنتن زنده تلویزیون واکنش بسیاری از کاربران شبکههای مجازی را برانگیخت و مخاطبان به جای مسئولان صداوسیما مسئولیت عذرخواهی از همسایگان افغان را برعهده گرفتند. اظهارات علی انصاریان آن قدر عجیب و نژادپرستانه بود که حتی میتوانست بر روابط دو کشور سایه افکند؛ اظهاراتی که به منظور حمایت از سیاستهای صداوسیما با چاشنی اهانت به دیگران آمیخته شد و به نظر رسید که رسانه ملی ابزاری برای تحقیر همسایگان است.
البته مسئولان ظاهراً عزمی برای رفع اینگونه واکنشها در شبکههای گوناگون سیما ندارند و نقش عذرخواهی را هم چون آب رفته از جوی میدانند و جایگاهی برای عذرخواهی از مخاطبان قائل نیستند و تمامی این وقایع تنها بخشی از آش شوری است که صداوسیما این روزها به خورد مخاطبان داده است.
همچنین، پخش اظهارات سخیف و سخنان بیمنطق و بیادبانه در تلویزیون گرفته تا عدم نظارت و ارزیابی حرفهای بر تولیدات رسانه ملی، بسیاری از مخاطبان را با این سؤال مواجه کرده است که سازوکار صداوسیما برای جذب مجری و به طور کلی پرسنل در این رسانه چیست؟ آنتن زنده تلویزیون براساس چه ملاکهایی به چه برنامههایی اختصاص مییابد و در نهایت کارکرد سیستم ارزیابی صداوسیما چیست؟
در ماده 9 اساسنامه صداوسیما آمده است که هدف اصلی سازمان به عنوان یک دانشگاه عمومی نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان و رشد فضایل اخلاقی و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان است. این هدفها در چهارچوب برنامههای ارشادی، آموزشی، خبری وتفریحی تأمین میشود. مشروح هدف و برنامههای سازمان در زمینههای گوناگون مصوبه مجلس شورایاسلامی است. با توجه به این بند باید پرسید که چند درصد برنامههای صداوسیما برنامههای خود را منطبق با این بند ارائه میدهند و جامعه را همچون دانشگاه در نشر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی میدانند و صحنههای که هر روز از سوی مجریان بیتجربه و گاهی کمسواد تلویزیون رخ میدهد در کدام بخش این اصل قرار میگیرد؟
در بخش دیگری از اساسنامه آمده است که معاونت آموزشی مسئولیت تربیت نیروی انسانی مورد نیاز سازمان از طریق دانشکده صداوسیما، پشتیبانی برنامهها از طریق فعالیتهای فرهنگی و انتشاراتی و همچنین بازآموزی کارکنان را به عهده دارد. شاید نیاز است رسانه ملی نه برای روشنگری ذهن مخاطبان، بلکه برای بازنگری در عملکرد خود بررسی کند که آیا اصلاً دوره بازآموزی را برای کارکنان خود برگزار کرده است و یا نحوه ورود اعضا به رسانه ملی و تخصیص آنتن زنده سیما به افراد گوناگون در چه سطحی است؟
علاوه بر این، یک رصد ساده از برنامههای تلویزیون بیانگر آن است که در شرایطی که جامعه در فشارهای گوناگون روانی و اقتصادی غرق شده است و حال جامعه چندان مساعد نیست، صداوسیما نه تنها اقدامی برای بهبود حال مردم نمیکند، بلکه در راستای تشویش خاطر مخاطبان نیز وارد عمل شده است. حلقه وصلی که قرار بود آحاد جامعه را به هم وصل کند حالا با پخش سریالها و برنامههای دور از منطق، کارکرد اساسی خود را از دست داده است. انتقادات اقشار گوناگون از صداوسیما فقط به واکنش در شبکههای مجازی خلاصه نشده است و حالا صدای مجلس را هم درآورده است. چند روز پیش پروانه مافی، رئیس فراکسیون خانواده مجلس شورای اسلامی، در نامهای اعتراضی خطاب به رئیس سازمان صداوسیما به پخش برنامهای با موضوع خشونت علیه زنان این اقدام رسانه ملی را تأسفآور خواند.
بدین ترتیب، صداوسیما که در کلام امام خمینی(ره) قرار بود روزی به دانشگاهی همگانی تبدیل شود که در آن دین و اخلاق و ارزشهای اسلامی و راه و روش زندگی و تازههای جهان علم و سیاست و اندیشههای نوین و راهگشا به زبانی رسا و قابل فهم برای همه قشرها بیان شود و همه از ذهنهای ساده تا مغزهای متفکر و انسانهای برجسته بتوانند به تناسب از آن بهره ببرند و از فیض آن سیراب شوند، حالا تبدیل به رسانهای شده که خانوادهها چندان رغبتی برای تماشای آن ندارند و گاهی مصادیقی برجسته از بدآموزیها و اقدامات ضد فرهنگی را در آن مشاهده میکنیم. آقای علی عسگری و سایر مدیران صداوسیما باید به این نکته توجه کنند که رسانه ملی تعریف خاص خود را دارد و همانند شبکههای چند نفره نیست و نیاز است که برنامههای وزین و فاخری متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی برای مخاطبان تولید شود.
با توجه به اینکه سهم صداوسیما در لایحه بودجه 98 نزدیک به دو هزار میلیارد است، نیازمند مراجعه به قاعده هزینه و فایده هستیم و بررسی کنیم در شرایط مذکور که چنین هزینهای از بیتالمال صرف میشود، آیا سودی را هم در پی خواهد داشت؟
مینا حیدری
انتهای پیام