سالها پیش علی حاتمی، سینماگر فقید ایران، درصدد ساخت فیلم جهان پهلوان تختی برآمد؛ او در آن زمان بهشدت در حال مبارزه با بیماری سرطان بود و در آن ایام حاتمی تأکید داشت دوست دارد زمان داشته باشد تا بتواند فیلم تازه کلید خوردهاش را تمام کند، اما افسوس در نیمههای کار دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. بعد از درگذشت حاتمی، فیلمی که تنها ۲۰ درصد آن فیلمبرداری شده بود دستبهدست گشت تا در نهایت بهروز افخمی با فضایی کاملاً متفاوت از فیلم حاتمی، ساخت داستان زندگی جهان پهلوان را به عهده گرفت، اثری که نتوانست رضایت علاقهمندان به جهانپهلوان را تأمین کند.
باگذشت سالها بارها زمزمه ساخت فیلمی دیگر با محوریت جهانپهلوان شایع شد، اما هیچگاه شاهد عملی شدن آن نبودیم تا در نهایت بهرام توکلی، سال گذشته انتظارها را پایان داد و فیلمی با محوریت تختی را جلوی دوربین برد. در این فیلم قرار بود امیر جدیدی نقش تختی را ایفا کند، اما در نهایت به دلیل چهرهپردازی با توافق جدیدی و توکلی بازیگران دیگری برای این نقش انتخاب شد.
در زمان ساخت این فیلم دغدغهای در میان دوستداران جهانپهلوان وجود داشت، چون تجربه فیلم افخمی آنها را نگران کرده بود، اما در اولین روز جشنواره فجر این فیلم سینمایی روی پرده رفت و خوشبختانه توانست رضایت اغلب تماشاگران را جلب کند. این فیلم نگاهی صادقانه به زندگی جهانپهلوان داشت بدون اینکه بخواهد در آن تحریفی داشته باشد.
فیلم «غلامرضا تختی» بهصورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده و این سبک با فضای قصه همخوانی دارد و به بهتر دیده شدن اثر کمک کرده است. فیلمنامه این فیلم سینمایی از صحنه خودکشی تختی شروع شده و در ادامه به کودکی، نوجوانی، جوانی و بزرگسالی او میپردازد. در این فیلم یک نکته بسیار مطلوب نظر است آنهم اینکه کارگردان نخواسته با پرداختن به نحوه مرگ تختی و اینکه آیا او خودکشی کرده یا کشته شده، ذهن تماشاگر را درگیر شک و شبه کند، بلکه توکلی با نشان دادن منش تختی میخواهد به تماشاگر این نکته را متذکر شود، آنچه اهمیت دارد نحوه زندگی تختی است که نام وی را جاودانه کرده است.
شکل روایت فیلم بهگونهای است که کل زندگی جهانپهلوان را در بر میگیرد، هرچند طبیعی است بسیاری از موضوعات بیان نشود، چون ظرفیت یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای بیش از آنچه در فیلم میبینیم کشش ندارد. بههرحال جدا از بحث فیلمنامه باید از کارگردانی تختی بهعنوان یکی از امتیازات خیرهکننده فیلم نام برد، چون تصاویری جذاب برای تماشاگران رقمزده است. در این میان طراحی صحنه و لباس نیز از امتیازاتی است که به توکلی در کارگردانی فیلم کمک میکند. مثلاً در سکانسی که المپیک ملبورن تصویر میشود بههیچوجه نمیتوان حدس زد لوکیشن، استادیوم سرپوشیده شیرودی است.
در این اثر سکانسهای خوب کم نیست، اما شاهکار فیلم، به مبارزه تختی با حریف آمریکایی در المپیک ملبورن مربوط میشود که اوج حماسه و غرور ملی را میتوان در این صحنه دید. در این بخش صدای شیر خدا که با خواندن اشعار حماسی غرور مخاطب را برمیانگیزد یکی دیگر از زیباییهای فیلم است. دیگر موضوعی که درباره فیلم تختی میتوان گفت به وسعت ابعاد زندگی تختی مربوط میشود که در فیلم به آن اشاره شده است.
در فیلم، جهانپهلوان تنها یک ورزشکار یا جوانمرد نیست، بلکه مبارزات او با رژیم پهلوی و همراهیاش با دکتر مصدق و آیتالله طالقانی ازجمله بخشهایی است که کارگردان به آن پرداخته، جالب است بدانید تختی باوجود محبوبیت فراوان هیچگاه از این شهرت برای کسب درآمد بهره نبرد، حتی هدایای مقامات دولتی را نمیپذیرفت تا در نهایت همین رفتارش سبب شد مورد غضب صاحبان قدرت قرار گیرد و زندگیاش را به سمت روزهای سخت هدایت کند. بههرحال تختی در فیلم توکلی چهرهای واقعی دارد بدون اینکه بخواهد پیرامون آن غلو انجام شود.
البته ممکن است در نظر عدهای این میزان جوانمردی و اینکه در اوج مشکلات اقتصادی او از کمک به دیگران دریغ نمیکرد برایشان غیرعادی باشد، اما اگر مطالعهای درباره زندگی جهانپهلوان داشته باشیم متوجه میشویم که این نوع رفتار از ویژگیهای بارز مرحوم تختی بوده است.
اما درباره بازیگران نقش تختی، همانطور که در ابتدا گفته شد قرار بود امیر جدیدی نقش تختی را ایفا کند، اما، چون گریم بسیاری سختی قرار بود روی صورت او انجام شود و این گریم با توجه به تحرک نقش درصحنههای کشتی ممکن بود آسیب ببیند توکلی و جدیدی مجاب شدند تا فرد دیگری ایفاگر نقش تختی شود، به همین جهت چهار بازیگر نقشهای تختی را در مراحل سنی مختلف ایفا کردند که با توجه به گریمی خوبی که انجامشده بود حاصل کار بسیار مطلوب نظر بود.
در پایان باید گفت فیلم غلامرضا تختی یک اثر هنرمندانه است، اما باید دید در اکران عمومی فیلم چگونه دیده میشود، هرچند با توجه به جایگاه جهانپهلوان میتوان حدس زد مردم از فیلم استقبال خوبی خواهند کرد. همچنین امیدوارم این فیلم پایان راه نباشد، چون تمامی ابعاد شخصیت جهانپهلوان را نمیتوان در یک فیلم ۱۰۰ دقیقه خلاصه کرد، بلکه نیاز است با ساخت یک سریال به شکل شایستهای زندگی غلامرضا تختی روایت شود.
به قلم داوود کنشلو
انتهای پیام