محمد عزیزی، نویسنده، مدرس ادبیات و مدیرمسئول نشر روزگار است. او تاکنون آثار فراوانی را در حوزه دفاع مقدس منتشر کرده و از میان آنها میتوان به کتاب 1200 صفحهای شهید همت اشاره کرد. خبرگزاری ایکنا در راستای دلایل اشاعه ادبیات، رمان و روانشناسی عامهپسند گفتوگویی با او داشته است که مشروح آن را در زیر میخوانید.
محمد عزیزی درباره چرایی بدحالی ادبیات امروز ایران اظهار کرد: بدحالی ادبیات را میتوان از زوایای گوناگون بررسی کرد. بخشی از آن را میتوان به بیحوصلگی روزگار بسط داد، زیرا در شرایط فعلی اتفاقات به سرعت رخ میدهند و بسیاری از مخاطبان در معرض هجوم اطلاعاتاند و جهان به مثابه دهکدهای شده که هر اتفاقی در گوشه و کنار جهان رخ دهد از چشم جهانیان پنهان نخواهد بود. به همین جهت مخاطبان هم با این سرعت خو گرفتهاند و بیش از تعمق درباره آثار آنها را رصد میکنند. سطح دانش بسیاری از مخاطبان این روزها اقیانوسی است به عمق یک وجب و درباره تمامی علوم اعم از هنر، ادبیات، فلسفه، سیاست و ... اندکی میداند. بنابراین حتی زمانی که کتابی را برای خواندن انتخاب میکنند نمیتوانند یک اثر اصیل را برگزینند.
شکیبایی در نگارش آثار اصیل ایرانی
وی افزود: وقتی به گذشته نگاه میکنید میبینید بسیاری از بزرگان مانند ابوالفضل بیهقی وقتی که میخواست تاریخ بیهقی را بنویسد، قصد نداشت که این کتاب یک اثر داستانی یا ادبی باشد، بلکه او میخواست یک روایت اجتماعی و تاریخی را به تصویر بکشد و در نتیجه پشت این اثر تحلیل، تحقیق و تعمیق است و در نهایت یک کتاب ادبی خوب محسوب میشود. یکی از ویژگیهای آثار کهن ایرانی این است که با صبر و حوصله نگاشته شدهاند. حتی بیهقی میگوید من اگر ناگزیر به نگارش تاریخ نبودم، دست به انجام این کار نمیزدم، زیرا اهلیت این کار را ندارم و کسانی مانند بونصر مشکان مناسب این کارند. شاید در ابتدا وقتی این سخن را بشنوید آن را روی تواضع نویسنده بگذارید اما قطعاً این گونه نیست و او به اهلیت بونصر مشکان اعتراف کرده است. اگر کسی شعر شاعران پارسیگوی کهن نظیر حافظ، سعدی، مولوی و ... اشعار نوی شعر ایران نظیر نیما، فروغ و شاملو را نخوانده باشد نمیتواند شعر بگوید. شاعر نیازمند آن است که با دانشی که در زمینه شعر دارد در درونش نقبی ایجاد کند و شاید همراهی این دو ویژگی بسیار سخت باشد.
عزیزی در ادامه اظهار کرد: در ادبیات فارسی آثار ارزشمندی مانند اسرارالتوحید و تذکرةالاولیا داریم که هرکدام از آنها سرشار از داستانهای کوتاه، بلند و پر از تحلیل است و البته آغاز داستاننویسی در ایران هم بسیار قوی است. شاید پس از هدایت به جرئت بتوان گفت که داستان نویس قوی نداریم، تعداد انگشتشماری داریم که از هدایت عبور کردهاند و شمار اندکی نیز در سطح نزدیک به هدایت ایستادهاند و این مقوله اصلاً خوب نیست که هنوز نتوانستهایم نویسندگان خوبی را پرورش دهیم و یا افراد توانمند را استعدادیابی کنیم.
علل سطحینویسی
عزیزی درباره علل سطحینویسی بسیاری از نویسندگان اظهار کرد: یکی از دلایلی که سبب شده ادبیات و به طور کلی فرهنگ به سمت سطحی شدن پیش رود، شتاب روزگار است، زیرا در شرایط فعلی ما فرصت مطالعه عمیق نداریم. یک داستاننویس موفق کسی است که غنای فکری داشته باشد، مردمشناس، روانکاو، جامعهشناس و تاریخدان باشد، زیرا موضوع یک نویسنده تصویر انسان روزگار و متفکر زمان خودش است. این انسان زبان و ادبیات خاصی دارد و اگر نویسنده به شرایط اشراف نداشته باشد، قطعاً نمیتواند ابعاد موضوع را به خوبی تبیین کند. گاهی هم نویسنده سوژه خوبی دارد اما قدرت و حوصله پرداختن به آن را ندارد. برخی نویسندگان مانند تولستوی میگویند اثرشان را تا 7 مرتبه ویرایش کردهاند و برخی دیگر تا 14 مرتبه نیز پیش رفتهاند و همین ویژگی است که اثری را تبدیل به شاهکار ادبی میکند.
وی افزود: نکته بعدی که سبب سطحی شدن ادبیات شده است نبود منتقدان ادبی است، زیرا اگر شما کالایی مانند یک جواهر قیمتی داشته باشید، باید حتماً آن را پیش یک متخصص ببرید تا عیارش را تعیین کند و یا تقلبی بودن آن را تشخیص دهد. همین مقوله در ادبیات هم صادق است و زمانی که منتقد خوبی برای نقد آثار وجود ندارد ادبیات به سمت زرد شدن و بازاری شدن پیش میرود. منتقد مانند یک معلم سختگیر و دلسوز است اما برخی میگویند نقد یعنی تخریب و قطعاً منتقد مخرب نیست و نگاه دلسوزانهای به صاحب اثر و مخاطب دارد.
این نویسنده درباره اینکه نمیتوان تمامی آثار پرفروش را یکجانبه قضاوت کرد و گفت: افرادی هستند که میتوانند در هر ژانری موفق باشند و هر اثری را که تولید کنند خواندنی باشد و نمیتوان این گونه قضاوت کرد که آثار آنها حتماً ادبیات زرد است و این یکسونگری نیز اشتباه محض است و از خواندن برخی آثار هرکس به قدر بضاعتش لذت میبرد. البته در مثل مناقشه نیست و میتوان به آثار سعدی بزرگ و حضرت حافظ اشاره کرد که هرکسی آن را میخواند و در حد درکش از آن بهره میگیرد.
عواملی که نمیگذارند ادبیات دفاع مقدس جان بگیرد
عزیزی درباره شرایط نگارش رمانهای دفاع مقدسی اظهار کرد: داستانهای جنگی و دفاع مقدسی هم مانند همه قصهها قهرمان دارند و بسیاری از این قهرمانها آگاهانه به جنگ رفتند و برای دفاع از وطن فداکاری کردند و اینها سوژههای بزرگ و مهمی برای نوشتن هستند و باید اتفاقی که برای این انسان رخ داده است به درستی درک کرد، اما گاهی خانوادههای این افراد و نهادها این آدمها را از هویت معمولی خود خارج میکنند و به یک فرد مقدس و دستنیافتنی تبدیل میکنند. به نویسندگان باید اجازه داد که شخصیت واقعی این افراد را ترسیم کنند، زیرا وقتی من رمان «شهید همت» را مینوشتم، ایشان را مانند یک فرد عادی دیدم که مثل همه افراد عاشق میشود، تنهایی و خلوت خاص خودش را دارد، سیگار میکشد و در عین حال همین شخصیت وقتی در برابر دشمن قرار میگیرد تبدیل به قهرمان میشود و تا زمانی که نهادها و به ویژه خانوادهها در مراحل نگارش داستان دخالت میکنند اثری ماندگار نگاشته نمیشود. من هم رمان شهید همت را با همین ملاحظات نوشتم و اگر قرار بود فارغ از این پیشداوریها به سوژه نزدیک شوم قطعاً بهتر میتوانستم به آن بپردازم اما متأسفانه تا همین حد را هم ایراد گرفتند. قرار بود پس از کتاب شهید همت، کتاب شهید متوسلیان را آغاز کنم اما حواشی کتاب شهید همت سبب شد برای نگارش اثر بعدی سست شوم و این موضوع هم یکی از دلایل مهمی است که سبب شده در زمینههای دفاع مقدسی و مذهبی آثار خوب کم باشد.
وی در پایان گفت: برای حمایت از آثار خوب دفاع مقدسی و آیینی نیاز است که کتابخانههای عمومی کشور آنها را خریداری کنند و از این کتابها حمایت شود. مردم هم قبل از پیشداوری در مورد این آثار حتماً آن را بخوانند و با نگاه شعاری و سفارشی به این کتابها نگاه نکنند و اگر یک نشر بهخصوص این آثار را منتشر کرد به همه آثار انگ نزنند و اجازه دهند یک اثر روند طبیعیاش را طی و مخاطبان خاصش را جذب کند.
انتهای پیام