خطر دوگانگی هویت برای اهل دیانت
کد خبر: 3827911
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۰
یادداشت وارده/

خطر دوگانگی هویت برای اهل دیانت

گروه حوزه‌های علمیه ــ عضو هیئت علمی گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی تأکید کرد: از نگاه ارباب سلوک، اهل دیانت و معنویت در معرض خطر دوگانگی هویت، که برخاسته از دل‌زدگی است، قرار دارند و چه بسا تا مرز خودانتقامی پیش بروند.

خطر دوگانگی هویت برای اهل دیانتبه گزارش ایکنا، متن یادداشت حجت‌الاسلام والمسلمین علی فضلی، عضو هیئت علمی گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در مورد خطر دوگانگی هویت برای اهل دیانت به شرح زیر است:
 
از نگاه ارباب سلوک، اهل دیانت و معنویت در معرض خطر دوگانگی هویت که برخاسته از دل‌زدگی است، قرار دارند و چه بسا تا مرز خود انتقامی پیش بروند. زیرا اگر دو اصل پایه ریاضت و مدارا را در جهت حرکت اعتدالی قرار ندهند، حتما زمینۀ بروز این دوگانگی فراهم می شود؛ در نتیجه دل پس از آن که تحت فشار موقعیت‌های تلخ قرار گیرد، به راحتی تحت تأثیر آماج وساوس نفسانی و القائات شیطانی قرار می‌گیرد و آهسته آهسته دیانت و معنویت را بر باد می‌دهد. این نکته اصل‌الاصل در صراط استقامت سلوکی به شمار می‌آید که اگر توجه نشود دل، معنویت و دیانت را از دست خواهد داد.
 
توضیح این اصل آن که، دل آدمی دشت وسیعی از خواسته‌ها و آرزوهای ضد و نقیض است که امکان ندارد به همۀ آن خواسته‌ها برسد. بر این اساس، گاهی افراد پس از سال‌ها تلاش به یک دوگانگی دچار می‌شوند؛ این دوگانگی هنگامی رخ می‌دهد که فرد بر اساس باورهای درست و محکم برای ساختن زندگی سالم و رسیدن به هدف والای معنوی یک سری از آن خواسته‌ها را برمی‌گزیند و برای تحقق آن‌ها تلاش می‌کند؛ از این رو از یک سری خواسته‌ها که برایش جذاب و لذت‌بخش هم بودند دوری می‌کند، ولی در جریان زندگی و فراز و فرود بی‌شمارش علی‌رغم تلاش وافر و زحمت کمرشکن برای آن ساختن و آن رسیدن و آن خواسته می‌پندارد که چندان به نتیجه مطلوب خودش نرسیده است؛ در نتیجه فشار مضاعفی بر دل و جانش وارد شده؛ طاقتش طاق شده؛ توانش از دست می‌رود و چه بسا دل‌زده گشته؛ از پا درمی‌آید.
 
اینجاست که آن خواسته‌های شیرین که سال‌ها پیش به خاطر خواسته و هدفش کنار گذاشته، به یادش می‌آیند و ذهنش را به خود مشغول می‌سازند و تصمیم و رفتارش را به سمت خودش می‌کشاند. از این رو با وجود آن که دست از باورها و زحمت‌هایش نمی‌کشد، ولی برای کاستن آن فشارهای روحی و روانی که طی سال‌ها متحمل شده، به سوی برآوردن خواسته‌های جذاب گذشته خویش گام برمی‌دارد و به نوعی می‌خواهد از خودش انتقام بگیرد که چرا این همه بر خود سخت گرفتی و زندگی را برای خویش تلخ کردی و این زمزمه تلخ آهسته آهسته درونش را دو شقه می‌کند و احساس تعارض شدید درونی می‌کند. از یک سو به خواسته‌های درستش توجه دارد و هنوز می‌خواهد به آن برسد و از دیگر سو به آرزوهای بر باد رفته خودش نگاه می‌کند.
 
اینجاست که وسوسه‌ها و القائات گام به گام، آن باورهای صحیح و خواسته‌های درستش را سست و بی‌پایه می‌کند و اگر نجات نیابد، کاملا شقه مقابل به همۀ خواسته‌هایش حاکم می‌شود و شقه دیگر همه چیزهای درسش را از دست می‌دهد که زهی نگون بختی… برای برون رفت از این آینده تلخ باید در عین دیانت و ریاضت، اصل مدارا با خویشتن را رعایت کند یعنی نه تنها به خودش فشار مضاعف نیاورد، بلکه گاهی به دیگر خواسته‌ها و آرزوهایش به نحو منطقی و عقلی و شرعی پاسخ درخور بدهد.
 
انتهای پیام
captcha