«بوی باران» سریالی بود که در زمان پخش با حواشی بسیاری مواجه شد و نقدهایی که به این کار مطرح شد، به هیچ وجه قابل قیاس با آثار دیگر نبود تا جایی که در فضای مجازی هشتگی برای پخش نشدن سریال راه افتاد. خبرگزاری ایکنا با توجه به این حواشی و نقدها، میزبان جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون و عباس نعمتی، نویسنده سریال، بود تا به بررسی علل این انتقادها و سایر موارد مربوط به سریال بپردازد.مشروح این نشست به شرح ذیل است:
ایکنا ــ جناب آقای آذین، شما از آن دست منتقدانی هستید که در جراید مختلف نسبت به سریال «بوی باران» نقد داشتید. پیرامون چرایی این انتقادها توضیح دهید؟
فیلمها و سریالها محصولات نهایی هر کشوری هستند. در ضمن محصولات تولیدی به نوعی نشئت گرفته از شرایط اجتماعی و فرهنگی روز هستند. با این توضیح آنچه در سینما و تلویزیون تولید میشود باید به نوعی بازنمایی آنچه باشد که در جامعه رخ میدهد، والا اگر این ویژگی رخ ندهد کارهای صرفاً تخیلی تولید شده است. با این شرایط تکلیف سینمای ما روشن است، چون با توجه به تعویض مدیریتها و جایگزینی افرادی که در این حوزه پشتوانه علمی و تخصصی ندارند، وضعیت این حوزه کاملاً به هم ریخته است. به همین دلیل است آثار تولیدی در هنر هفتم به لحاظ کیفی و معنایی ارزش لازم را ندارند.
متأسفانه مسیر نادرستی را که سینما پیش گرفته هم در تلویزیون شاهدیم. دلیل این مسئله هم به نوع مدیریت و برنامهسازی مربوط میشود. این مسئله سبب شده بیش از یک دهه در تلویزیون اثر ارزشمندی تولید نشود. نکته حائز اهمیت این است که مدیران برای اینکه ناآگاهی خود را با بهره بردن از مشاوران خبره پوشش دهند از حضور افرادی به عنوان صاحب نظر بهره میبرند که تنها امتیازشان دوستی با مدیر مورد نظر است.
نکته دیگر به توجیهاتی مربوط میشود که مدیران برای کیفیت پایین آثارشان ارائه میدهند. آنها دائماً مدعی هستند محدودیتهای مالی باعث شده تا کیفیت آثارشان پایین بیاید؛ گفتهای که من آن را تنها بهانهای میدانم که به هیچ وجه اساس منطقی ندارد. در سال جاری شاهد سه برابر شدن هزینههای تلویزیونی بودهایم. همچنین مبالغی که تلویزیون بابت تبلیغات دریافت میکند یک رقم بزرگ است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در کنار این درآمد اسپانسرهایی که به تلویزیون ورود کردهاند منبع درآمد عظیم دیگری هستند که سیما را در حوزه سختافزاری غنی کرده است. لذا عجیب است که هنوز بهانههای کمبود بودجه را شاهدیم. گواه این ادعا هم برنامه «عصر جدید» است که به نظرم هیچگونه اساس منطقی ندارد.ایکنا ــ آقای نعمتی، نسبت به این سریال نقدهای فراوانی را شاهد بودیم. فکر میکنید این حجم از نقدها از کجا نشئت میگیرد؟به باور من نگاه منفی به سریال وجود نداشت، چون طبق آماری که سیما ارائه کرده، این مجموعه ۴۰ درصد مخاطب داشته است. این درصد به معنای این است که ۳۵ میلیون نفر این کار را تماشا کردهاند. به جز سریال پایتخت که در 5 سری پخش شده و وضعیت خاصی دارد، در چند سال اخیر در شبکه یک این عدد به نظرم بالاترین عدد است. از طرفی دیگر در بین این افراد، 78درصد مخاطبین از سریال رضایتمندی بالا داشتهاند، 21 درصد رضایتمندی کم و یک درصد هم ناراضی بودهاند. اما نکته مهم اینجاست هیچگاه افرادی که سریالی را میپسندند فریاد نمیزنند، اما اگر معدودی اعتراض کنند حرفشان، چون فریاد زدهاند، شنیده میشود.
درباره انتقادات در رسانهها هم باید بگویم؛ دسته اول آدمهایی هستند که نقدشان کاملاً شخصی است و به مورد خطابش فرد است. این شکل از انتقادات در دایره نقد حرفهای جا نمیگیرد و نوعی برخورد شخصی است. نقد دیگر این است که این سریال وامگرفته از آثار خارجی است، اما هیچگاه گفته نمیشود که از کدام سریال تقلید شده است. درضمن مگر پرداختن به موضوعاتی، چون پولشویی، قاچاق و ... متعلق به جایی خاص است که ما را به تقلید از آن محکوم میکنند، البته قبول دارم به لحاظ ژانری شاید بوی باران شبیه به سریالی آمریکایی باشد، چون قصهای معمایی با این فرمت کمتر در تلویزیون ما تولید شده است، اما در حوزه معنا به هیچ وجه شباهت سریال را با آثار خارجی قبول ندارم.
ایکنا ــ ایده این فیلم سینمایی چگونه شکل گرفت؟ آیا تجربه شخصی شما از اتفاقی خاص، دلیلی برای نگارش بوی باران بود؟
نعمتی ــ درباره شکلگیری ایده بوی باران باید بگویم پنج سالی بود که به شدت درگیر آسیبهای اجتماعی بودم، حتی در این زمینه بیش از ۱۰۰۰ دقیقه فیلم مستند ساختهام. این تجربهاندوزی از آسیبهای اجتماعی باعث شد تا انگیزه بیان آن را پیدا کنم، هرچند میدانستم که گفتن این مشکلات مطمئناً حاشیههای خود را در پی خواهد داشت، چون وقتی قرار است مشکلات مردم مطرح شود تازه مسائل فرعی آن پیش خواهد آمد. نکته حیاتی در این بحث این است که بازگویی مشکلات مردم هیچگاه به معنای سیاهنمایی نیست، بلکه در بسیاری از مواقع موجب میشود تا به واسطه آگاهسازی، از میزان و شدت آن آسیبها کاسته شود.
همچنین، هجمههایی چون سیاهنمایی نباید باعث شود تلویزیون از موضع خود در نشان دادن مشکلات کوتاه بیاید، چون این رفتار همانند مواجهه خانوادههای معتاد با فرزندان بیمارشان است که دائم در حال پنهان کردن آن هستند، برای همین زمانی پی میبرند باید کاری انجام دهند که بسیار دیر شده است. مثال دیگری میزنم. در جامعه باب شده وقتی فردی معتاد میشود از محل کارش اخراج میشود، در صورتیکه با این رفتار تنها خانواده وی را مجازات میکنیم!
آذین ــ هجمههای بسیار زیادی به این سریال وجود دارد که بخشی از آنها شخصی و بخشیهای دیگری حرفهای است. نقد شخصی را کنار میگذاریم، چون این شکل برخورد با یک اثر نمایشی منصفانه نیست، اما نقد حرفهای را حق منتقد میدانم. از نگاه من آمارهایی که از سیما ارائه میشود به هیچ وجه قابل اتکا نیست، چون طبیعی است سازمان از کار خود دفاع کند. همچنین بسیاری از مخاطبانی که از آن نام میبرید به خواسته خود بیننده بسیاری از برنامههای تلویزیون نیستند، بلکه از روی ناچاری و تن ندادن به ماهواره، بیننده مجموعههای تلویزیون هستند، والا اگر همزمان با بوی باران یک مجموعه به نسبت خوب، روی آنتن میرفت مطمئن باشید همین میزان مخاطب هم ریزش فراوان داشت.
با توجه به توضیح فوق میپردازم به سریال بوی باران. این سریال در قسمتهای آغازین با نام دیگری برای تماشاگر ارائه شد، اما به یک باره بدون هیچ پیش مقدمهای نامش تغییر کرد، در حالی که چنین تغییراتی باید اطلاع رسانی شود، والا به شعور تماشاگر توهین شده است. این سریال از مجموعهای از داستانکها شکل گرفته که هیچ یک از آنها به نتیجه نمیرسند، البته سریال بد شروع نشد، چون شکل معمایی کار به آن جذابیت داده بود، ولیکن این مزیت در ادامه دوامی نداشت و نتوانست با مخاطب ارتباط برقرار کند. همچنین عدم پردازش مناسب شخصیتها باعث شده که کمتر مخاطبی با آن ارتباط برقرار کند.نعمتی ــ با این دیدگاه موافق نیستم، چون حس میکنم باید بر مبنای معیار علمی حرف زد، اگر بخواهیم آمارها و ارزیابی را به توجیه غیرواقعی بودن کنار بگذاریم باید به جای آن چیزی برای عرضه داشته باشیم، والا بدون دلیل و منطق تنها بحث سلیقه پیش خواهد آمد و هیچ کس از حرف دیگری قانع نخواهد شد. درباره عکسالعملهای شبکههای مجازی نیز باید بگویم اگر کاری دیده نشود، مطمئن باشید درباره آن حرف زده نمیشود، پس حتماً این سریال دیده شده که این گونه درباره آن سخن گفته میشود. نکته دیگر اینکه چرا درباره دیگر سریالهایی که همزمان با بوی باران پخش شد هیچ مطلبی بیان نشد؟ آیا هجمه به این کار را نباید به معنای دیده شدن آن در نظر گرفت؟
آذین ــ نقد من این است که داستانکها در ابتدا به شکل معمایی مجموعه کمک میکند، اما وقتی داستان در خط اصلی خود میافتد ما اتفاقات خوبی را در سریال نمیبینیم. برای همین بهتر بود برخی از صحنهها در سریال حذف میشد، البته در برخی آثار نمایشی تعدد موضوعات به غنای کار کمک میکند، اما در این اثر این اتفاق رخ نمیدهد. مطلب بعد اینکه برخی شخصیت از اول تا آخر قصه هیچ تغییری نمیکنند، برای مثال به کاراکتر «ترانه» اشاره میکنم که از ابتدا تا انتها یک فرم را دارد. برخی از شخصیتها هم کمرنگ باقی میماند، اما برای نمونه نقش «سهیل» جای کار فراوان داشت. در این سریال تلخی بی پایانی هم وجود دارد که سبب آزار تماشاگر میشود، چون اتفاقاتی که برای شخصیتها رخ میدهد تماماً تلخ است بدون اینکه پایانی برای این تلخی تصور شود.
نعمتی ــ این سریال ۷۵ قسمت بود، اما به ما اطلاع دادند، چون محرم نزدیک است باید کار به پایان رسد. برای همین ما چارهای نداشتیم جز اینکه برخی بخشهای کار حذف شود، البته نمیخواهم منکر برخی ممیزیهای رایج در تلویزیون شوم، اما انصافاً این فیلم دستخوش سانسور آنچنانی نشد، ولی به واسطه شرایط پیش آمده، بخشهایی از سریال کوتاه شد. نقد دیگری که به این کار وارد شده، این است که ما موضوعات متعددی را مطرح کردهایم؛ اتفاقی که باعث شده تمرکز از بین رود. برای مثال توصیه شده بود که تنها به پولشویی میپرداختیم، اما این دوستان باید این نکته را هم مد نظر داشته باشند که ما از نشان دادن بسیاری از مسائل معذور هستیم، پس چگونه میتوانستیم پولشویی را نشان دهیم. جالب است بدانید تا همین حد هم که درباره پولشویی حرف زدیم به ما انگ آموزش پولشویی زده شده است.
آذین ــ با محمود معظمی از سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» آشنا هستیم. آن کار با وجود ضعفهای فراوانش باز هم اثری در خور توجه بود، چون موضوعات ارزشمندی در آن مطرح میشد، اما در بوی باران با توجه به حجم زیاد موضوعات که توسط نویسنده به کار وارد شده، نتوانسته در تصویری سازی این قصه موفق باشد. نقد دیگر من به بازیگری این سریال است. معتقدم رضا کیانیان و رؤیا نونهالی که هر دو از بازیگران مطرح کشورمان هستند، اما در بوی باران به هیچ وجه کار باکیفیتی را از خود ارائه نکردهاند.
نعمتی ــ درباره کارگردانی باید توضیحی را بیان کنم. متأسفانه در تلویزیون ما سیستمی وجود ندارد که یک فیلمساز بتواند برای دو سال تمامی عوامل را در اختیار داشته باشد، چون بسیاری از بازیگران بعد از ۶ ماه دوست دارند در کاری دیگر مشغول به فعالیت شوند، حال در چنین وضعیتی تصور کنید محمود معظمی توانسته دو سال گروه را حفظ کند. این اتفاق به نظرم به خودی خود اتفاق قابل تأملی است. همچنین تورم شدیدی که پیش آمد را هم به سختیهایها مجموعه اضافه کنید. حال تصور کنید یک کارگردان چگونه میتواند از پس این وضعیت برآید. مطلب دیگر اینکه در اواسط کار به کارگردان اطلاع دادند که نقش اصلی (نرگس محمدی) باید برای سریال ستایش به آن مجموعه در تاریخ خاص خود اضافه شود! با این شرایط کار کارگردان را قضاوت کنید.
درباره نقدی که پیرامون بازیگری مطرح شد هم باید بگویم، عموماً باب است که فیلمنامهنویسان از بازی بازیگران راضی نیستند، چون معتقدند آن چیزی را که میخواستند بازیگر نتوانسته ایفا کند، اما به جرئت میگویم در بوی باران، رؤیا نونهالی و رضا کیانیان خیلی بهتر از آن چیزی که فکر میکردم توانستند نقش خود را ایفا کنند.ایکنا ــ در این سریال تا چه حد از مشاوره قضایی و انتظامی استفاده شده تا بنا به سلیقه و نگاه شخصی تولید نشود؟ همچنین تصویرسازی که از این نهاد صورت گرفته چندان مطلوب نبود.نعمتی ــ اتفاقاً تصور من اینگونه نیست، چون آن چیزی که در این سریال از پلیس و قوه قضائیه میبینیم خارج از کلیشههای رایج است. چون تا انتها تماشاگر فکر میکند، پلیس خنثی است، اما در پایان متوجه میشود که تمام حدسهایش اشتباه بوده و تمام اتفاقات نقش پلیس و قاضی بوده تا ریشه اصلی جرمها شناخته شود. درباره مشاورسریال هم باید بگویم، این قبیل کارها در ابتدا به نیروی انتظامی ارجاع میشوند تا سناریو آنها تأیید شود و سپس اجازه کار داده میشود. این نظارت در حین اجرا هم وجود دارد. برای مثال به صحنهای اشاره میکنم که قرار است ما آزمایشگاهی را نشان دهیم در این سکانس کارشناس نیروی انتظامی در کار حضور داشت تا حتی ما در شکل و اجرای آزمایشها هم اشتباه نکنیم.گفتوگو از داوود کنشلوانتهای پیام