به گزارش خبرنگار ایکنا؛ محمد عزیزی، مدیرمسئول انتشارات روزگار در یادداشتی نسبت به رفتار و بیحرمتی که به کتاب میشود، همچنین کتابهایی که اکنون به دست دلالان افتادهاند، انتقاد کرد. این یادداشت را در ادامه میخوانید.
نمیخواهم از «ن والقلم و ما یسطرون» حرف بزنم. از «مداد العلماء افضل من دماء الشهدا» بگویم، از «دانش اندر دل چراغ روشن است»، از «او یار مهربان» است، بگویم. از علما، فضلا، نویسندگان و شاعران بگویم که در ستایش از قلم و کتابت و کتاب به حق سخنها گفتهاند، اما نمیتوانم یادآوری نکنم که روزگاری بر سر در تمام مدارس ما این شعر حکیم ابوالقاسم فردوسی حک شده بود که: «توانا بود، هر که دانا بود/ ز دانش دل پیر برنا بود»
و اینها را که مینویسم بیاغراق دست و دلم میلرزد. چه کسی باور میکند در کشوری که میگویند مردمش نه برای شکم و شهوات، که برای دین و فرهنگ، یعنی قلم و کتاب و خدا و پیامبر انقلاب کردند، امروز به جایی رسیدهاند که به راحتی با کفش روی دشتی از کتاب که همچون زباله در کف خیابان و بیابان ریخته شده است، راه میروند و در حال تماشای فرهنگی هستند که در حال نابودی کامل است.
خوب یا بد، زرد یا غیر زرد، کتابی که هر روز در گوشه و کنار شهر، چنین خوار و خفیف و افکنده بر خاک میبینمش، حرمت دارد. همان طور که دانه افتاده بر کف زمین و یا در آشغال حرمت دارد.
نگوییم این کتابها، چه و چه بودهاند، به هر حال این کتابها کلمه به کلمه، سطر به سطر، پاراگراف به پاراگراف به قلم نویسندهای، محققی، مترجمی، شاعری، نوشته شده و به قلم ویراستاری صفحهآرایی، چاپخانه و صحافی و ناشری چاپ شدهاند و نزد همه این اصناف، عزیز و محترم بودهاند. پس چه شده است که امروز در بسیاری جاها در زیر پای مردم به ۵۰۰ تومان و هزار تومان و گاه کیلویی فروخته میشوند.
حرمت امامزاده را متولی نگه میدارد. پس قبل از همه، نظام حاکم، دولت محترم، متولیان امور فرهنگی و سپس ناشران و اهل کتاب باید حرمت کتاب را حفظ کنند و آن را این گونه مفت این گونه خوار و خفیف در اختیار دلالان کتاب قرار ندهند و از کتاب حمایت کنند. کتاب باید با کاغذ و ارز دولتی و با مقوا، فیلم و زینک به قیمت دلار ۴۲۰۰ تومانی به وفور چاپ شود و به قیمت ارزان به کتابفروشیها برود تا مردم بدانند مثل نان شب کتاب را هم که مطالعه آن برای رشد آنها و فرزندانشان از واجبات است، بخرند.
دولت با گشاده دستی باید از گسترش کتابخوانی حمایت کند تا مردم با مطالعه صاحب اندیشه شوند و مردمی که صاحب اندیشه باشند، البته فریب هیچ شیادی و هیچ بیگانهای را نخواهند خورد.
جامعه تا وقتی اهل کتاب، مطالعه، تفکر، گفتگو و نقد و نگاه نباشد، البته رشد، ترقی، ابتکار، خلاقیت، استقلال و پویندگی هم نخواهد داشت.
مردمی که کتابها را با قیمتی کمتر از کود، کمتر از خاک و آجر و در زیر پای خود میبینند، البته که حرمتی برای اهل قلم و اندیشه و فرهنگ و تعلیم و تربیت قائل نخواهند شد.
این که ناشران از روی ناچاری و فشار و طلبکاران مجبور میشوند کتابهای خود را با تخفیفیهای ۵۰ درصد و ۷۰ درصد بفروشند، نشانه بروز یک فاجعه بزرگ فرهنگی است. نگوییم مشکل اینها به ما چه ربطی دارد؟ اهالی نشر و قلم اکنون پرچمدار فرهنگ و استقلال کشورند، نباید آنها را بیسلاح، تشنه و گرسنه وسط میدان و در معرض تیرهای زهرآگین دلالان کتاب تنها گذاشت.
چرا یک نویسنده، یک مترجم، یک ناشر مدام باید احساس ترس و نگرانی از آیندهاش داشته باشد؟ کتابهای عمومی کشور، مدارس، مساجد و نهادها اگر از ناشران و کتابهای خوب، با خرید از آنها حمایت کنند، چرا ناشران باید مجبور شوند در انبارهای خود را به صورت مجانی به روی دلالان کتاب باز کنند و دلالان اینگونه نسبت به کتابها بیحرمتی کنند و کتاب لگدمال شود؟!
خداوند به کتاب قسم خورده است. معجزهای دین مبین ما کتاب (قرآن کریم) است. همه امامان ما از حرمت کتاب و اندیشه، سخنها گفتهاند. انقلاب ما یک انقلاب ارزشی و غیر مادی، یک نهضت الهی بوده است. پس حرمت کتاب، حرمت نشر و حرمت قلم را نگهداریم.
کاش میشد در میان باغ / گریه گل را تماشا کرد
انتهای پیام