نزدیک به یک دهه جنگ تحمیلی، مفاهیم و واژگانی را در دل مردمان این سرزمین خلق کرد که بیش از هشت سال شب و روز با آنها از نزدیک زندگی کردند، برای فهمیدن آنها و بزرگ شدنشان اشک ریختند.
امروز نترسیدن، دفاع، ایثار، مقاومت، شهادت برای ما فقط یک کلمه نیستند، تاریخ ما هستند، تاریخی که با خون فرزندان این مرز و بوم نوشته شد. شهرهایی که مستقیم با دشمن درگیر بودند، این واژگان را خیلی خوب میفهمند و با تک تکشان خاطره دارند.
خوزستان و شهرهایش از آن روزها هنوز زخم دارند. دزفول؛ پایتخت مقاومت ایران در روزهای جنگ از 176 موشک، 2500 گلوله توپ، و 300 راکت زخمی شد. حکایت خانهها و کوچههایی که طی چند دقیقه، ویران شدند هنوز درد مردمان این شهر است؛ مردمی که با امید و صلابتشان دوباره بلند شدند و از نو ساختند.
باغموزه دفاع مقدس دزفول، امروز گوشههایی از این حماسه و مقاومت و امیدهای تمامنشدنی را با آثار حجمی برای تاریخ حفظ کرده است. یکی از آثار این موزه، از کودکان دزفول برای ما حکایت میکند؛ این مجسمه، نوجوانی است که جلوی دیوار مخروبهای ایستاده است. حالت سر نوجوان که به سوی آسمان بلند شده است، مدادرنگیهایی که در دست دارد و دستی که به حالت مشت آن را فشرده، در کنار هم معانی بلندی چون امید، ایستادگی و از پای ننشستن را به بیننده انتقال میدهد. طراح این اثر زیبا، هنرمندی از کشور ما به نام احسان کیابخش است. متن زیر مصاحبه ایکنا با این مجسمهساز و نقاش است.
رابطه کودک و جنگ
احسان کیابخش، فارغالتحصیل رشته نقاشی از دانشگاه تورنتو کانادا و صاحب اثر نوجوان جنگ در گفتوگو با ایکنا از خوزستان، گفت: اثر نوجوان، سفارشی بود که از سوی گروه طراحی موزه دفاع مقدس دزفول به من داده شد. مطالب موردنظر را در ارتباط با دفاع مقدس خواندم و این اثر در حقیقت عکسالعمل هنری به این موضوع بود. آنچه از بین موضوعات ارائه شده برای من جذاب بود، رابطه کودک و جنگ است. چیزی که در هنر برای من جذاب است این است که زمان و مکان از آن گرفته شود و بتواند با مخاطبان بیشتری صحبت کند.
وی با بیان اینکه موضوع جنگ و کودک در همه جای دنیا هست و مخاطب میتواند با این موضوع ارتباط برقرار کند، افزود: اثری که خلق کردم یک کودک 12 ساله است، سعی کردم از لحاظ تصویری شبیه به کودکان دوران جنگ در دزفول باشد. تصاویری از کودکان دزفول در آن سالها در اختیار من گذاشته شد و از آنها طرح لباسها و حالت صورت را استفاده کردم.
کیابخش ادامه داد: فکر کردم این کودکی است که ممکن است پدر خود را قبلاً در جنگ از دست داده باشد. خانهشان ویران شده باشد یا به او حمله شده باشد و یا به کودکی او تجاوز شده باشد. از آن سمت یک دیواریست که خراب شده است. پشت آن دیوار یک سری مدادرنگی را به صورت معرق و خاتمکاری استفاده کردم. حدود 22 هزار تکه روی این دیوار چسبانده شد و در دست کودک هم تعدادی مدادرنگی است که آنچه را از بین رفته با آنها پر کرده است.
رویکرد جدید در خلق نمادها
کیابخش گفت: مداد در دست این کودک میتواند به معنای رنگ، امید، دانش یا به معنای یک خاطره باشد. حدود هشت ماه برای این اثر وقت گذاشتم. اثر دومی که برای باغموزه دفاع مقدس دزفول ساختم، روبروی این کودک قرار دارد که تصویر زندگی مردم دزفول در دوران موشکباران دفاع مقدس است. هزاران موشک در این دوره به دزفول اصابت شد. طوری بود که موشکباران جزو اتفاقات روزمره آنها بود. جنگ با زندگی مردم این شهر درآمیخته شده بود. شب خانه خراب میشد و فردا صبح دوباره برای ساختن آن بلند میشدند.
این هنرمند نقاش در پایان در ارتباط با انتقال مفاهیم دفاع مقدس در این آثار اظهار کرد: برخی از هنرمندان در اثر خود مستقیم حرف میزنند که این بستگی به هنرمند دارد. اما به اعتقاد من نسلها که عوض میشود نمادها کمرنگ و کمرنگتر میشوند. باید نمادهای جدیدی به وجود آورد که نسل بعدی هم بتواند با آنها ارتباط برقرار کند تا این پیامها و ارزشها از بین نرود. شاید نسلهای بعد از ما این نمادها را دیگر نشناسند. رویکرد جدید در خلق نمادها در عین حفظ ارزشها، نکته مهمی در خلق این آثار حجمی است.
انتهای پیام