علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره جایگاه نصیحت و نقد حاکمان و زمامداران در اندیشه و سیره مدیریتی و سیاسی پیامبر اکرم(ص) به ویژه با توجه حدیث «الدِّينُ النَّصِيحَةُ» از سوی ایشان گفت: پیامبر اکرم(ص) انسان کاملی بود که خداوند فلسفه خلقت را از ابتدا تا انتها بر مبنای وجود مبارک این حضرت و جانشینان ایشان، ائمه اطهار(ص)، برای راهنمایی و راهبری بشر قرار داد. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند که فلسفه وجودی من «بلاغ مبین» است. بلاغ به معنی ابلاغ نیست بلکه به بلوغ رساندن است. در واقع پیامبر(ص) فقط پیام الهی را بیان نمیکند، بلکه مردم را برای رشد هدایت میکند.
ولایت پیامبر(ص) بر جامعه برای رشد و بلوغ است نه سیطره
صدرا اظهار کرد: کلمه «نصیحت» نیز در این حدیث فراتر از انتقاد و خیرخواهی، به معنی راهبردهای رهبری و راهنمایی کل بشر است. لذا پیامبر(ص) ارائهدهنده راهبرد برای راهنمایی بشریت و جامعه رو به کمال انسانی و انسان کامل است.
وی ادامه داد: پیامبر(ص) از سمت خدا برای مردم پیام آورد و فلسفه همه پیامبران هدایت بشر است. اگر به دنبال بلوغ بشر هستیم، باید فکر و خرد او رشد کند. فهم و خرد نیز با بشارت و انذار رشد میکند. بشارت همان امید دادن به بشریت است و انذار هم برخلاف تعاریف مصطلح ترساندن نیست، بلکه آگاه کردن انسانها به تبعات منفی یک عمل نادرست است تا انسان با اراده و اختیار خود راهش را برگزیند.
صدرا ابراز کرد: همه پیامبران و رهبران برای امامت و رهبری مردم آمدهاند و طبق آیه قرآن اینها برای سیطره بر مردم نیست، بلکه برای ولایت بر مردم است و سیطره و ولایت با هم تفاوت دارند. یکسری حاکمیتها از جنس سیطره و سلطه است که امروز میبینیم و یک مدل حاکمیت دیگر، ولایت است. پدر و مادر بر فرزند ولایت دارند نه سلطه و مالکیت. ولایت در جهت رشد و بلوغ جامعه شرایط را فراهم میکند و موانع را برمیدارد. در چنین نگاهی جامعه مخدوم و صاحبخانه است و دولت خادم مردم. به تعبیر خواجه نصیرالدین طوسی دولت خادم بالذات مردم است ولو دولت پیامبر(ص) باشد اما خدمت این دولت، هدایت مردم است. لکن در طول تاریخ دولتهای استبدادی مردم را به اجارهنشین و خادم خود تبدیل کردند.
نگاه ولایتمحور به حاکمیت و حق نقد و نصیحت مردم در برابر حاکمان
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: با این نگاه، مردم حق دارند حاکمان خود را نه تنها نقد بلکه به تعبیر امام خمینی(ره) تخطئه کنند. در این نگاه اصل مردم هستند و دولتها باید براساس اسلام و حق عمل کنند. این اندیشه هم براین مبناست که خداوند مردم را حاکم بر تعیین سرنوشت خودشان قرار داده است و مردم هم با اراده خود دولت را موظف به انجام مسئولیت در امور عمومی میکنند تا به صلاح جامعه رفتار و خدمترسانی کند و این رابطه بین حاکمان و مردم دوطرفه است و هر دو بر هم حق نصیحت، خیرخواهی و انتقاد دارند.
وی افزود: البته انتقاد با توهین و تخریب تفاوت دارد. در انتقاد ابتدا باید نقاط قوت مطرح شود، در ادامه نقاط ضعف و آسیب و در نهایت راه حل اصلاحی، تکمیلی یا جایگزین ارائه شود. در کنار آن لازم است زمامداران و حکام از حلم و تحمل لازم برخوردار باشند و هر نقدی را توهین و تخریب تلقی نکنند. هرچه حلم دولتمردان در مقابل انتقادات بالاتر باشد، نتیجه آن افزایش اعتماد و رضایت مردم و سرمایه اجتماعی است.
صدرا براین مبنا اعتماد مردم به خیرخواه و غیرخواه بودن دولت را مهمترین اصل ارتقای کارآمدی دولت اسلامی در اندیشه پیامبر اکرم(ص) خواند و گفت: اگر مردم احساس کنند دولت بدخواه و خودخواه است، طبیعی است که سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم کاهش مییابد و به تبع آن از کارآمدی دولت و نظام سیاسی نیز کاسته میشود.
وی با بیان اینکه نصیحت همان غیرخواهی و خیرخواهی است، یادآور شد: هرچه احساس مردم به راهبردها و برنامههای دولت اینگونه باشد که خیرخواهانه، غیرخواهانه و برای تأمین منافع ملی است، اعتمادشان جلب میشود و این کارآمدی و پایداری یک نظام سیاسی را بالاتر میبرد.
استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران بیان کرد: عنصر اعتماد مردم به حاکمان به حدی در حکمرانی مهم است که اگر حتی قدرت نظامی و اقتصادی یک جامعه فروبریزد ولی اعتماد مردم به رهبران همچنان پابرجا باشد، آن نظام سیاسی میتواند دوام بیاورد و مجدداً قدرت نظامی و اقتصادی خود را احیا کند. امروز اقتدار جمهوری اسلامی بیشتر از قدرتش است و این به خاطر آن است که مردم همچنان به این نظام اعتماد دارند. بهترین نوع حکومتها با هر شکلی، حکومتهای غیرخواه و خیرخواهاند و بدترین نوع حکومتها حتی با ادعای دموکراسی، حکومتهای خودخواه و بدخواه مردم هستند که نمونه بارز آن آمریکاست که نه برای منافع مردم خود بلکه برای منافع گروهی خاص عمل میکند.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام