منار ابراهیمی، دختر شهید جمال جعفر ابراهیمی مشهور به ابومهدی المهندس، همرزم شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی، در گفتوگو با ایکنا؛ اظهار کرد: اقدامی که آمریکا انجام داد، اقدامی بدوی بود؛ همانند بیابانگردهایی که راه و رسم تعامل را نمیدانند.
ابراهیمی با بیان اینکه عرب و عجم نداریم و وحدت رمز قدرت است، افزود: پدرم نمیگفت من عراقی هستم و فلانی ایرانی است یا من شیعه هستم و دیگری سنی. عزت و کرامت انسانی برای پدرم بسیار مهم بود. این درس را از امام حسین(ع) آموخته بود، زیرا او نماد ایستادگی بود. از اینکه دولت آمریکا، نه شخص دونالد ترامپ، پدرم را به شهادت رساند خوشحالم. از اینکه سربازان منطقهای آمریکا، که داعش هستند، زمینهساز شهادت پدرم نشدند خوشحالم.
وی با تأکید بر اینکه سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را باید اسرائیل یا آمریکا به شهادت میرساند، اظهار کرد: در سالهای اخیر مطمئن بودم که پدرم شهید میشود. این را از خطوط چهره، دست و پاهایش و همچنین از نحوه حرف زدنش میفهمیدم.
ابراهیمی با بیان اینکه پدرم از لحظه لحظه عمرش استفاده میکرد، گفت: اینطور نبود که پدرم فقط کار نظامی انجام دهد؛ او کار نظامی، سیاسی و ... را با کمک دوستانش، که در خیمهگاه امام حسین(ع) بودند، انجام میداد. پدرم در شب آخر حضورش در کنار خانواده گفت: «زندگی بعد از تو قیمتی ندارد یا حسین(ع)». بعضی افراد تصور میکنند اگر آمریکا این شخص را ترور کند، چون شخصیت بلندمرتبه و کاردانی بود، دیگر کسی جایگزین وی نیست. ولی اینطور نیست.
پدرم همیشه با حاج قاسم بود
دختر شهید المهندس اظهار کرد: پدرم یک لحظه حاج قاسم را تنها نمیگذاشت. یادم میآید یک بار تازه از مأموریت برگشته بود، شب آن روز حاج قاسم تماس گرفت و گفت که میخواهد به عراق برود. پدرم گفت: «نمیگذارم تنها بروی. من هم میآیم.» حاج قاسم از پشت تلفن به پدرم گفت: «تو تازه رسیدی. نیا» ولی پدرم اصرار داشت که سردار را همراهی کند. در آخر سردار گفت که نیمی دیگر از روز را کنار خانوادهات باش و بعد بیا. محال بود پدرم بداند که حاج قاسم قصد رفتن به عراق دارد و او را همراهی نکند. وقتی حاج قاسم به فرودگاه رسید، پدرم میتوانست یک فرد معتمد را برای استقبال از ایشان بفرستد، ولی به کسی اعتماد نکرد و خودش رفت. حاج قاسم برای او مانند برادر بود. ما فقط پدرمان را از دست ندادهایم، بلکه عموی ما هم شهید شده است.
ابراهیمی اظهار کرد: گاهی که به این دو نفر نگاه میکردم، با خود میگفتم لیاقت هر دوی آنها شهادت است، ولی کدام یک اول شهید میشود؟ بعد با خود میگفتم خدا کند هر دو با هم شهید شوند یا اول پدرم شهید شود چون طاقت دور ماندن از حاج قاسم را ندارد.
انسانی مخلص و پاک
وی از نگاه پدرش درباره سردار سلیمانی گفت: پدرم با افراد بسیاری ارتباط داشت، ولی به گفته خودش هیچ کس برایم حاج قاسم نمیشد؛ چون او انسان خالص و پاکی بود. رابطهای که این دو نفر با خدا داشتند باعث دوستی آنان شد. گاهی پدرم را با حاج قاسم اشتباه میگرفتند. این اشتباه از آنجا بود که این دو در تصویری کنار هم قرار میگرفتند و مویی که در راه جهاد سفید کرده بودند، آنها را شبیه هم کرده بود. رویه مشابهی که در پیش گرفته بودند باعث برادری آنها شده بود.
ابراهیمی درباره شهادت این دو شخصیت بزرگوار تصریح کرد: خون آن دو به هم آمیخت. در یک ماشین با هم بودند و با هم سوختند، مانند حضرت ابراهیم(ع) که او را وارد آتش کردند؛ چراکه آنان هم بتشکن بودند.
وی با تأکید بر اینکه در زبان و نژاد تفاوتی نیست، ابراز کرد: تفاوت انسانها در تقواست. من یک بار از حاج قاسم خواستم نصیحتم کند. وی روی تقوا تأکید کرد. تقوا مفهومی بسیار گسترده دارد و کسی که مزین به آن باشد، دیگر فکر نمیکند که فلان شخص اهل کجاست، به چه زبانی حرف میزند یا حتی چه مذهبی دارد؟
انسانیت
دختر شهید المهندس از داشتن نیروهای سنی و مسیحی در حشدالشعبی یاد کرد و گفت: پدرم وقتی به منطقه عملیات میرفت، فرزندان مهاجران را که حتی ممکن بود داعشی باشند در آغوش میگرفت و با آنها همصحبت میشد و میگفت آنها گناهی نکردهاند. شیعه و سنی برای پدرم فرقی نداشت. با همه صحبت و شوخی میکرد. بسیار شوخطبع بود. حشدالشعبی فقط یک ساختار نظامی نیست، بلکه ساختاری سازمانی است. پدر من مهندس عمران بود و کارش ساختن. وی در سال 63 از کویت به ایران آمد و به سپاه بدر ملحق شد. پدرم تحت تعقیب دولت سابق عراق بود و به اعدام محکوم شده بود.
وی اظهار کرد: در قلب پدرم مسائل بسیاری وجود داشت، ولی هیچ گاه آنها را بروز نمیداد. روزهای آخر زندگیاش بیشتر در سکوت گذشت. اینکه در چه خاکی به دنیا بیاییم و پدر و مادر ما چه کسی باشد را خودمان انتخاب نمیکنیم. هر چه انسان بزرگتر شود، انسانیت او باید افزایش یابد. امام حسین(ع) وقتی قیام کردند، فرمودند برای اصلاح امت جدم قیام کردهام. جد امام، رحمت للعالمین بود نه رحمت للمسلمین و للعرب. مهندس و سردار سلیمانی ادامهدهنده راه پیامبر(ص) بودند و برای ساختن فعالیت میکردند.
ابراهیمی با تصریح به اینکه بحث نژاد مطرح نیست، ادامه داد: ما جزئی از محور مقاومت هستیم. عنصری در منطقه است که اشغالگر به شمار میرود، نه به خاطر قومیت یهودیاش، بلکه به خاطر ایدهای که دارد. این عنصر در میان منطقه خاورمیانه تفرقهافکنی میکند.
تکیه کردن به ایران
وی ادامه داد: زبان مشترک عامل قدرت است. اگر روی عربزبان بودن افراد تمرکز میکردیم، قطعاً قدرتمند میشدیم، اما همه عوامل را به عاملهای قدرت اضافه کردیم که یکی بشوند. عربی، مسیحی و... در این باره مطرح نیست.
ابراهیمی در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: پدرم در جنگ با داعش تجربه بسیاری به دست آورده بود. فکر میکرد که دولت عراق سقوط میکند، زیرا بغداد به محاصره درآمده بود، ولی این شرایط فرصتی شد که خود را بهتر بسازد. در این راستا همراه با دوستانش اقدام به ساخت مؤسسه ساختار مهندسی نظامی، بیمارستان صحرایی برای مجروحان پشت جبهه، مراکز درمانی برای خانواده شهدا، جانبازان و افرادی که خانه نداشتند کرد تا آنها را سامان بدهد.
وی در پایان گفت: پدر میگفت در سال 2014 کل جهان به عراق پشت کرد و فقط ایران در حمایت از عراق دست یاری داد.