رمان را با پاورقی‌نویسی اشتباه گرفته‌ایم
کد خبر: 3870157
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۰
چرا مخاطبان عامه‌پسند شده‌اند/۲۲

رمان را با پاورقی‌نویسی اشتباه گرفته‌ایم

گروه ادب ــ یک نویسنده گفت: متأسفانه ما رمان‌ها را با پاورقی‌نویسی اشتباه گرفته‌ایم و از همان ابتدا راه را اشتباه رفته‌ایم، زیرا عمدتاً هر داستان بلند و حجیمی را رمان نامیدیم.

رمان را با پاورقی‌نویسی اشتباه گرفته‌ایم/نبود ویترین منجر به تکثر عامه‌پسند‌ها شده استسعید تشکری، نویسنده، در گفت‌وگو با ایکنا درباره نبود تعریف مشخص برای رمان‌های عامه‌پسند گفت: در جامعه ادبیات ایران دچار رفتار‌های عجیبی هستیم، از یک سو می‌خواهیم کتاب‌ها فروش بیشتری داشته باشند، مردم آنها را بخوانند و مانند فیلم و سریال با استقبال مخاطبان مواجه شوند و از سوی دیگر کلماتی همچون عامه‌پسند یا فضیلت‌مند را برای آن‌ها بیان می‌کنیم. در واقع از کارکرد رمان غافل می‌شویم. رمان عمدتاً به اثری گفته می‌شود که سبب لذت مخاطب می‌شود. در قرن نوزدهم میلان کوندرا گفت که ساحت رمان را اروپایی‌ها کشف کردند. بنابراین ما رمان نداریم و رمان پدیده کاملاً مدرنی است.

وی افزود: متأسفانه رمان‌ها را با پاورقی‌نویسی اشتباه گرفته‌ایم و از ابتدا راه را اشتباه رفته‌ایم، زیرا عمدتاً هر داستان بلند و حجیمی را رمان می‌نامیم و این امر باعث ایجاد مشکل از همان دوره پهلوی شد و نویسندگانی مانند ر. اعتمادی، پرویز قاضی سعید، امیر عشیری، محمد حجازی و ... را در طیف رمان‌نویس‌ها گنجاندیم.در صورتی که این‌ها پاورقی‌نویس بودند.

مغالطه رمان و ادبیات عامه‌پسند

اثری که در آن کشف، لذت متن و حادثه‌خیزی به طور منطقی و غیرتصادفی وجود داشته و چه بار کمدی یا تراژدی و یا خاکسترنویسی را دارا باشد، رمان است

تشکری ادامه داد: این سنت اکنون هم بروز و ظهور دارد، یعنی بسیاری از کتاب‌هایی که می‌خوانیم رمان نیستند؛ از این رو باید این مسئله را حل کنیم که ما رمانی به‌ عنوان عامه‌پسند نداریم. آیا اثری را مانند «بینوایان» که پرفروش و همه‌خوان است می‌توان عامه‌پسند نامید؟! آیا کسی هست که آناکارنینا را بخواند و لذت نبرد و آیا ممکن است این اثر را نتوان رمان ندانست؟ پس ساحت رمان از همین جا آغاز می‌شود، رمان اثری است که در آن کشف، لذت متن و حادثه‌خیزی به طور منطقی و غیرتصادفی وجود دارد، چه کمدی یا تراژدی یا خاکسترنویسی باشد.

نویسنده «مفتون و فیروزه» تصریح کرد: بسیاری از رمان‌ها در جوامعی مانند ایران مورد استقبال قرار می‌گیرند و می‌توان آن‌ها را رمان نامید. پاورقی‌ها هم ممکن است مورد استقبال قرار گیرند، اما رمان نباشند یا بسیاری از آن‌ها مورد استقبال نباشند، همچنان که همه رمان‌ها مورد استقبال قرار نمی‌گیرند. چرا این مشکل به وجود می‌آید؟ وقتی اثری را به ناشر  برتر می‌دهید، آن را به نخبگان می‌دهد تا بخوانند و نظرشان را درباره کارکرد آن ارائه دهند و این کاملاً منطقی است و رمانش را به زنان خانه‌دار می‌دهد تا بخوانند، زیرا معتقد است آن‌ها طیف رمان‌خوان‌اند و می‌توانند تشخیص دهند که این رمان چقدر خوش‌خوان است و از همین‌جا مغالطه آغاز می‌شود، یعنی رمان‌ها را برای طیف خاصی می‌نویسیم، همچنانکه داستان‌های عامه‌پسند را برای طیف خاصی می‌نویسیم، اگر این خلط مبحث حل شود به پاسخ روشنی خواهیم رسید.

وی در ادامه بیان کرد: «بامداد خمار» در دهه ۶۰ منتشر شد و به چاپ‌های متعددی رسید و سنگ بنای ادبیات عامه‌پسند در ایران را شکل داد. در حال حاضر نیز بسیاری از سازندگان سریال‌های خانگی درصددند که این اثر را بسازند، چون این اثر از درون مکاشفه رمانی دارد، در حالی که منتقدانی در آن دوران به این کتاب می‌تاختند.

فروش بیشتر به معنای موفقیت نیست

تشکری گفت: آثار عامه‌پسند احساس رقیق را منتقل می‌کنند، چرا سریال‌های شبکه خانگی مورد استقبال قرار می‌گیرند؟ آیا این‌ها پروداکشن خاصی دارند؟ قطعاً این طور نیست و مخاطب آنچه را در زندگی خود ندارد در سریال‌ها دنبال می‌کند و در آثار عامه‌پسند هم این طور است، یعنی این قبیل کتاب‌ها آثاری‌اند که مخاطب را به رؤیا برده و از واقعیت دور می‌کنند، در صورتی که رمان فرد را به زندگی وارد می‌کند و به او عقلانیت می‌دهد، همچنان که «جنایت و مکافات» و «بینوایان» رمان هستند و همانطور که اورهان پاموک هم رمان می‌نویسد و هم از آن استقبال می‌شود. 

نویسنده «اوسنه گوهرشاد» گفت: جوامع همواره در حال گذارند و در آن‌ها تعدادی اثر اصیل، منطقی و خلاق و تعداد بسیار زیادی اثر غیرخلاق و ضعیف تولید می‌شود. اگر فیلم‌های فارسی قبل از انقلاب را ببینید، این‌ها شمارش معکوسی از جامعه‌ای هستند که در آن زندگی می‌کردند، یعنی ردپای زندگی عادی مردم را در فیلم‌های گوناگون می‌بینید. در فیلم‌های امروز هم گاهی ردپای زندگی مردم دیده می‌شود و در برخی نیز مردم غایب‌اند. در ادبیاتی که مردم حضور دارند، چه عامه‌پسند، چه رمان هیجانی یا عقلانی، مردم خود را در آن‌ها می‌بینند، اما وقتی زندگی اجتماعی، اعتقادی و ... در اثر غایب می‌شود، این اثر به سمت فرامتنی می‌رود و دیگر این اثر را نمی‌توان رمان نامید.

در دوران گذاریم

وی درباره شرایط حال حاضر نشر و دلایل گسترش آثار عامه‌پسند ادامه داد: در گذشته ویترین داشتیم و جُنگ‌های ادبی وجود داشت. همچنین، آدم‌هایی که با ادبیات سروکار داشتند، از طریق آن‌ها اصالت رمان و غیررمان را تشخیص می‌دادند. اکنون فضای کسب و کار کتاب چندان مورد توجه نیست و کتابفروشی‌ها همه کتاب‌ها را می‌فروشند، یعنی میزان و معیار آن‌ها فروش است، برای مثال اگر فیلمی فروش زیادی دارد، به معنای موفقیت آن نیست و این قضایا نیز مربوط به دوران گذار است. بنابراین نبود ویترین‌ها باعث شده که این فضا به سمت تکثر عامه‌پسند‌ها پیش برود. دوران گذار در اروپا و آمریکا گذشته و در ایران نیز خواهد گذشت و چندان پایدار نخواهد بود.

اگر فیلمی فروش زیادی دارد، به معنای موفقیت آن نیست و این قضایا نیز مربوط به دوران گذار است، بنابراین نبود ویترین‌ها باعث شده که این فضا به سمت تکثر عامه‌پسند‌ها پیش رود

وی درباره اینکه آیا شرایط برای عامه‌پسند‌نویس‌ها نسبت به جدی‌نویس‌ها فراهم است، گفت: زرویی نصرآباد که در مجله‌های گل‌آقا و مهر طنز کار می‌کرد، در سال‌های آخر عمر دو کتاب «روایت ماه و آه» و «حکایت مستوفی» را منتشر کرد که این دو اثر به شدت مورد استقبال قرار گرفت. یکی از این کتاب‌ها طنز و دیگری ماجرای عاشوراست. چطور این دو کتاب مورد استقبال قرار گرفت؟ آدم‌هایی که دنبال آثار او بودند، اگر از زاویه طنز نگاه کنیم، به دنبال آثار طنز بوده‌اند. در این صورت اثر دیگر طنز نیست و زرویی نصرآباد به عنوان رمان‌نویس هم مطرح نبود. پس چطور این دو رمان دیده شدند؟ جامعه ادبی هم با این فراز و فرود‌ها هیچ رغبتی به این آثار نداشت، اما جامعه نخبگانی و مردم کوچه بازار آن را خواندند و لذت بردند. به نظرم به کسانی که نگران این مسئله هستند باید گفت بعضی وقت‌ها ما هم بدمان نمی‌آید، ادای پاورقی‌نویس‌ها را درآوریم.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha