اخلاق؛ عنصر جاودانگی سپهبد شهید «قاسم سلیمانی»
کد خبر: 3870766
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۸

اخلاق؛ عنصر جاودانگی سپهبد شهید «قاسم سلیمانی»

کانون خبرنگاران نبأ ــ مسئولان باید از زندگی سردار سلیمانی که خود را یک سرباز می‌نامید، درس بگیرند و با محور قرار دادن اخلاق در زندگی شخصی و فعالیت‌های روزمره خود را حول محور عمل خویش استوار کنند. یقیناً با نگرش عملکردگرایانه به اخلاق، جاودانگی نصیب‌‌شان می‌شود و عزیز و سردار دل‌ها و قلوب ملت ایران می‌شوند.

ساعت ۱:۳۰ بامداد جمعه، ۱۳ دی‌ماه، خبر شهادت سردار قاسم سلیمانی بر اثر حمله تروریستی پهپاد آمریکایی روی خط خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت. خبر کوتاه بود؛ اما اتفاقات بزرگی را رقم زد. آن‌قدر این اتفاقات و تحولات بزرگ بودند که حتی خبرگزاری‌های معاند و به اصطلاح جهانی نیز نتوانستند بازتاب‌های شهادت سردار دل‌ها را مخفی نگه دارند و مجبور شدند در بخش‌های مختلف به این رویداد عظیم پرداخته و آن‌ را مورد تحلیل قرار دهند.
 
اکنون از عروج آسمانی سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش بیش از یک هفته گذشته و طی این مدت تحلیل‌های گوناگون و بعضا متفاوت سیاسی ــ نظامی از سوی تحلیل‌گران ایران و جهان ارائه شده است.
 
جدا از بازتاب‌های جهانی این ترور شوم، حضور گسترده مردم در مراسم تشییع جنازه سردار دل‌ها و اتفاقات و رویدادهای دیگر بود که همگان از آن به‌ خوبی اطلاع دارند؛ اما سؤال اساسی این است که چرا شهادت سردار قاسم سلیمانی تا این اندازه تأثیرگذار بود؟ به‌ راستی اگر وی در پشت میز اداره‌اش نیز ترور می‌شد یا اینکه در صحنه نبرد نظامی شهید می‌شد؛ تا به این حد شاهد این اتفاقات بودیم و اگر جواب منفی است؛ رمز و راز این تحولات و رویدادها را در کجا باید جست؟
 
به اعتقاد نگارنده پرداختن به این سؤال و پاسخ آن نیازمند تحقیق، پژوهش و مطالعه بسیاری است که باید در قالب کتاب به آن پرداخته شود. اما آنچه در این یادداشت با عنوان پاسخ به این دو سؤال باید پرداخت به شرح زیر است.
 
جواب هر دو سؤال بالا، از دو منظر منفی است. چه اینکه اگر سردار سلیمانی در جبهه‌ شهید می‌شد، امری عادی جلوه می‌کرد (به لحاظ اینکه عاقبت حضور در جبهه و جنگ کشتن و کشته شدن است) و خباثت دولت‌مردان آمریکایی نیز در هاله‌ای از ابهام ( و البته برای افراد و گروه‌هایی که هنوز این خباثت را باور ندارند) باقی می‌ماند و در نهایت اینکه هیچ‌گاه شاهد رویدادهایی که طی هفته گذشته مشاهده شد؛ نبودیم. از سویی عملاً سردار سلیمانی مرد حرف نبود و اهل نشستن پشت میز اداره هم نبود. بررسی عکس‌های باقی مانده از ایشان نیز بر این ادعا گواهی می‌دهند.
 
رمز عزت سردار دل‌ها چه بود؟
 
نگارنده در طول یک هفته گذشته به مقدار بسیار زیادی برای پاسخ به این سؤال تحقیق و نیز فکر کرده است. به نظر می‌رسد رمز عزت و محبوبیت سردار دل‌ها در رعایت اخلاق بود و لاغیر؛ چه اینکه اخلاقی زیستن وی زمینه‌ای را فراهم آورد که وی این‌چنین عزیز قلوب مردم شود.
 
ماسوای مبنای اخلاق از منظر فلاسفه و حکما و نیز با عنایت بر مبنای اخلاق از منظر انبياء مبنی بر اینکه انجام كار خوب انسان را به بهشت می‌برد و كار بد انسان را به جهنم می‌فرستد و نیز با در نظر گرفتن ویژگی اصول اخلاقی كه از سوی انبياء‌ تدوين شده است که در درجه اول با فطرت انسان سازگار است. در درجه دوم چون منشأ آن وحی است؛ از اطمينان كامل برخوردار است و خطابردار نيست؛ لذا می‌تواند انسان را به سعادت و كمال برساند. سوم اینکه پيمودن آن برای همگان امكان‌پذير است؛ هم يک استاد بزرگ، دانشمند علوم الهی و هم يک فرد عادی بی‌سواد، می‌توانند اصول اخلاقی اسلام را فرا بگيرند و به آن عمل کنند. به این مفهوم که روش اخلاقی انبيا، راه و روشی است كه هم حضرت علی(ع) می‌تواند آن راه را بپيمايد و هم بلال حبشی این توانایی را دارد.
 
در نظر داشته باشیم در روش اخلاق اسلامی نیز ملاک هر كار رضايت خداوند است. به‌ طوری که اسلام می‌گويد «ای انسان هر كاری كه می‌كنی ببين آيا رضای خداوند در آن كار هست يا نه؟» در روش اخلاقی اسلام، تحسين و تقبيح مردم در رسيدن به بهشت و دوری از جهنم، اهداف اصلی نيست، بلكه هدف اصلی رضايت خداوند است. پس اخلاق واقعی همان اخلاق اسلامی است چراکه زمينه كمال و سعادت انسان را فراهم می‌كند و دست‌يابی به آن برای همگان امكان‌پذير است. در این راستا بهترين شاهد بر این ادعا نیز مطالعه حالات و داستان زندگی افراد بزرگ و عالی‌قدر چون حضرت علی(ع)، سلمان، اباذر، مقداد و... است كه از طريق عمل به اخلاق و دستورات اسلامی توانستند به عالی‌ترين درجات كمال و سعادت نايل شوند.
 
آری سردار سلیمانی بر عکس بسیاری از مسئولان پشت میزنشین بیش از آنکه مدیر و مسئول پشت میزنشین باشد؛ اهل کار و ارائه عملکرد مبتنی بر نگاه و پشتوانه الهی بود و پیرو همین جهان‌بینی بود که تمام وقت در خدمت اخلاق اسلامی و کسب رضایت پروردگار بود. به پشتوانه این نگاه بود که موقعیت و شرایط رفاقت با سرباز و زیردستانش را برای خود ایجاد کرد و به اتکای این رفاقت بود که ناخودآگاه عزیز دل تمام ایرانیان شد.
 
کلام آخر
 
مسئولان جمهوری اسلامی ایران از زندگی سردار سلیمانی که خود را یک سرباز می‌نامید، درس بگیرند و با محور قرار دادن اخلاق در زندگی شخصی و فعالیت‌های روزمره‌شان خود را حول محور عمل خویش استوار کنند. یقیناً با نگرش عملکردگرایانه به اخلاق، جاودانگی نصیبشان می‌شود و عزیز و سردار دل‌ها و قلوب ملت ایران می‌شوند.
به قلم علی مشیری‌نیا
انتهای پیام
captcha