به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست نوعدوستی و همزیستی مسالمتآمیز در احکام فقه و حقوق، امروز، دوشنبه 7 بهمنماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
سپیده میرمجیدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست بیان کرد: یکی از نکات قابل توجه این است که بحث نوعدوستی و همزیستی مسالمتآمیز، رنگ و بوی فلسفه سیاسی نیز دارد. هیچ شکی نیست که همزیستی و نوعدوستی از منظر قرآن یک امر پذیرفته شده است و شارع مقدس به آن اعتقاد دارد و قانونگذار نیز بسیار زیبا در اصول 12 و 13 قانون اساسی در مورد برابری اقلیتها صحبت کرده است، اما بحث در جای دیگری است.
وی تصریح کرد: در حقیقت بحث اصلی این است که باید روشن شود که با وجود تأکید قرآن، سنت، رویه و قوانینی که ما داریم، اما چرا در عمل چنین چیزی رخ نداده است و زمانی که پای حرفهای نمایندگان اقلیتهای دینی در مجلس مینشینیم، حرفهای دیگری میزنند.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: بنابراین برای یافتن علت، باید روی شیوههای حفظ و اصلاح هویت ملی تمرکز کرد. اینکه ما چه تعریفی از هویت ملی ارائه میکنیم، با توجه به هر تعریف، شدت و ضعف همزیستی مسالمتآمیز نیز متفاوت خواهد بود. وقتی که خط سیری را از قبل از انقلاب تا رویکردهای دهه سوم انقلاب به این طرف ترسیم میکنیم، میفهمیم که چه اتفاقی برای این نوعدوستی در ایران رخ داده و چه چیزی در این مسئله تاثیرگذار بوده است که عبارت از هویت ملی است.
وی در ادامه افزود: قبل از انقلاب هویت ملی به اینصورت تعریف میشد که به رویکردهای باستانگرایانه توجه میشد، زمانی که دولت ـ ملتهای مدرن وارد ایران شدند و با پیروزی مشروطیت به رسمیت شناخته شدند، این معیارهای هویت ملی با ارجاع به ایران قبل از اسلام تعریف شد و هویت ملی برابر با بازگشت به دورههای تاریخی قبل از اسلام شناخته شد و ما در دوره پهلوی میبینیم که از «فره ایزدی» یا از قلمرو پادشاهی ایران صحبت میکنند و هویت ملی را حول محور نژاد آریایی تعریف میکنند و اینقدر این نژادگرایی پر رنگ میشود که هویت ملی حول محور نژاد آریایی معنا پیدا میکند؛ مانند زبان پارسی و سرودن شعر و ... که از چهرههای بارز این جریان، فتحعلی آخوندزاده است و در این دوره، همزیستی بین اقلیتها به ویژه بین زرتشتیان پر رنگ میشود. بنابراین میتوان گفت که روشنفکران عصر مشروطه و دوره پهلوی، به دلایلی، سعی دارند که هویت ملی را با ارجاع به گذشته تاریخی ایران تعریف کنند.
میرمجیدی تصریح کرد: اما از اوایل قرن 20، تحت تاثیر گفتمان اسلامگرایی جهان عرب، رویکرد اسلاممحور به هویت را میبینیم. یعنی دین اسلام، محور هویت ملی میشود و ملیت و ملیگرایی، ضدیت با دین و نقض دین است و کسانی که طرفدار رویکردهای دینی به هویت ملی بودند. در واقع ملیگرایی را پروژه تجدد میدانند که کارش ضربه زدن به دین و اسلام است و از اینجا هویت ملی و اسلامی شکل میگیرد. جنبههای ملیگرایانه هویت ایرانی کمرنگ میشود و بازگشت به آن خلوص و ویژگیهای ناب اسلامی، راهکاری برای حل مشکلات هویتی ایرانیان میشود و کسی مانند مرتضی مطهری، از چهرههای بارز این جریان بودند و امت، جای ملت میآید و امت اسلامی یا وطن اسلامی در ادبیات آنها وارد میشود.
میرمجیدی تصریح کرد: وقتی که محور هویت ملی ما، از رویکرد باستانگرایانه به رویکرد اسلامی میرسد، مجدداً شاهد به وجود آمدن مسائل جدیدی هستیم و در ادامه شخصی مانند شریعتی را داریم که رویکرد تلفیقی از اسلام و رویکردهای باستانی ارائه میکند که میگویند پایههای هویتی ایران، اسلام و ایران باستان است. رویکردهای تلفیقی سهگانه نیز داریم که عبارت از تجدد و غرب، اسلام و گذشتههای تاریخ ایران است که که عبدالکریم سروش و ندوشن چهرههای بارز این جریان را تشکیل میدهند. یک رویکرد دیگر وجود دارد که رویکرد چند قومی است که میگویند ایران، قومیتهایی دارد و نمیتوانیم هویت ملی ایرانی را تکپایهای تعریف کنیم و باید تعریف ما، جامع تمام اقلیتها و قومیتها باشد و چتری دارد که همه را ذیل خود جا دهد. هر کدام از رویکردها نیز در شدت و ضعف همزیستی بین اقلیتها تأثیر دارد.
وی در ادامه افزود: این جریانات ادامه دارد تا زمانی که به دوران بعد از انقلاب و ظهور دولت دینی میرسیم که یک آرمان دینی را شاهد هستیم و با امتگرایی مواجه میشویم و دوران گذار از ملیگرایی و اسلامگرایی را داریم که با هدف گسترش سراسری هویت اسلامی است که هویت اسلامی را ترویج و جایگزین هویت ملی کنیم که قبل از انقلاب بوده است. در آستانه انقلاب، جریانها، گروهها و احزاب وجود داشتند و گفتمانهای دیگر را به حاشیه راندند. به طوری که در دهه اول بعد از انقلاب با گفتمان سنتگرایی ایدئولوژیک مواجه هستیم که هدفش گسترش دادن هویت اسلامی و تضعیف تعاریف دیگری است که از هویتهای ملی شده است.
میرمجیدی تصریح کرد: در نتیجه گروهها و گرایشهای غیراسلامی فرصتی برای بروز و ظهور پیدا نمیکنند و عرصه برای هویتهای دیگر تنگ میشود و در اینجا، هویت اسلامی با تأکید بر گفتمان شیعی، خودش را نشان میدهد. اما در دهه 70، هویت ایرانی ـ اسلامی رشد میکند و هویت اسلامی سنتی تقلیل پیدا میکند که مجدداً این تغییرات نیز روی نوع همزیستی و شدت و ضعف آن تأثیر میگذارد.
وی بیان کرد: در نتیجه میخواهم بگویم که هیچ شکی در این نیست که در آموزههای شرعی و قرآنی روی همزیستی و نوعدوستی تأکید شده است و قانونگذار ما نظرش نسبت به نوعدوستی مثبت بوده است، اما آنچه که مهم است، تاثیر گفتمان سیاسی حاکم بر کشور بر روند همزیستی مسالمتآمیز است که آن گفتمان هویت ملی را تعریف میکند و زمانی که در تعریف هویت ملی روی یک خاصگرایی تاکید میشود، باز هم جلوههایی از همزیستی را کمتر شاهد خواهیم بود.
انتهای پیام