جلوه ولادت باقرالعلوم در شعر آئینی/ خیره شد چشم فلک، ماه‌تر از ماه آمد
کد خبر: 3880491
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۱

جلوه ولادت باقرالعلوم در شعر آئینی/ خیره شد چشم فلک، ماه‌تر از ماه آمد

امروز، نخستین روز ماه رجب و سالروز میلاد مسعود حضرت امام محمدباقر(ع) است؛ مناسبتی مبارک که مورد توجه شاعران آئینی نیز بوده است.

6 اسفند///جلوه ولادت باقرالعلوم در شعر آئینی/ خیره شد چشم فلک، ماه‌تر از ماه آمدبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب مشهور به امام باقر(ع)، پنجمین امام شیعیان فرزند امام سجاد(ع) و نوه امام حسین(ع) هستند. ایشان بنا به روایتى در اول ماه رجب و به روایتی در سوم صفر سال ۵۷ در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. در حال حاضر در تقویم کشورمان یکم رجب به عنوان روز ولادت ایشان ثبت شده است. امام باقر(ع) حدود ۱۹ سال امامت شیعیان را عهده‌دار بودند.

شاعران آئینی به مناسبت میلاد پنجمین پیشوای اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، امام محمدباقر (ع) شعر‌هایی را سروده‌اند که در ادامه از نظر می‌گذرد.

استاد غلامرضا سازگار، متخلص به میثم قصیده‌ای را درباره ماه رجب و امام محمدباقر (ع) سروده است.

هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام
ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام
سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد
فروغ حسن خدا از جمال چار امام
ولادت دو محمد، ولادت دو علی
کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟
چه ماه روح‌فزایی که درنخستین شب
امام پنجم ما شد ولادتش اعلام
خدا به فاطمه بنت حسن گلی بخشید
که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام
امام باقر یعنی محمد دوم
امام باقر پنجم وصی خیرالانام
امام باقر یعنی حقیقت قرآن
امام باقر یعنی تمامی اسلام
امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت
امام باقر یعنی نظامِ هفت نظام
امام باقر یعنی امام علم و عمل
امام باقر یعنی رسول خون و قیام
مگر امام چهارم مدد کند، ورنه
که راست زهره که در مدح او کند اقدام؟
زجان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا
نفس بـه دوستیِ او برآورند مدام
اگر از او نستانند جام در صف حشر
می‌حلال بهشتی به انبیاست حرام
به زائران حریمش در آفتاب بقیع
پر ملائکه گردیده حلّه احرام
ز تشنگی جگرم شعله می‌کشد ساقی
بیا شراب محبت مرا بریز به کام
به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست
به جز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام
عجیب نیست اگر در تمام حادثه‌ها
شود به امرغلامش سمند گردون، رام
به یک اشاره او عالمی «زراره» شوند
به یک نظاره او خلق، می‌شوند «هشام»
ستانده روح، ز گفتار روح بخشش، روح
گرفته علم، زلب‌های جانفزایش کام
مگو درِحرمش بسته روز و شب، که زعرش
پی زیارت قبرش ملک شوند اعزام
نگو چراغ ندارد ببین که هر شب، ماه
چگونه از حرمش نور می‌ستاند وام
کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال
کلام اوست بـه کل علوم، جان کلام
پناه برده بـه درگاه او صغیر و کبیر
شفا گرفته ز خاک درش خواص و عوام
هنوز پای بـه ملک وجـود ننهاده
سلام داده محمد بـه آن امام همام
چهار ساله خروشید آن چنان بـه یزید
که شد به دیده او «شام»، تیره‌تر از شام
بـه شاهی دو جهان ناز می‌کند «میثم»
اگـر غلام درش خواندش غلام غلام

محمدحسین رحیمیان، شاعر دیگری است که مربع ترکیب زیر را سروده است.

پهن شد سفره رحمت، ولی الله آمد
آب و آیینه بیارید شهنشاه آمد
خیره شد چشم فلک، ماه‌تر از ماه آمد
اولین مژده ماه رجب از راه آمد
از حسد دشمن این قوم به جان آمده است
پنجمین حیدر کرار جهان امده است‌
ای دل و دلبر و آرام و قرار حسنین
باقر آل عبا، باغ و بهار حسنین
ماه دو فاطمه و دار و ندار حسنین
با تو سادات شدند ایل و تبار حسنین‌
می‌رسد بوی دل انگیز پیمبر از تو
ما ندیدیم حسینی حسنی‌تر از تو‌
ای بزرگ همه، یاس دو علی بر تو سلام
شاه دین، سر خفی، نور جلی بر تو سلام
پنجمین سید و سالار و، ولی بر تو سلام
قبل میلاد تو داده است نبی بر تو سلام
پیش علم تو زده دشمنت آقا زانو
مدعی را نفس حق تو برده از رو
عشق یعنی ز همه غیر تو آزاد شدن
به فدای سر تو با همه اولاد شدن
کار تو سروری عالم ایجاد شدن‌
ای برازنده تو نایب سجاد شدن
ما مسلمان احادیث توایم و پسرت
مثل پروانه بگردیم فقط دور سرت.
چون حسن دست بگیری ز همه بی‌منت‌
می‌دهی بر همه بی‌چون و چرا تو حاجت‌
می‌کند از کرمت حاتم طایی حیرت
همچو مهمان بگذاری سر سائل عزت
سیدی کوه وفای تو چه غوغایی کرد
هر که شد سائل تو تا ابد آقایی کرد‌
ای به میخانه عشقت دو جهان حلقه به گوش
موقع وصف تو شیرین سخنانند خموش
خط به خط زندگی‌ات برده جهان را از هوش
شاه دیده است کسی بیل بگیرد بر دوش
داده‌ای یاد به هر رهرو توحید و کمال
که بُوَد عین عبادت، طلب رزق حلال
حب تو خیر العمل، نوکریت آقایی
هیبتت حیدری و مرحمتت زهرایی
طینتت کرببلایی، دلت عاشورایی
چون حسن قبلگه بی‌حرم دنیایی
قبر خاکی تو از هر دو جهان سیرم کرد
روضه کودکی تو به خدا پیرم کرد
گرچه ناپاک‌ترین سائل بیت الکرمم
گرچه نه سینه زن واقعی این علمم
گرچه نه دعبل و عمانم و نه محتشمم
نظری کن بشود مثل کُمِیتت قلمم
نظری کن برود بی‌سر و سامانی‌ها
کربلایی بشوم مثل سلیمانی‌ها

مهدی جهاندار، شاعر آئینی نیز سروده‌ای را منتشر کرده است.

آفتاب بن علی بن حسین بن علی
راوی نور، شکافنده علم ازلی
مادرش آینه، فرزند فرستاده عشق
بنده خوب خداوند، خداوند علی
آدم و جن و ملک پیش تو زانو زده‌اند
خانه کوچک تو با دو سه دیوار گِلی
همه سبحانک لا علم لنا می‌گویند
گاه تفسیر تو از آیه اللهُ، ولی
ناگهان روز الست از همه پرسید خدا
دوست دارید علی را؟ همه گفتند بلی
شعر من جابر عبدالله انصاری شد
که سلامی برساند به تو با تنگ‌دلی

جواد حیدری، شاعر و مداح اهل بیت (ع) نیز شعر لطیفی را به آستان حضرت امام محمدباقر (ع) تقدیم کرده است.

مهر تو خار نخل‌هایم را رطب کرد
ما را گدای اول ماه رجب کرد
آقای من مهر تو را واجب نوشتند
یعنی تو را بر غیر تو غالب نوشتند
سال هزار و سیصد و اندی گدایی است
روزی ما‌ها از همین چندی گدایی است
من چهارده قرن دنبال شمایم
مال خودم هم نیستم مال شمایم
ماه رجب تا که به تو آغوش وا کرد
با آبرو شد، خویش را ماه خدا کرد
تو موسی دریا علم بی‌کرانی
تو آسمان در زمین، فوق زمانی
نام تو را همواره با مد می‌نویسم
تا می‌نویسم یا محمد می‌نویسم‌
ای گریه سجاده‌های نیمه شب‌ها
اذن دخول اول ماه رجب‌ها‌
ای سال‌ها شهر خدا دنبال نورت‌
ای که برای مقدمت قبل از ظهورت
عرش الهی احترامش را فرستاد
پیغمبر اکرم سلامش را فرستاد
فرمود پیغمبر بزرگ عالمینم
آری حسین از من و من نیز از حسینم
آن کس که دارای تمام حسن من بود
آن کس حسن بود و حسن بود و حسن بود
حالا حسین و مجتبی وصلت گزیدند
با وصلت باهم محمد آفریدند
تو مادری داری که مثلش هیچ زن نیست
مانند او حتی در اولاد حسن نیست
او همره بابای تو کرب و بلایی ست
در عهد تو در منصب خیر النسائی ست
در هر زمان مشغول تبلیغ خدایی
با درد هم ترویج یاد هل اتایی
شب می‌کنی تا سیدی مولا بگویی
تب می‌کنی تا ذکر یا زهرا بگویی
آنچه که زهرا مادرت دارد تو داری
روز قیامت هم تو صاحب اختیاری
تو مثل راس جد خود اعجاز کردی
بابی زحکمت بر نصاری باز کردی
قربان اعجاز تو‌ای فرزند زهرا
آخر مسلمان تو شد پیر نصارا
تو آبرو بخشی به ما‌ای آبرو دار
حاجت روامان کن که هستیم آرزودار
نابودی وهابیت امید شیعه است
روز سقوط کفر تنها عید شیعه است
باید که بر این آرزوی خود بنازیم
بهر تو و اجداد تو مرقد بسازیم
همراه بابایت چهل سال و پس از آن
بودی به یاد گودی گودال گریان
تا زنده بودی آب دیدی گریه کردی
تا کودکی بی‌تاب دیدی گریه کردی
تو روضه خوان روضه ویرانه هستی
تو داغدار عمه دردانه هستی
تو علم خود را از همه گودال داری
تو تا ابد بر خیزران اشکال داری

انتهای پیام
captcha