پیروز ارجمند، موسیقیدان، در گفتوگو با ایکنا، درباره وضعیت فعلی موسیقی ایران گفت: این روزها حال موسیقی ایرانی در تمامی اشکال چندان خوش نیست و دغدغههای گوناگونی در انواع ژانرها وجود دارد مثلاً موسیقی محلی در نخستین گامش با امنیت شغلی و امرار معاش روبهروست. موسیقی سنتی ایران هم با بحران مخاطب در کنسرتها دست و پنجه نرم میکند، درحالی که این سبک موسیقی علاقهمندان خاص خود را دارد و انتظار میرود کنسرتهای آنها نیز با استقبال روبهرو شود.
وی افزود: درباره موسیقی پاپ هم کمتر آلبوم تولید میشود و فقط بازار کنسرتها در این شرایط رونق دارد و نوای موسیقی کلاسیک هم که فقط در تالارهای رودکی و وحدت به اجرا درمیآید و تقریباً در حال خاموشی است. البته باید توجه کرد که این شرایط فقط در تهران حاکم است و در شهرستانها شاهد وضعیت اسفباری هستیم و باید تأکید کرد که موسیقی فرهنگی کشورمان نیازمند جراحی اساسی است تا بتواند توسعه پایداری را آغاز کند.
مردمی بودن مختص موسیقی پاپ نیست
مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت ارشاد با بیان اینکه مردمی بودن موسیقی فقط مختص موسیقی پاپ خلاصه نیست، اظهار کرد: هر موسیقی با توجه به مخاطبانش میتواند مردمی باشد، برای مثال ترانههای شیرازی، گیلانی، قشقایی و... که بخشی از موسیقی محلی را دربرمیگیرند مردمی هستند. در موسیقی کلاسیک هم میتوان شکل مردمی را مشاهده کرد، مثلاً قطعه «فور الیزه بتهوون» یکی از شاهکارهای موسیقی کلاسیک است، اما در بسیاری از اماکن عمومی آن را میشنوید و اطلاق موسیقی مردمی مؤلفهای برای خوب یا بد بودن اثر نیست. حال این سؤال پیش میآید که چه سبکی از موسیقی قابلیت استقبال همگانی دارد؟ به نظرم موسیقیای که بتواند برای مردم به سادگی قابل درک باشد، راحتتر مردمی میشود. در موسیقی مردمی ویژگیهای فنی نیز وجود دارد. برای مثال عموماً ساز گیتار، پیانو و درام در این سبک موسیقی استفاده میشود که بیشتر با روحیات عموم مخاطبان همخوانی دارد.
مدیر سابق دفتر موسیقی حوزه هنری با بیان اینکه موسیقی مردمپسند عموماً تاریخ مصرف دارد، تأکید کرد: موسیقی پاپیولار (Popular) در تمامی اعصار تاریخ مصرف دارد و با نگاهی به تاریخ موسیقی ایران و جهان به خوبی میتوان به این مسئله اذعان کرد و فراز و فرود هنرمندان و استقبال از آثار به خوبی بیانگر این امر است.
موسیقی پاپیولار (Popular) در تمامی اعصار تاریخ مصرف دارد و با نگاهی به تاریخ موسیقی ایران و جهان به خوبی میتوان به این مسئله اذعان کرد و فراز و فرود هنرمندان و استقبال از آثار به خوبی بیانگر این امر است
این آهنگساز درباره رسالت دولتها در هدایت موسیقی اظهار کرد: وظیفه دولتها آموزش، ترویج و ارائه موسیقی خوب از طریق رسانههاست. برای همین هم اگر میخواهیم ذائقه موسیقایی مردم رشد یابد، رسانه ملی موظف است که موسیقی خوب پخش کند، زیرا
برای اشاعه محصول خوب باید مخاطبان را در معرض آن قرار دهیم و زیست چندگفتمانی را برای آثار و هنرمندان خوب ایجاد کنیم. تئودور آدورنو، نظریهپرداز، بر این امر تأکید میکند. البته رسالت دولتها فقط به حمایت از آثار و تولید آنها خلاصه نمیشود، بلکه تجهیز سالنها و ایجاد امکانات مناسب یکی از ضروریات امر است، چون هرگز نمیتوانید در ورزشگاهی موسیقی خوب کلاسیک اجرا کنید یا بشنوید.
کمکاری سازمانهای دولتی
وی متذکر شد: کاملاً صحیح است که تلویزیون وظیفه خود را به خوبی ایفا نمیکند، اما دیگر سازمانها هم کمکارند. آموزش و پرورش به عنوان اصلیترین حوزه آموزشی به هیچ وجه به آموزش موسیقی قائل نیست و دیگر بخشهای فرهنگی هم نگاهی سادهانگارانه به این حوزه دارند؛ بنابراین نقش دولت فقط در قالب ممیزی خلاصه شده است و در این زمینه نیازمند ارائه راهکاریم تا به چرخه صحیح هنر باز گردیم. در گام اول رسانه ملی باید از ساخت آثار سفارشی دست بردارد. این معضل به ویژه در آثار مذهبی و سیاسی به شدت رایج است. این سبک تولیدات مؤثر نیستند و بیشتر جنبه پر کردن آنتن را دارند.
آهنگساز فیلم «سفر به چزابه» در پاسخ به اینکه آیا صداوسیما در تنزل ذائقه مخاطبان مؤثر است؟ بیان کرد: قبل از رشد سریع فضای مجازی، صداوسیما نقش قابل توجهی در افت سطح سلیقه موسیقیایی مخاطبان ایفا میکرد، اما حالا نقش صداوسیما بسیار کمرنگ شده، زیرا فضای مجازی با حجم وسیع مخاطبانی که دارد گوی رقابت را از رسانه ملی ربوده است. نکته حائز اهمیت اینجاست که در سطوح بالای حاکمیت، تأکیدی ویژهای بر بهبود کیفیت موسیقی وجود دارد اما متأسفانه این مهم محقق نشده است و عرصه جولان همچنان برای شبههنرمندان کاملاً باز است.
خنثی بودن نهادهای نظارتی سیماوی درباره عملکرد نهادهای نظارتی صداوسیما گفت: بخشی در رسانه ملی با عنوان شورای نظارت موسیقی صداوسیما وجود دارد که با ذهنیت بسیار سنتی کار میکند. برای همین به جای کیفیگرایی، کارکرد کمیگرایی برای آنها اصل است. با توجه به این نگرش حتماً در مدیریت فرهنگی و رسانه ملی نیازمند تغییر اساسی هستیم، زیرا اگر این دگرگونی به وجود نیاید، دیگر انتظاری از این سیستم نیست و تغییر افراد نمیتواند به اعتلای موسیقی کمک کند، بلکه سیاستهای کلی نیازمند تغییر است.
بخشی در رسانه ملی با عنوان شواری نظارت موسیقی صداوسیما وجود دارد که با یک ذهنیت بسیار سنتی کار میکند، برای همین به جای کیفیگرایی، کارکرد کمیگرایی برای آنها اصل است. با توجه به این نگرش حتماً در مدیریت فرهنگی و رسانه ملی نیازمند یک تغییر اساسی هستیم، زیرا اگر این دگرگونی به وجود نیاید دیگر انتظاری از این سیستم نیست
ارجمند با بیان اینکه فضای موسیقی نباید سیاه و سفید باشد، تصریح کرد: وقتی از وضعیت موسیقی انتقاد میکنیم منظور این نیست که چشممان را بر روی اصالت موسیقیمان ببندیم. اتفاقات پستمدرن خوبی هم رخ داده است و برخی از خوانندگان پاپ به سمت خواندن اشعار مولانا یا حافظ روی آوردهاند و این امر میتواند گامی مثبت باشد و توصیه من این است که اهالی موسیقی چشمانتظار حمایتهای دولتی نباشند و تلاش کنند با ارتقای کیفیت آثارشان مسیر خود را در بازار این هنر بیابند.
وی متذکر شد: دولتی شدن هنر منتج به نتیجه مطلوب نخواهد شد. البته اگر دولت به زیرساختهای فرهنگ و هنر بپردازد، قطعاً مفید است. فرض کنید دفتر موسیقی صداوسیما از همین امروز تعطیل شود چه اتفاقی در این زمینه رخ میدهد، حتی شاید این تعطیلی ثمراتی هم در پی داشته باشد و این موضوع بیانگر آن است که ورود مستقیم دولت به عرصه هنر چندان مفید نیست.
اشتباه در دستهبندی آثار
ارجمند در پاسخ به اینکه میتوان موسیقی را به مبتذل و فاخر دستهبندی کرد؟ بیان کرد: فینفسه با چنین دستهبندیهایی موافق نیستم، چون هیچ شکل از موسیقی بالذات بد نیست، بلکه مجری و هدف عرضه کیفیت اثر را مشخص میکنند. به همین جهت میگویند موسیقی انتزاعیترین هنرهاست؛ هنری که ممکن است از نگاه جمع کثیری خوب و از نگاه گروه دیگر بد باشد. مثلاً شکلی از موسیقی در میان فرقههای شیطانپرستی محبوبیت دارد، اما ممکن است عدهای متوجه این کارکرد نباشند و از موسیقی مورد نظر هم لذت ببرند و برای آنها تداعیگر چنین نگاهی نباشد. این ما هستیم که با نحوه تفکر و نگاهمان به موسیقی جهت میدهیم.
ارجمند در خاتمه سخنانش درباره رسالت اهالی رسانه گفت: تمام هنرمندان ایرانزمین برای خود رسالت خاصی قائلاند و هر هنرمندی مایل است در راستای اعتلای هنر سرزمینش گام بردارد و فرهنگ و ادبیات ایران سرشار از رمز و رازهایی است که میتواند زمینهساز این امر باشد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام