
این روزها بیماری واگیردار کرونا وارد سرزمین ایران شده است و به بهانه آن رسانههای غربی هجمههای تبلیغاتی شدیدی بر علیه جمهوری اسلامی به راه انداختهاند. البته این سناریو چندان جدید و نوآورانه نیست! اگر میخواهید بدانید که حدود 200 سال پیش چگونه غربیها بعد از گرفتاری مردم گیلان به یک بیماری واگیردار علیه مقدسات و باورهای دینی مردم تاختند، با ادامه مطلب همراه باشید:
الکساندر خودزکو، کنسولگر لهستانیالاصل سفارتخانه روسیه در گیلان، در سال ۱۸۳۰ میلادی برابر با ۱۲۰۸ شمسی وارد گیلان شد و به سبک مستشرقین غرب، کتابی با عنوان سرزمین گیلان را به رشته تحریر درآورد. در سال ۱۲۰۹ استان گیلان و بهخصوص شهرستان رشت گرفتار بیماری مرگبار طاعون شد. خودزکو در این باره مینویسد: «هر چند دو سوم جمعیت این شهر بر اثر کشتار طاعون سالهای ۱۸۳۱ و ۱۸۳۲ از دست رفته است، باز در حال حاضر شهر رشت صاحب شش هزار باب خانه است که در هفت محله پراکندهاند و هفت بازار و 10 مسجد و یک قصر و مدارس بسیار دارد.»
اعتراف خودزکو به پیروزی مردم در برابر رکود اقتصادی حاصل از شیوع بیماری بسیار جالب است: «در روزهای نوغان یعنی اوایل مرداد که محصول ابریشم به دست میآید، بازارهای رشت تحرک بینظیری به خود میگیرد. در این روزها، مالکان و کشاورزان از تمام نقاط گیلان به رشت میآیند تا محصولات خویش را بفروشند ... نظیر این پویایی شهر رشت را در کمتر شهری از مشرق زمین میتوان یافت.»
و این یعنی غم و اندوه حاصل شیوع طاعون، نه تنها از همت گیلکها کم نکرد، بلکه به تحرک و فعالیت ایشان سرعت بخشید؛ تا جایی که توانستند خود را به زیبایی از آن بحران اقتصادی نجات دهند.
الکساندر خودزکو در صفحه ۸۴ کتاب سرزمین گیلان مینویسد:«با قبول این نکته که سابقه پرورش کرم ابریشم در گیلان به قبل از حمله مغولان میرسد، در طول این زمان طولانی، صنعت ابریشم گیلان هرگز به اندازه امروزش موفق نبوده است.»
او در فصل تولیدات کارخانهای از کتاب سرزمین گیلان اقرار میکند:«گیلانیان با افتخار تمام همواره از این موضوع سخن میگویند که فرآوردههای سرزمین زرخیزشان نه تنها نیازهای داخلی آنان را برطرف میکند، بلکه میتواند بازرگانان و تجار خارجی را نیز خوشبخت و ثروتمند کند و صد البته ادعای گیلکها عین حقیقت است.»(سرزمین گیلان، ص ۹۱)
الکساندر خودزکو بعد از محاسبات دقیق درآمد حاصل از فروش حریر و ابریشم گیلان، مینویسد: «پولی که بابت تمامی این خریدها پرداخت شده ۹۹۷۴۲۸ تومان بوده که ۹۷۲۴۲۸ تومان آن را صادرات به اروپا تشکیل میدهد و بقیه نیز از ارسال ابریشم به نواحی داخلی ایران به دست آمده است.» (همان، ص ۱۰۲)
وی همچنین قیمت و کیفیت کارهای صنعتگران گیل را با نمونههای مشابه خارجی مقایسه میکند:«ابریشم شعربافی هر من شاهی به قیمت ۱۵ تا ۱۶ تومان خرید و فروش میشود. ابریشم اعلی هر من ۱۳ تومان، ابریشم تاجرباب، ۱۲ تا ۱۳ تومان و کج پلاس که کیفیت کمتری دارند بین 5/2 تا ۳ تومان به فروش میرسد. این در حالی است که قیمت یک طاقه پارچه پنبه نقشدار منچستر در پنج رنگ به قیمت دو تومان است و طاقه سفید ساده به قیمت یک تومان و پارچه مادا پولام خاکستری به قیمت دو تومان...»(همان، ص ۱۰۶)
و اما همچنان که صاحبان رسانه امروز غرب، به بهانه شیوع کرونا به عقاید مذهبی مردم هجمه میبرند، خودزکو نیز با محاسبه هزینه سفرهای زیارتی صفحات پایانی کتابش را به همین موضوع اختصاص داده است: «طی سال ۱۸۴۰ از گیلان ۲۶ زائر برای حج به مکه رفتند که هرکدام ۴۵۰ تومان خرج کردند. حدود 700 نفر زائر مشهد شدند که مخارج سرانه آن ۷۰ تومان بود. نزدیک به یک هزار و 200 نفر به زیارت کربلا و نجف و قم رفتند که هزینه آن به ۵۰ تومان میرسد. به علاوه صد تابوت محتوی اجساد کسانی که مایل بودند در جوار تربت امام حسین(ع) مدفون شوند عازم کربلا شده است.»
این درحالی است که او هیچ سخنی درباره مراسمهای ماه محرم در کتابش ذکر نکرده و علاقه مردم به زیارت را به گناهکار بودن ایشان ربط میدهد! او زحمتکشان گیلان را متهم به گناهانی نظیر تقلب میکند و میگوید آنها به دلیل عذاب وجدان راهی عتبات عالیات میشوند! مردمی که بعد از سپری کردن بیماری طاعون، با تلاش و پشتکار موفق شدند هفت میلیون فرانک درآمدزایی داشته باشند.
عصبانیت از اعتقادات مذهبی مردم به گونهای او را دچار تناقضگویی میکند که در صفحه ۸۱ میگوید: «تعصب مذهبی گیلانیها که همه جا ورد زبانهاست، با همه احترامی که هنوز علمای مسلمان در این سرزمین از آن برخوردارند، روز به روز تخفیف مییابد!» اما جمله پایانی کتابش را با چنین طعنهای تنظیم میکند:«از یک میلیون تومانی که به این طریق از دست رفته است چیزی نصیب گیلانیها نمیشود جز ملاطفت حورانی که در بهشت به انتظار مؤمنان نشستهاند.»
به قلم حنانه سفرگر
انتهای پیام