به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه حکمت اسلامی، مقالاتی با عناوین «بررسی و تحلیل رهیافت دوگانه علامه طباطبائی در ادراک حسی»، «دوام یا انقطاع عذاب اخروی با رویکرد ارزیابی انتقادات حکیم طالقانی به حکما»، «وجود و ماهیت از منظر شهید مطهری»، «بررسی و نقد تبیین معرفت شناختی مفاد اصل علیت از اصل استحاله تناقض»، «اصول زیبایی در فلسفۀ ابن سینا»، «بررسی انتقادهای وارد بر اشکالهای دکتر مهدی حائری بر برهان وجودی محقق اصفهانی در اثبات خداوند»، «بررسی کیفیت اتصاف حق تعالی به صفات ذاتی در حکمت متعالیه» و «بازخوانی انتقادی نظریه محقق لاهیجی در چیستی علم، ملاک عاقل و معقول بودن و عدم علم حضوری به غیر» منتشر شده است.
بررسی و تحلیل رهیافت دوگانه علامه طباطبائی در ادراک حسی
در چکیده مقاله «بررسی و تحلیل رهیافت دوگانه علامه طباطبائی در ادراک حسی» میخوانیم: یکی از نو آوریهای ممتاز علامه طباطبایی، ارجاع همه گونههای علم حصولی به علم حضوری است. این ایده مبیّن آن است که انسان پیش از هر گونه ادراک ذهنی و مفهومی، نخست با علم حضوری، واقعیت و هستی اشیاء را درک میکند. آنچه در این زمینه در خور تأمل است، بیان دوگانه علامه در ادراک حسی است. وی در این ادراک، واقعیت معلوم به علم حضوری را گاهی صورت مادی منطبع در اعضا و گاهی آن را صورت مثالی مستقر در عالم مثال میداند. در این نوشتار پس از تبیین هر دو دیدگاه، نشان داده میشود که این دیدگاهها اگرچه متمایز هستند، اما متعارض نیستند و هر کدام از آنها ناظر به مرحله متفاوتی از هستی انسان است. در واقع از منظر علامه معیار تحقق ادراک حسی، صورت مثالی محسوسات است که نفس در مراحل ابتدایی، توانایی انشاء این صور را ندارد و آنها را در مثال منفصل شهود میکند. ولی در مراحل بعد، خودش این صور را در مثال متصل ایجاد میکند.
دوام یا انقطاع عذاب اخروی با رویکرد ارزیابی انتقادات حکیم طالقانی به حکما
نویسنده مقاله «دوام یا انقطاع عذاب اخروی با رویکرد ارزیابی انتقادات حکیم طالقانی به حکما» در طلیعه نوشتار خود آورده است مسئله جاودانگی در عذاب، از جمله مسائل مهمّ فلسفی و عرفانی است که مورد توجّه بسیاری از متفکّران اسلامی بوده است. در این میان، ملّا نعیما طالقانی از جمله موافقان جاودانگی عذاب در جهنّم است. وی برخی از دلایل قائلین به انقطاع عذاب را برّرسی نموده، امّا هیچیک از آنها را نپذیرفته است. از منظر وی، پذیرش انقطاع عذاب امری ناموجّه است. حکیم طالقانی این دیدگاه را مخالف اجماع مسلمین صدر اسلام و ظواهر آیات قرآن کریم میداند. وی معتقد است که عذاب دائمی منافاتی با حکمت الهی ندارد. نگارنده همه انتقادات حکیم طالقانی را مورد برّرسی قرار داده و نشان داده است که هیچیک از این انتقادات تمام نیست. بلکه برخی از نقدهای وی ناشی از عدم ادراک دقیق دلایل اقامه شده در این مسئله است. بر اساس ناکافی بودن انتقادات مطرح شده از سوی حکیم طالقانی ـ با روش تحلیل تطبیقی ـ میتوان گفت که دلایل اقامه شده توسّط برخی از حکما و عرفا نسبت به انقطاع عذاب اخروی کافی است و این مسئله توجیه عقلی خواهد یافت.
وجود و ماهیت از منظر شهید مطهری
نویسنده مقاله «وجود و ماهیت از منظر شهید مطهری» در طلیعه نوشتار خود آورده است بر اساس اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت، واقعیت و هویّات خارجی از سنخ وجود هستند، نه از سنخ ماهیت. از نگاه حکمای قبل از صدرالمتألهین، ماهیت که دارای خارجیت است جای خود را به وجود و هستی میدهد و خود به اعتباریت تنزل مییابد. اما در این مساله، تفاسیر مختلفی از مفهوم «اصالت» و مفهوم «اعتباریت» وجود دارد که خود تأثیر خاصی در نوع نگاه به حقایق خارجی میگذارد. از جمله کسانی که دیدگاهش میتواند جایگاه خاصی داشته و حائز اهمیت باشد، دیدگاه شهید مطهری (رضوان الله علیه) است. ایشان در این باره معتقد است که آنچه هویات خارجی را تشکیل میدهد و خارجساز است «وجود» میباشد. در مقابل، ماهیت امری ذهنی است که در جواب سؤال از حقیقت هویت خارجی واقع شده و بر آن صدق حقیقی دارد، اما خود تحققی در خارج ندارد و موطن آن تنها در ذهن است؛ یعنی، وجود خارجساز است و ماهیت ذهنساز. به نظر میرسد از بین تفاسیر مختلف، همین نظر درست است که با روش تبیین و تحلیل و توصیف در مقام بررسی آن هستیم.
بررسی و نقد تبیین معرفت شناختی مفاد اصل علیت از اصل استحاله تناقض
در طلیعه نوشتار «بررسی و نقد تبیین معرفت شناختی مفاد اصل علیت از اصل استحاله تناقض» میخوانیم: هر امر ممکنی در تحقق یا عدم تحقق نیازمند علت است. اهمیت بالای بررسی معرفتشناختی این قضیه در دوره معاصر، این نوشتار را به بررسی و نقد یکی از روشهای متداول تبیین آن، یعنی تحصیل اصل علیت از اصل استحاله اجتماع نقیضین واداشته است. بر این اساس گفته میشود تحقق ممکن بدون علت، مستلزم تناقض در ذات ممکن است. پس اصل علیت همواره صادق است. جستار حاضر ضمن بررسی فلسفی مقدمات طرح مدعای مزبور و نتایج مترتب بر آن، با هدف نفی اثباتپذیری اصل علیت از اصل استحاله تناقض، به این نتیجه دست یافته است که هرچند تحقق ممکن بدون علت در حقیقت به تناقض منتهی میگردد، ولی این تناقض با در نظر گرفتن اصل علیت حاصل گشته است. بلکه باید گفت اگرچه علم به استحاله تناقض در استنتاج کذب نقیض اصل علیت از مفاد این اصل، شرط است؛ ولی از جهت معرفتشناختی، اصل علیت بر اصل استحاله تناقض تقدم نیز دارد. بر همین اساس اصل عدم تناقض، مبداء و اولیالاوائل تمامی بدیهیات تصدیقی محسوب نمیشود. بهصورت کلی میتوان نشان داد که نه اثبات اصل علیت ممکن است و نه انکار آن، بلکه صرفاً میتوان بر بداهت آن تنبیه داد.
اصول زیبایی در فلسفۀ ابن سینا
در طلیعه نوشتار «اصول زیبایی در فلسفۀ ابن سینا» آمده است ابن سینا برای زیبایی قائل به اصولی است که بدون در نظر گرفتن آنها زیبایی قابل تعریف نبوده و امر زیبا تحقق پیدا نمیکند. با تبیین این اصول، معیارهای زیبایی از سوی بوعلی مشخص شده و میتوان ذیل این عناوین به خلق اثر هنری و قضاوت درباره آنها پرداخت. با توجه به این مهم، ما در این مقاله قصد داریم با تحقیق در برخی رویکردهای متافیزیکی و معرفتشناختی، به «موازین، قواعد یا اصول زیبایی» در اندیشه ابنسینا دست یابیم. بدینمنظور نشان خواهیم داد که زیبایی برای بوعلی دارای برخی مشخصات هستیشناختی است که در صورت فقدان این مشخصات، صحبت از امر زیبا نزد او منتفی است. همچنین، زیبایی را با رعایت برخی موازین معرفتی میتوان به وجود آورده و البته در مواجهه مخاطب با اثر، آن را دریافت. خصوصیات ماهیتی زیبایی بیانگر غایت بودن آن است و همین مسئله امر زیبا را دارای کارکرد تربیتی نیز میکند.
بررسی کیفیت اتصاف حق تعالی به صفات ذاتی در حکمت متعالیه
نویسنده مقاله «بررسی کیفیت اتصاف حق تعالی به صفات ذاتی در حکمت متعالیه» در چکیده نوشتار خود آورده است مسئله کیفیت اتصاف حقتعالی به صفات ذاتی از مهمترین مباحث خداشناسی است که همواره میان اندیشمندان مسلمان مطرح بوده است. این مسئله در مکاتب مختلف کلامی، عرفانی و فلسفی سرنوشتی متفاوت و بلکه گاهی اوقات متضاد به خود دیده است. ملاصدرا با طرح نظریه اصالت وجود و اعتباریت معنا، گامی نو در تبیین کیفیت اتصاف حقتعالی به صفات ذاتی برداشت. بر اساس این اصل بنیادین در حکمت متعالیه، ازآنجهت که هیچ هویت و واقعیتی از سنخ معنا نیست، دیگر میان کثرت مفهوم و معنا و کثرت در مصداق تلازمی وجود ندارد. ازاینرو ممکن است معانی متباین با مصداقی واحد موجود شوند. لذا صفات ذاتی حقتعالی هرچند به لحاظ معنا و مفهوم متبایناند، لکن بهلحاظ مصداقی، همه آنها حاکی از وجود حقتعالی هستند. بنابراین مراد از عینیت صفات ذاتی با وجود حقتعالی در حکمت متعالیه، همان کثرت حاکی (مفهوم و معنای صفات) و وحدت محکِّی (وجود حقتعالی) است.
انتهای پیام