
ایرج شهبازی، استادیار دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی، در گفتوگو با ایکنا، درباره شخصیت چندوجهی عطار نیشابوری گفت: با توجه به شاعر و نویسنده بودن عطار، جنبه عرفانی شخصیت او پررنگتر است. اگر شاعران را از نظر لفظ و معنی به چند گروه تقسیم کنیم، گروهی از آنان بین لفظ و معنا در سرودههایشان تعادل وجود دارد و اندیشههای والایی دارند و زبانشان رسا، شیوا و استوار است که در این گروه میتوان فردوسی، سعدی و حافظ را نام برد.
وی افزود: گروه دیگر کسانیاند که معنا در اشعار آنها بسیار قوی است، اما لفظ به پای معنا نمیرسد و در این گروه مولانا با فاصله بسیار زیادی نفر اول است. با وجود اینکه از نظر شاعری دستکمی از سعدی و حافظ ندارد، اما با این حال معنا بر لفظ شعرش غلبه دارد و عطار هم در این گروه قرار میگیرد و از نظر شاعری، بلاغت، شیوایی، رسایی زبان، تصویرسازی و نمادپردازی درجه اول نیست، اما عارف والا و بزرگی است و شعر برای او هدف نیست، بلکه وسیلهای برای طرح افکار عرفانیاش است. گروه دیگری از شاعران لفظ بسیار قویای دارند و معنا در آنها کم است یا وجود ندارد، مانند خاقانی، فرخی، عنصری و انوری.
تأثیرپذیری مولانا از عطار
شهبازی در ادامه بیان کرد: داستانی در مناقبالعارفین افلاکی درباره مولانا آمده که زمانی که خانوادهاش از قونیه به بلخ مهاجرت کردند، بر سر راهش در نیشابور با عطار ملاقات کرد و عطار نسخهای از اسرارنامه خود را به او داد. طبق این داستان عطار پیری جاافتاده و مولانا جوانی گمنام بود. در این باره نمیتوانم اظهارنظر کنم. به این دلیل که درباره پیشگوییها و کرامات مولانا مستند نیست و باید با دیده تردید به آن نگاه کرد. اما در اینکه مولانا به شدت تحت تأثیر عطار بوده تردیدی وجود ندارد و بهترین دلیل این است که مولانا در مثنوی بارها نام عطار را آورده و در داستان طوطی و بازرگان در دفتر اول مثنوی، بیتی از دیوان عطار را بیان کرده: «تو صاحب نفسیای غافل میان خاک خون میخور/ که صاحبدل اگر زهری خورد آن انگبین باشد» و بعد عنوان این بخش را تفسیر قول فریدالدین عطار نامگذاری و با احترام تمام از عطار یاد کرده و در دفتر ششم نیز داستانی از عطار بیان کرده است.
وی تصریح کرد: بر اساس تحقیقات استاد بدیعالزمان فروزانفر و اساتید دیگر درباره مآخذ قصههای مولانا معلوم میشود که قصههای منظوم عرفانی عطار تأثیر عمیقی روی مولانا داشت و او از آنها استفاده کرد. در اینکه مولانا آثار عطار را میخواند نیز تردیدی وجود ندارد. اما در کتاب مناقبالعارفین سخنی از مولانا وجود دارد که میگوید: «کسی که سخنان عطار را بفهمد، سخنان سنایی را متوجه خواهد شد و کسی که سخنان سنایی را بفهمد، سخنان مرا متوجه خواهد شد.» در واقع خود را پیرو عطار و سنایی میداند و همینطور است و سنایی و عطار دو شاعر بزرگ تأثیرگذار در زندگی مولانا هستند و اگر سنایی و عطار راه شعر عرفانی را باز نمیکردند، مولانا نمیتوانست در این زمینه قلههایی را فتح کند.
بهرهگیری عطار از تمثیلهای قرآنی
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به بهرهگیری عطار از تمثیلهای قرآنی، گفت: هیچ شکی نیست که عطار مسلمانی معتقد بود و به قرآن کریم تعهد داشت و از آیات الهی بسیار استفاده کرد و در این باره میتوان مقالات بسیاری نوشت و بهرهگیری وی را در الفاظ قرآن و تمثیلهای قرآنی نشان داد. مانند:
تویی آن نقطه افتاده فارغ / که اندر خلد خواهی گشت بالغ
بلوغ اینجاست در عقبی ظهورش/ دلت اینجاست در فردوس نورش
در و دیوار جنت از حیات است / زمین و آسمان او نجات است
درخت طیبه آنجا بروید / که دست و پا سخن آنجا بگوید
نه آنجا اقربا ماند نه اسباب / که فرزند عمل باشند انساب
میراث ماندگار عطار
شهبازی در ادامه در پاسخ به اینکه در زمان حاضر چه استفاده و بهرهای میتوان از ویژگیهای شخصیت و آثار عطار کرد، بیان کرد: از چند جنبه میتوان به این پرسش پاسخ داد؛ یکی اینکه میراث عطار میراث بسیار درخور توجهی است، یعنی او از شاعران و عارفان پرکاری است که علاقه زیادی به نوشتن و سرودن شعر و جمعآوری میراث گذشتگان داشت و بیش از هزار داستان را از پیشینیان خود نقل کرده و در چهار منظومه اسرارنامه، الهینامه، منطق الطیر و مصیبتنامه و همچنین دیوانش و مختارنامه، که شامل رباعیاتش است، گنجینه عظیمی از دادهها را در اختیار ما قرار داده است، حتی اگر کسی هیچ علاقهای به عرفان نداشته باشد، باز هم میراث عطار از حیث جامعهشناسی و مردمشناسی و روانشناسی اجتماعی میراث قابل توجهی است و ما برای شناخت گذشته خود به هیچ وجه نمیتوانیم عطار را نادیده بگیریم و او یکی از کوشندگان مهم عرصه فرهنگ ایرانی است و اطلاعاتی را که برای شناختن هویت ایرانی و تاریخ بلند ایرانزمین در اختیار ما قرار میدهد درخور توجه و مفید است.
وی افزود: همچنین، عطار شخصیت والایی داشت. او اهل دنیاطلبی و حرص و آزمندی و زیادهخواهی نبود و یکی از معدود شاعران ایرانی است که در مدح پادشاهان شعر نگفته و فقط درباره باورها و اعتقادات خود سرود؛ از این رو عطار شخصیتی وارسته است که میتواند الگوی خوبی برای ما باشد. علاوه بر این عطار از تعصبهایی که انسانها گرفتار آناند آزاد بود. او در ابتدای منطقالطیر و مصیبتنامه و دیگر آثارش فصلی را در نکوهش تعصب و تعصب دینی آورده و تأکید کرده که انسانها باید از تعصب آزاد باشند.
این استادیار دانشگاه تهران تأکید کرد: همانطور که مولانا شمس تبریزی را به عنوان قهرمان خود انتخاب کرد و همه آرزوها و آمالش را به شمس گره میزند یا حافظ با آفریدن رند و پیرمغان قهرمانی برای ما ساخت و انسان ایدهآل خود را معرفی کرد، عطار نیز همین کار را با آفریدن شخصیت دیوانه انجام داد؛ شاید بیش از ۲۰۰ داستان در منظومههای عرفانی عطار وجود داشته باشد که قهرمان آنها دیوانه است و عطار تردیدهای الهیاتی و تابوشکنیهایی را در مسائل اجتماعی و فرهنگی مطرح میکند که واقعاً کمتر کسی توانسته به آن مرزها نزدیک شود. به ویژه در کتاب مصیبتنامه میتوانیم به وضوح شاهد شخصیت دیوانه باشیم که اندیشهها و پرسشهای یک انسان حقیقتجو را از زبان وی مطرح کرده است.
وی یادآور شد: قطعاً عطار نمیتواند به همه پرسشهای زمانه ما پاسخ بگوید و بسیاری از مسائلی که امروزه برای ما مطرح است، برای عطار مطرح نبود، چون ذات انسان تغییر نکرده است و با وجود تغییر نیازها، به هر حال از حیث شخصیت و سرشت بشری تفاوت چندانی با گذشته ندارد.
انتهای پیام