به گزارش ایکنا، تحلیل عملکرد رسانههای ایران در قبال شیوع کرونا بهانهای شد تا مسعود فروتن، نویسنده، مجری و کارگردان سینما، تلویزیون و رادیو، میهمان خبرگزاری ایکنا شود. وی که از زمان شیوع کرونا در رادیو گفتوگو برنامههای متعددی را با محور کرونا و آگاهیبخشی به مردم در این خصوص اجرا کرده است، انرژی فوقالعادهای را در روزهای ابتدایی ماه مبارک رمضان با خود به همراه داشت. جملات پرانرژی، نگاه مثبت و امیدبخش که حاکی از باورهای عمیق اوست در جای جای این گفتوگو خودنمایی میکند.
در ادامه مشروح مصاحبه را بخوانید و ببینید.
ایکنا ـ طی سالیان سال بحرانهای متعددی را پشت سر گذاشتهایم؛ به نظر شما واکنش رسانههای ایران در قبال شیوع کرونا چطور بود؟
ما ایرانیها عادت خوبی داریم و خودمان را با واقعیتها وفق میدهیم. در حال حاضر هم خودمان را با این بیماری وحشتناک همراه کردهایم و معتقدیم این نیز میگذرد؛ به همین علت برعکس بسیاری از نقاط دنیا که ترسیدهاند و از در خانه بیرون نمیآیند، ما باید به زور مردم را در خانه نگه داریم. مردم خیلی بیم ندارند، برای اینکه ذهن و باور آنان این است که خدا ما را نگه میدارد.
در همین وضعیت هر روز قبل از ماه رمضان برنامه «بدون انقضاء» را از رادیو گفتوگو اجرا میکردیم و هر روز صبح در مورد کرونا از این شبکه رادیویی به مردم اطلاعات میدادیم؛ برنامه را با یک پیام خوب و با فردی که متخصص پیام خوب است آغاز میکردیم. ما بچههای رادیو و تلویزیون ترسی از کار کردن نداریم و نداشتن ترس را در برنامههایمان اشاعه میدهیم. نباید مردم را طوری ترساند که بیم داشته باشند از در خانه بیرون بیایند؛ باید مواظب بود اما نباید ترسید.
با دکتر روانشناسی در بیمارستان شهید دانشوری صحبت میکردم. او میگفت که ما بیم داریم که روانباختگان ما از جانباختگان ما بیشتر شوند؛ برای اینکه ترس وارد جامعه شده است. رادیو و تلویزیون سعی کرد با پخش برنامههای شاد این ترس را از مردم بگیرد؛ زندگی در جریان است و باید زندگی کرد.
ایکنا ـ در بحرانهای قبلی مثل سیل، مردم به سلبریتیها اعتماد کردند؛ در بحران کرونا چطور؟ واکنش مردم چطور بود؟
خوب است که سلبریتیها الگو نباشند. مردم خودشان میفهمند و پیامها را میگیرند که باید در خانه بمانند. فکر میکنید اگر یک سلبریتی بیاید و بگوید تو رو خدا در خانه بمانید، تأثیر بیشتری دارد؟ نه، سلبریتی باید سر جای خودش برنامه خود را داشته باشد، اما رادیو و تلویزیون وظیفه خود را انجام داد و تمام مدت در برنامهها به اصل «در خانه میمانیم» اشاره کرد. این تبلیغ بهتر از پیام یک سلبریتی تأثیرگذار است.
ایکنا ـ آیا واکنش مردم به شرایط موجب شد که برنامه خاصی تولید کنید یا حرف خاصی بزنید؟
بزرگان ما در رسانه فکرها را کردهاند؛ وقتی از من دعوت میکنند که صبحها در رادیو گفتوگو برنامه اجرا کنم، یعنی متوجه هستند که صدای من به درد این میخورد که در این خصوص حرف بزنم و مردم بیشتر گوش میکنند. برنامه دیگری را به نام شفا در بیمارستان مسیح دانشوری که مرکز درمان بیماران مبتلا به کروناست برای تلویزیون اجرا و با پزشکان در این باره صحبت کردیم و این یعنی اطلاعرسانی خوب به همه مردم. بچهها و بزرگان رسانه درست فکر کردند که چگونه باید با این موضوع برخورد کرد.
البته روزهای اول دوستانی بودند که به من زنگ میزدند و میگفتند سر کار نرو، از خانه بیرون نرو، همه جا خطرناک است و ... ؛ اما من گفتم «گر نگهدار من آن است که من میدانم / شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد». من گوینده و کارگردان هستم. اگر پزشک بودم آیا میتوانستم بگویم کار نمیکنم. به خاطر احترام به پزشکی که روزهاست خانه نرفته، حاضر نیستم که دست از کار بکشم. من باید در جامعه باشم، برای اینکه کار ما اطلاعرسانی و گرفتن آئینه در برابر اتفاقاتی است که در اجتماع رخ میدهد.
ایکنا ـ نقطه ضعفی در عملکرد رسانهها دیدید؟
کار من دیدن نقطه ضعف نیست.
ایکنا ـ یعنی همه چیز را مثبت میبینید؟
آدم مثبتی هستم و مثبت نگاه میکنم. اگر ایراد کوچکی هم ببینم سعی میکنم به سازنده کار بگویم و بیرون مطرح نکنم؛ این یک راز خانوادگی است. ما از بچگی یاد گرفتیم که حرف خانه را نمیتوان بیرون برد. خانه ما سازمان رادیو و تلویزیون است. ما حرف خانه را بیرون نمیبریم.
ایکنا ـ پس برایمان از خاطرات خوبی که این روزها در این خانه اتفاق افتاده بگویید؟
دیدن بچهها؛ صبح ساعت هشت سر کار میرفتم و چهره شاد کارگردان، تهیهکننده و کسی که باید تلفنها را وصل کند میدیدم. همه به نحوی آماده کار کردن بودند. هر روز ما روز خاصی است و هیچ روز ما شبیه روز دیگر نیست و این یکی از محسنات کار ماست. در کار خبری و هنری هیچ صحنهای شبیه صحنه قبل نیست و آدمهای فردا با آدمهای دیروز متفاوت هستند؛ مرتب در حال روبهرو شدن با آدمهای تازه هستی و دوستان تازهای پیدا میکنی. بیش از 45 سال است که کار میکنم و صدابردار اولین کاری را که در رسانه انجام دادم به یاد دارم. اگر او را ببینم، دستش را میبوسم. به این دلیل که تلاش کرد تا صدای خوبی را از من پخش کند.
ایکنا ـ اصحاب رسانه تجربه خاصی در روزهای کرونایی کسب کردهاند. چطور آن را به نسل بعدی خبرنگاران انتقال دهیم؟
زندگی خودش این کار را انجام میدهد. بچهها و نوههای ما با این تجربه بزرگ میشوند. دنیای بعد از کرونا دنیای دیگری است. دنیای بعد از کرونا، دنیایی نیست که وقتت را به بطالت بگذرانی؛ بعد از کرونا میتوانی خانه بنشینی، کتاب بخوانی، سریال تماشا کنی و حوصله تو و بچه تو در خانه سر نمیرود و این یعنی اتفاق تازهای در حال رخ دادن است و تجربهای تازه محسوب میشود. این هنر هنرمندانی است که اکنون زندگی میکنند تا برای بعدها فیلم و تئاتر در خصوص اتفاقات سال کرونایی بسازند. امیدوارم که بتوانیم کرونا را شکست دهیم، پیروز شویم و بعد بنشینیم و تماشا کنیم که در این سال چه اتفاقاتی رخ داد؛ اتفاقاتی که حتی در حال فراموشی آن هستیم. امیدوارم کارهای هنری زیادی در این خصوص ساخته شود.
هنرمندانی که در دوره کرونا زندگی میکنند، باید این پرونده را تازه و زنده نگه دارند و به نسل بعدی برسانند. آنها با صحیح و خوب نگاه کردن و تیزبینی که هر هنرمندی در کار خود دارد، میتوانند ایدههایشان را ذخیره و بعد از آرام شدن شرایط و مهیا شدن فضا برای ساختن کار، کتاب، فیلم، تئاتر و ... آن مواردی که در ذهن حفظ کردهاند را به تصویر کشند و بسازند.
ایکنا ـ عملکرد رسانههای خارجی فارسیزبان در خصوص کرونا چگونه بود؟
مردم کافی است به چهره این افراد نگاه کنند. خانمی که با آخرین مدل لباس و آرایش نشسته و در مورد مرگ و میر ما ایرانیها حرف میزند، راست نمیگوید. وقتی کسی میخواهد در مورد مرگ و میر صحبت کند، از حالت صورت او مشخص میشود که ناراحت است یا خوشحال.
وقتی با هفت رنگ آرایش راجع به اتفاقات اینجا حرف میزنند، بهتر است اخبار آنها را نگاه کنیم ولی توجه نکنیم و تأثیر نگیریم؛ فقط به عنوان یک خبر به این حرفها گوش دهیم، به این عنوان که آنها اینگونه میگویند؛ همین. آنها دلشان برای ما نسوخته و فکر میکنند که چه قدر خوب است که ایرانیها به کرونا مبتلا هستند و حق ما میدانند که همیشه متأثر و دچار غم و غصه باشیم. آنها طوری رفتار میکنند که تو خبر را از آنها نمیتوانی باور کنی.
بهترین پیامها را رسانهها میدهند. رادیو و تلویزیون و سایر رسانهها در حال حاضر کارشان را درست انجام میدهند. برای رسانه زندگی با اطلاع از اینکه بهتر است مراعات کنیم، در جریان است. بزرگان مملکت هم تصمیم میگیرند که قرنطینه کی باشد و کی نباشد. هر کسی در جامعه در جای خود باید باشد. اما برخیها دوست دارند در همه چیز دخالت کنند!
امروز لباس سبز پوشیدم و میخواستم بگویم سبز هستم و سبزی ادامه خواهد داشت. هیچ بیماریای نمیتواند جلوی شکوفه دادن هیچ درختی و جلوی راه رفتن بچههای کوچک را بگیرد؛ این بیماریها میآیند و میروند و آدمها میمانند، برای اینکه هیچ چیز به اندازه آدمی ارزش ندارد.
ایکنا ـ اگر در آینده مجدداً چنین بیماریای شیوع یافت، کاری هست که بخواهید با توجه به تجربه امسالتان آن را انجام دهید؟
من کاری نباید انجام دهم. معتقدم بزرگانی که تصمیم گیرنده هستند باید طوری رفتار کنند و طوری هزینه کنند که اگر خدای نکرده چنین اتفاقی طی چند سال آینده مجدداً رخ داد، آماده باشیم.
ایکنا ـ و حرف آخر؟
حرف آخر نداریم. حالا حالاها حرف برای زدن داریم؛ من حرف آخر نمیزنم و فقط میگویم امیدوارم روی خوش جامعه به همه افراد جامعه نشان داده شود. پیام من در ماه رمضان این است که خداوند ناظر همه کارهای ماست.
انتهای پیام