به گزارش ایکنا، آیتالله مهدی هادوی تهرانی امروز 15 اردیبهشتماه در ادامه تفسیر سوره شعرا گفت: ماجرای این داستان به نحو دیگری در سوره اعراف بیان شده است؛ در آیات 127 به بعد فرموده که سحره فرعون بعد از مقاومت در برابر فرعون، کشته شدند ولی گزندی به موسی نرساند. از طرفی برای اینکه وحشت در میان قومش ایجاد کند، گفت که ما زنان آنان را به کنیزی میگیریم و پسرانشان را میکشیم.
وی افزود: موسی به پیروانش فرمود که به خدا توکل کرده و صبور باشید، زیرا زمین از آن خداست و برای هر کدام از بندگان بخواهد به ارث میگذارد و البته عاقبت برای متقین است؛ ما در بحث فقهی گفتهایم که زمین چون برای خداوند است، بنابراین مال کسی نمیشود، لذا وقف زمینی که احیاء نشده و ساختمان و باغی بر آن نیست، وقف آن هم باطل است.
آیتالله هادوی تهرانی اضافه کرد: قوم فرعون هم به موسی گفتند که فرعون قبل و بعد از اینکه تو آمدی ما را اذیت کرد و موسی به آنان دلداری داد که خداوند آنها را از بین میبرد و شما را جایگزین خواهد کرد که ببینید چه میکنید که در واقع پیشگویی موسی است. موضوعی که قابل تصور برای مردم نبود همان طور که در ایران برخی میگفتند امکان ندارد شاه سقوط کند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه فرعونیان وقتی گرفتار سختی میشدند، فال بد به موسی میزدند، ولی وقتی نعمت برای آنان بود به شایستگی خویش مرتبط میکردند، اظهار کرد: یکی از عواملی که سبب گرفتاری برای انسان است تذکری به او برای یادآوری خدا و توبه است لذا کسی که اصلا گرفتار نشده و رها میشود بدبخت است، زیرا خدا او را رها کرده چون امیدی به هدایتش نیست.
وی تصریح کرد: قوم فرعون به موسی گفتند که تو هرقدر هم برای ما نشانه و آیه و سحر بیاوری، ما ایمان نمیآوریم؛ و به همین دلیل هم خداوند بر آنان طوفان، جراد(ملخ)، قمل(کنه ریز) و ضفادع(وزغ) و خون بر آنان فرستاد تا بیدار شوند و ایمان بیاورند، ولی باز لجاجت کردند. شیخ طوسی فرموده است که این عذابها از شنبه تا شنبه بعد برای آنان رخ میداد ولی تفسیر قمی گفته است که وقتی سحره فرعون سجده کردند هامان به فرعون گفتند هر کسی ایمان آورد زندانی کن؛ موسی گفت بنی اسرائیل را آزاد کن، ولی فرعون انجام نداد، لذا در آن سال طوفان آمد و خانههای آنان را خراب کرد تا جایی که مجبور شدند در بیابان خیمه بزنند.
هادوی تهرانی اضافه کرد: فرعون به موسی گفت که از خدایت بخواه این طوفان را دفع کند و موسی این کار را کرد و طوفان بازایستاد؛ فرعون میخواست بنی اسرائیل را آزاد کند، ولی هامان، وزیرش مانع شد؛ امان از این افراد که همیشه مانع اصلاحات از سوی حاکمان میشوند و این آفتی است که همه حاکمان گرفتار آن هستند، زیرا ملا مانند انگل از قدرت استفاده میکنند، لذا نمیخواهند آن قدرت از بین برود و با هر پیشنهاد خوبی مخالفت میکنند.
وی افزود: براساس این تفسیر، در سال دوم، ملخ آمد و همه محصولاتشان را از بین برد حتی به جایی رسید که ملخها وارد ریش و موی آنان میشد و آن را از بین میبرد، فرعون دوباره دست به دامان موسی شد و موسی دعا کرد و این هم برطرف شد، ولی تا فرعون خواست بنی اسرائیل را آزاد کند، مجدد هامان مانع شد، در سال بعد قمل و بعد ضفادع و خون و ... برای آنان فرستاده شد، ولی باز همان داستان تکرار شد. در این روایت بیان شده که تا پیش از آن قمل نبود و در این دوران خلق شد. همچنین سال بعد وزغ بر آنان فرستاده شد تا جایی که در روایت است از بدن آنان هم وزغ بیرون میزد.
استاد حوزه علمیه با اشاره به عذاب خون تصریح کرد: رودخانه نیل برای قبطیان، تبدیل به خون شده بود، ولی وقتی بنیاسرائیل از آن میخوردند، آب بود؛ البته بعد از عذاب خون، فرعون دست از بنیاسرائیل برداشت و کسانی که از دست فرعون رها شده بودند، همراه موسی شدند تا فرار کنند؛ هامان وقتی فهمید که افراد به موسی پیوستند، مجدداً فرعون را تحریک کرد که چرا آنان را رها کردی. در اینجا بود که خداوند به موسی وحی کرد که بندگان مرا بردار و از این سرزمین بیرون برو.
وی افزود: در ادامه هم ماجرای غرق شدن فرعونیان پیش آمد و بنی اسرائیل بر آن سرزمین مسلط شدند و البته دوباره ناشکری کردند و گرفتار بلیههای زیادی شدند.
انتهای پیام