غیبت کردن موجب مرگ اجتماعی می‌شود
کد خبر: 3896931
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۶

غیبت کردن موجب مرگ اجتماعی می‌شود

غیبت کردن به این معناست که ما اعتماد و اطمینان را از آن فرد گرفته‌ایم و به تعبیر مهمی که امام موسی صدر مطرح می‌کنند، آن فرد وقتی غیبتش می‌شود، یعنی از نظر اجتماعی او را کشته‌ایم. مرگ اجتماعی با غیبت اتفاق می‌افتد که تعبیر بسیار مهمی است.

به گزارش ایکنا، یازدهمین جلسه تفسیر قرآن امام موسی صدر با ارائه شریف لک‌زایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شب ‌گذشته، 16 اردیبهشت‌ماه، به صورت مجازی برگزار شد و یکی از موضوعات مطرح شده در این جلسه بررسی نگاه تفسیری امام موسی صدر درباره مسئله غیبت بود که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

در جلسه قبل دو بحث مهم داشتیم؛ یکی بحث مفهوم معاد بود که به نظرم نگاه امام موسی صدر به این مسئله و آنچه ما در دنیا انجام می‌دهیم و ارتباط عمل ما در دنیا، با جزای ما در آخرت را همراه هم می‌دید. گویی دوربینی وجود دارد که سرتاسر زندگی ما را زیر نظر دارد و در آخرت نیز جلوی چشم ما است. همه ارکان بدن هم در آنجا علیه ما شهادت می‌دهند و این نکته مهمی است که چون غفلت داریم شاید به مشکل برمی‌خوریم.

بحث دوم نیز مالکیت بود که بحث مهمی است. در اینجا نیز به نوعی دارد به آسیب‌شناسی اجتماعی توجه می‌کند. آیه می‌گوید اموالتان را به باطل نخورید، مگر اینکه تجارتی که با رضایت شما انجام شود و یکدیگر را نکشید که امام فرمودند اگر در تجارت این اصل رضایت هر دو طرف رعایت نشود باعث درگیری اجتماعی می‌شود. بنابر این به نوعی آسیب‌های اجتماعی را مطرح می‌کنند و این بحث را می‌توانیم به حوزه مباحث اجتماعی و سیاسی امتداد دهیم. در نتیجه، یک نقطه قابل اتکاست که امام بر بحث رضایت تاکید کرده‌اند.

در مباحث امام موسی صدر اولویت با اخلاق است

اما بحث این جلسه پیرامون غیبت است. در ادامه مباحث گذشته که در باب دروغ و نفاق حتی عدم انفاق داشتیم که اگر همه را به معنای مباحثی بگیریم که در حوزه اخلاق قابل بحث است، می‌بینیم که در مباحث امام، اولویت با مباحث اخلاقی است. یعنی آسیبی که ایشان تشخیص داده این است که این آسیب، اخلاقی است و مباحث ایشان به گونه‌ای طراحی شده که بتواند این خلأ موجود در جامعه را پوشش دهد. به نوعی جامعه، اخلاقی و دارای فضایل اخلاقی شود.

بحث تخلق به اخلاق الهی را که مطرح می‌کند به نوعی می‌تواند مصادیقی از همان باشد. یعنی فقدان دروغ و فقدان کفر و نفاق و انفاق کردن و یا محبت کردن و مباحثی از این دست می‌تواند این جامعه را تبدیل به جامعه مطلوبی کند که می‌تواند واجد یک صفاتی شود که این صفات به آن کمک می‌کند که مسیر پیشرفت را طی کند. بنابر این بحث غیبت در این فضا قابل گفت‌وگو است.

اما غیبت چیست و در چه جوامعی رونق می‌گیرد و چطور می‌شود آن را از بین برد و نتایج آن چیست؟ یک بحث کلی این است که در اینجا نیز نگاه امام، اجتماعی است و غیبت را یک امر فردی تلقی نمی‌کند که بین دو نفر ممکن است رخ دهد، بلکه نتایج واضحی در عرصه اجتماعی دارد. آیه‌ای که آورده‌اند این است «لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»، فرمودند خدا بلند کردن صدا را به بدگویی دوست ندارد مگر از کسی که به او ستمی شده باشد. این آیه به صورت مستقیم نمی‌خواهد غیبت را مطرح کند بلکه بحث سیاسی و اجتماعی است و در مورد نحوه مواجهه ما با یک سیستم ظالم است. آیه دیگری که اشاره می‌کنند آیه «أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ» است که می‌گوید آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهد داشت.

غیبت یک آسیب اجتماعی است

این آیه بحث سیاسی ـ اجتماعی است و درست است که غیبت یک مسئله اخلاقی است، اما آن طور که امام بحث می‌کند یک نگاه اجتماعی دارد و آسیب اجتماعی را مطرح می‌کند. لذا محتوای بحث ایشان در باب غیبت است. اما غیبت به معنای آشکارا سخن بد و زشت گفتن است. وقتی که انسان سخن زشت را آشکارا بگوید، این را خدا دوست ندارد.

ایشان بحث را وارد حوزه اجتماع می‌کند و می‌گوید وقتی شما یک سخن زشتی را در مورد یک انسان با دیگران مطرح می‌کنید، اتفاقی که می‌افتد این است که اولا عیب یک انسان را آشکار کرده‌اید. ممکن است آن فرد عیبی را داشته باشد، اما شما آن را آشکار کردید و کسی که غایب است را دارید مفتضح می‌کنید. اولین اتفاق این است که اعتماد مردم نسبت به هم متزلزل می‌شود. لذا جامعه در این حالت نمی‌تواند از توانایی‌های خودش استفاده کند. چون دیگر اعتمادی نسبت به هم وجود ندارد.

پس اعتماد و اطمینان به شخص و همه وجود او و زندگی او و فایده او برای جامعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در حقیقت غیبت کردن یعنی اعتماد و اطمینان را از آن فرد گرفته‌ایم و به تعبیر مهمی که مطرح می‌کنند آن فرد وقتی غیبتش می‌شود، یعنی از نظر اجتماعی مرده شده است و او را کشته‌ایم و جامعه این فرد را از دست داده است. مرگ اجتماعی با غیبت اتفاق می‌افتد که تعبیر بسیار مهمی است.

بنابراین غیبت به مرگ اجتماعی انسان و از بین رفتن اعتماد مردم و تزلزل زندگی آنها می‌انجامد و نکته دیگر اینکه غیبت به مرگ سرمایه‌های اجتماعی منجر می‌شود. فرد نمی‌تواند مشارکتی در جامعه داشته باشد و هر فردی که غیبت می‌کند، دارد افرادی را از جامعه حذف می‌کند و به خودش  ضربه می‌زند. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ امام فرمودند که این غیبت در جوامعی رونق می‌گیرد و پیدا می‌شود و با آن مواجهیم که از یک هدف روشنی برخوردار نیستند. در حقیقت جوامع بی‌هدف به سمت غیبت حرکت می‌کنند.

تعبیرش جامعه بی‌هدف است و می‌گویند غیبت از مصائب اجتماعی است که جوامع بی‌هدف به آن دچار می‌شوند. اگر ما هدفی در زندگی و جامعه داشته باشیم، از غیبت به آن نخواهیم رسید. پس با این کار جامعه ویران می‌شود. البته خانواده‌هایی هم ویران می‌شوند که خانواده نیز ستون یک جامعه است و روابط و مناسبات افراد مختل می‌شود. در دروغ و غیبت نیز اختلال اجماعی به وجود می‌آید. پس غیبت به مرگ اجتماعی انسان‌ها و جوامع منتهی می‌شود. اولا آن فرد می‌میرد و سپس به مرگ جامعه هم منتهی می‌شود. همچنین مناسبات اجتماعی را مختل می‌کند و سرمایه‌های اجتماعی را از بین خواهد برد.

اما یک استثنا دارد و آن هم اینکه، غیبت کارگزاران دولتی مجاز است. حرمت غیبت به آن معنا نیست که نتوانیم غیبت ظالمان را انجام دهیم و یا از آنها انتقاد نکنیم و شاید آیه «لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» نیز بحث انتقاد را مطرح می‌کند. غیبت حرام است، اما حرمت ظلم بیشتر است. لذا آیه هم به تعبیر ایشان فرمود که غیبت ظالمان جایز است. اگر از ظالم غیبت نشود به ظلم خود ادامه می‌دهد و جامعه از آن طریق دچار مصائب می‌شود و این عدم انتقاد از یک حاکم ظالم موجب می‌شود که این حاکم به طغیان ظلم خودش باقی می‌ماند. پس بنابر این غیبت ظالم جایز است و این می‌شود نقطه استثنایی که در مورد این آیه می‌توان مطرح کرد.

انتهای پیام
captcha