ابعاد اجتماعی شهادت امام علی(ع) / وضعیت مردم در حکومت علوی
کد خبر: 3898978
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۱:۰۳
پژوهشگر تاریخ اسلام تبیین کرد؛

ابعاد اجتماعی شهادت امام علی(ع) / وضعیت مردم در حکومت علوی

علی‌اشرف فتحی اظهار کرد: امام علی(ع) در شرایطی قدرت را تحویل گرفت که روحیات زمان پیامبر(ص) در میان مردم تضعیف شده و پیدایش روحیه اشرافی‌گری و اختلاف طبقاتی، مدیریت جامعه را سخت کرده بود، اما تا آنجا که ممکن بود ایشان به احقاق حق و بسط عدالت پرداختند. می‌توان گفت امام علی(ع)، قربانی خشونت ناشی از جهل دینی و کاهش عقلانیت جامعه شدند.

جمعه//// ابعاد اجتماعی حکومت و شهادت امام علی(ع)ابعاد اجتماعی حکومت امام علی(ع) یکی از موضوعات مغفول است که کمتر از آن سخن به میان می‌آید. وضعیت معیشتی، آزادی بیان و مشروعیت مردمی حکومت علوی، موضوعاتی است که در سالروز شهادت مولای متقیان(ع) درباره آن‌ها با علی‌اشرف فتحی، پژوهشگر تاریخ اسلام و مدرس حوزه علمیه به گفت‌وگو پرداختیم.

ایکنا ـ در برخی از متون دینی از «قتلةَ امیرالمؤمنین» یعنی قاتلان امیرالمؤمنین(ع) سخن به میان آمده است. چه افرادی و با چه انگیزه‌هایی در قتل امام(ع) با ابن‌ملجم هم‌دست شدند؟ در سطحی بالاتر، وجود چه جریاناتی در جامعه اسلامی آن روز به شهادت امام علی(ع) منجر شد؟

امام علی(ع) و امام حسین(ع) دو امامی هستند که از آن‌ها به «ثارالله» تعبیر شده و خونشان ریخته شده است، قاتلان این دو امام با انگیزه‌های ظاهراً دینی به شهادت رسیده‌اند، اگر بخواهیم درباره داده‌های تاریخی شهادت امام علی(ع)، توضیح اجتماعی دهیم، می‌توان گفت این دو امام بزرگوار، قربانی خشونت ناشی از جهل دینی و کاهش عقلانیت جامعه شدند.

چیزی که امیرالمؤمنین(ع) را پس از یک دوره تقریباً پنج‌ ساله و پرتنش از پای درآورد، نه معاویه و نه دسیسه‌های مخالفان اسلام و شیعه، بلکه خیانت و ضربه کسانی بود که در سپاه ایشان بودند، کسانی که بعضاً دو جنگ را در رکاب امام علی(ع) جنگیده بودند(مثل خوارج)، عامل شهادت ایشان شدند. مهم‌ترین درسی که از این قضیه می‌توان گرفت، همین است که اگر عقلانیت دینی کاهش پیدا کند، ممکن است فاجعه به بار آید. در دوره خودمان نیز شاهد بوده‌ایم که افرادی از روی جهل و کم‌عقلی، به نام دین، خشونت‌های غیرانسانی به کار برده‌ و موجب بدنامی دین شده‌اند. البته این موضوع در همه تاریخ وجود داشته و مختص به مسلمین و یا شیعیان نیست. دماء(خون انسان‌ها) در فقه شیعه بسیار مسئله مهم و حساسی است، حتی جهاد نیز که از واجبات دینی است، چارچوب عقلانی و ضوابط خاص خود را دارد. باید تا آنجا که می‌توانیم تلاش کنیم تا اختلاف نظرهای دینی در جوامع اسلامی موجب خونریزی نشود.

ایکنا ـ امام علی(ع) درسخنان خود، از دو گروه که در حق ایشان افراط و تفریط کردند، برائت جستند، آن دو گروه چه افرادی بودند؟ آیا آن افراط و تفریط‌ها امروز هم درباره امام(ع) وجود دارد؟ به چه شکلی؟

بسیاری از شخصیت‌های جذاب و اثرگذار تاریخ، موافقان و مخالفان بسیار پرشوری داشته‌اند و در بسیاری از موارد، کار به افراط و تفریط کشیده است، خصوصاً زمانی که پای دین و دینداری در میان باشد. در مورد امیرالمؤمنین(ع) هم از آنجا که جایگاه دینی داشتند و در اواخر عمر، قدرت سیاسی را نیز عهده‌دار شدند، افراط و تفریط در مورد ایشان زیاد شد. روایاتی داریم که ایشان اشاره کرده‌اند که «در مورد من، دو گروه هلاک می‌شوند، فرد افراط‌کننده و فرد تفریط‌کننده.»

جریان غلات(غلوکنندگان) از زمان ایشان آغاز شد و در زمان ائمه بعدی، تشدید پیدا کرد. از امیرالمؤمنین(ع) روایاتی وجود دارد که نشان می‌دهد دستور برخورد با غلوکنندگان را صادر کردند. ائمه بعدی نیز با غلوکنندگان برخورد کردند. نکته قابل توجه این است که باید از سیره امام علی(ع) بیاموزیم وقتی درباره معصوم غلو جایز نیست، درباره غیرمعصوم نیز جایز نیست و تبعات خطرناکی دارد. غلو موجب پیدایش قداست‌های بی‌دلیل و در نتیجه منجر به خشونت در جامعه می‌شود.

متأسفانه برخی متکلمان تلاش کرده‌اند دایره معصومان را از این تعداد که هست، گسترده‌تر کنند، این تلاش نادرست نه تنها به تقلیل جایگاه ائمه(ع) منجر می‌شود و افراد دیگری را در جایگاه آن‌ها شریک می‌کند، بلکه موجب پدیدآمدن قداست بی‌مورد نیز در جامعه می‌شود. با این رویکرد، انسانی که ممکن‌الخطا یا به تعبیر شهیدمدرس، دائم‌الخطاست، قداست می‌یابد. حال بماند که درباره محدوده عصمت انبیاء و ائمه(ع) نیز اختلاف‌ نظرهایی وجود دارد.

ایکنا ـ دستاوردهای اجتماعی و اقتصادی خلافت چهار سال و 9 ماهه امام علی(ع) چه بوده است؟ با توجه ویژه به اینکه برخی از طعنه‌زنندگان و منتقدان دین، با طرح این مسئله که خلافت ایشان، تحولی حاصل نکرده و یا با حکومت خلفای سلف تفاوتی نداشته است، به انکار اصل امامت پرداخته‌اند.

درباره حکومت امیرالمؤمنین(ع) تحلیل‌های مختلفی وجود دارد و روایات هم متأسفانه به دلیل کثرت جنگ‌های آن دوره، عمدتاً به بحث جنگ‌ها پرداخته است. چهار ماه پس از آغاز حکومت امام علی(ع)، یعنی در ابتدای سال 36 هجری، جنگ جمل آغاز شد که جنگ بسیار مهمی بود. در سال 37 هجری، جنگ صفین آغاز و به ماجرای حکمیت ختم شد. جنگ سوم هم نهروان بود که در سال 38 هجری درگرفت. امیرالمؤمنین(ع) مجبور بودند برای حفظ دین به این جنگ‌ها تن دهند، در بعضی اقوال آمده است که پیامبر درباره تنزیل می‌جنگید و امام علی(ع) برای تأویل. یعنی به این دلیل که عده‌ای با تفسیر ناصواب از قرآن به ظلم و بی‌عدالتی روی آورده بودند، امام مجبور بود پس از آن همه نصیحت و موعظه، با آن‌ها بجنگد. در کنار همه این‌ها «غارات» نیز وجود داشت که طی آن، نیروهای تحت امر معاویه به شهرهای تحت امر امام علی(ع) حملات پراکنده و ایذایی مرتکب می‌شدند.

تاریخ‌نگاری آن دوران، تاریخ‌نگاری سیاسی بوده و مثل یکی دو قرن اخیر، تاریخ‌نگاری اجتماعی که وضعیت مردم را نشان دهد، وجود نداشته است. به همین دلیل درباره وضعیت مردم در دوران امام علی(ع) روایات چندانی در دست نداریم. روایتی وجود دارد که در قرن سوم در منابع اهل سنت آمده است، یعنی ابتدا «احمد ابن حنبل» در کتاب «فضائل الصحابه» و کمی بعد از او «طبری» در «جامع‌البیان» آورده است. روایت این است که «در کوفه کسی نبود که مرفه نباشد، غرق نعمت‌های مادی بودند، به طوری‌که فقیرترین افراد به نان گندم(که از جو گرانتر بود) دسترسی داشتند، آب فرات هم در اختیار همگان بود»، این روایت خبر واحد است و سلسله‌راویان آن را به طور کامل نمی‌توانیم قبول کنیم. این روایت را احمد ابن حنبل از امام علی(ع) نقل کرده است اما چند دهه بعد، در همان قرن، طبری ضمن نقل این روایت، آن را از امام علی(ع) نقل نکرده و معلوم نیست درباره چه زمانی از کوفه صحبت کرده است. برخی استدلال می‌کنند که کوفه مرکز حکومت بود و چون امام علی(ع) مستقیماً ناظر بر وضعیت مردم بوده‌اند، پس مردم از نظر رفاه به حد مطلوب رسیده بودند. شاید بتوان از این جهت این روایت را پذیرفت. اما روایت‌های ضعیف دیگری هم در «تهذیب‌الاحکام» داریم که می‌گوید وضعیت مردم کوفه در آن زمان مطلوب نبوده است. در مجموع می‌توان گفت روایت معتبری که درباره وضعیت مردم بتوان خیلی جدی روی آن حساب باز کنیم، نداریم. ولی نکته‌ قابل توجه این است که با وجود سه جنگ پیاپی و کمرشکن، بخصوص جنگ آخر(نهروان) که طی آن افراد سپاه امام(ع) به روی هم شمشیر کشیدند، نارضایتی جدی یا شورشی از سوی مردم کوفه گزارش نشده است، شاید با این مبنا بتوانیم قضاوت کنیم که حکومت امام علی(ع) به گونه‌ای بوده است که مردم کوفه از نظر رفاهی مشکل جدی نداشته‌اند.

باید به این نکته توجه کنیم که مردم در حکومت امام علی(ع) برای اظهار نظر و انتقاد و اعتراض کاملاً آزاد بودند، عده‌ای حتی در میانه جنگ از سپاه ایشان خارج می‌شدند و کسی کاری به کارشان کاری نداشت. خوارج، نمونه بارز همین مسئله هستند که از سپاه ایشان خارج شدند و تا زمانی که دست به خشونت نبرده بودند، امام علی(ع) با آن‌ها کاری نداشت. لذا با توجه به این قرینه که حکومت امام علی(ع) اهل خشونت و سرکوب نبود و در آن شرایطِ آزاد، شورش یا انتقاد جدی نسبت به وضعیت معیشت وجود نداشت، می‌توان نتیجه گرفت که احتمالاً وضعیت رفاه مردم قابل قبول بوده است، به ویژه اینکه امام علی(ع) برخلاف دوران پیش از خود، عدالت را در توزیع بیت‌المال رعایت می‌کردند، مهاجرین را بر انصار غلبه نمی‌دادند و ... . همه این‌ موارد طبعاً باعث شده بود که طبقات پایین جامعه بیشتر مورد توجه قرار گیرند و اگر نارضایتی هم وجود داشت، بیشتر از جانب اشراف بود. چنانکه اشراف صحابه، جنگ جمل و اشراف شام، جنگ صفین را راه انداختند.

نکته قابل توجه دیگر این است که با وجود سه جنگ پیاپی و حملات ایذایی معاویه به شهرهای مختلف برای تضعیف حکومت امام علی(ع)، قاطبه مردم همچنان پای امام علی(ع) مانده بودند و خود را برای جنگی دیگر با معاویه آماده می‌کردند که متأسفانه در 21 رمضان، امام علی(ع) به شهادت رسید. اگر قاطبه مردم با سیاست‌های امام علی(ع) موافق نبودند، هرگز با امام حسن مجتبی(ع) بیعت نمی‌کردند در حالی که بلافاصله پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع)، قاطبه مردم عراق با امام حسن(ع) بیعت کردند و آماده جنگ با معاویه شدند. در روایتی آمده است که پس از اعلام خبر شهادت امام علی(ع)، چهل هزار نفر همان روز، به شکل کاملاً آزاد و مختار با امام حسن(ع) بیعت کردند. حال آنکه معاویه با سیاست‌های پیچیده میان سپاه امام حسن(ع)، تفرقه انداخت و خیلی‌ها را فریب داد، بحث دیگری است.

ایکنا ـ درباره ارتباط جایگاه امامت و جامعه همواره بحث‌های بنیادین وجود داشته است و نگاهی به زندگانی امام علی(ع)، اهمیت این بحث‌ها را جدی‌تر می‌کند. آیا امامت الهی به این معناست که نظر مردم در حق تعیین حاکم و سرنوشت تأثیری ندارد؟ یا بین آن‌ها وابستگی و ارتباط متقابل وجود دارد؟

این بحث چالش‌ برانگیزی است و هر چند سال یک‌بار در جامعه ما موجب چالش می‌شود. اگر به زندگی امامان به خصوص امام اول و امام دوم که در معرض حکومت قرار گرفتند، دقت کنیم می‌بینیم که علی رغم اینکه حکومت و خلافت پیامبر(ص) را حق خود می‌دانستند، عملاً نمی‌بینیم که اجبار یا خشونتی به خرج داده باشند، حتی وقتی ابوسفیان بعد از ماجرای سقیفه به امام علی(ع) پیشنهاد کرد که برای ساقط کردن حکومت مستقر اقدامی انجام دهند، ایشان نپذیرفت تا مبادا برای رسیدن به قدرت، خونی ریخته شود و جنگی رخ دهد. از این بالاتر ایشان در شورای خلافت می‌توانست به راحتی با دروغ مصلحتی، بگوید من سیره شیخین را قبول می‌کنم و حکومت را به دست گیرد، اما ایشان حاضر نبودند به هر قیمتی به حکومت برسند. ایشان با اکراه و درخواست مردم در سال 35 هجری حکومت را پذیرفت. امام حسن(ع) نیز ابداً تلاشی برای رسیدن به قدرت انجام نداد و در سخنرانی روز شهادت امام علی(ع)، صرفاً درباره جایگاه امام علی(ع) سخن گفت. امام حسن(ع) وقتی به جایی رسید که احساس کرد مردم تبعیت کافی از ایشان را ندارند و تمایلی برای جنگ وجود ندارد، به راحتی امر را واگذار کرد و اجازه نداد خونریزی رخ دهد. ائمه(ع) در جایگاه معنوی و عبادی برای خود جایگاه امامت قائل بودند اما در بحث حکومت، هرگز خود را به مردم تحمیل نکردند. این مردم بودند که از آن‌ها خواستند سر کار بیایند و باز هم این مردم بودند که با کناره‌گیری از جنگ و برداشتن اعتماد خود، باعث شدند که امام دوم حکومت را واگذار کند.

ایکنا ـ شهادت امام علی(ع) چه تأثیری بر جهان اسلام داشت؟ آیا می‌توان پیش‌بینی کرد که تداوم حیات و امامت ایشان چه اتفاقاتی را رقم می‌زد؟ به خصوص اینکه در رمضان سال 40 هجری ایشان کوفه را برای جنگ دوم با معاویه بسیج کرده بود.

اینکه می‌فرمایید «اگر شهادت امام علی(ع) رخ نمی‌داد» چه می‌شد، در فلسفه تاریخ اختلاف نظر وجود دارد که آیا درست است این «اگر»ها را به کار ببریم یا خیر. به هر حال ایشان اولین خلیفه‌ای نبود که کشته می‌شد، خلیفه دوم و سوم نیز به قتل رسیده بودند اما در مورد شهادت ایشان، انگیزه‌های دینی وجود داشت و همین انگیزه به حاکمان بنی‌امیه این اجازه را داد تا از انگیزه‌های دینی برای تحکیم قدرت و حذف مخالفان استفاده کنند، اما در مورد اینکه در صورت تداوم امامت امام علی(ع) چه وضعیتی در جامعه پدید می‌آمد، می‌توان اینطور تحلیل کرد که دسیسه‌های معاویه و جنایات او روز به روز در حال افزایش بود و این ممکن بود باعث شوند که مردم دیر یا زود، اطراف امام علی(ع) را خالی کنند. همانطور که به دلیل افزایش فشارها از سوی معاویه، دور امام حسن(ع)، نوه ارشد پیامبر(ص) را خالی کردند.

امام علی(ع) در شرایطی قدرت را تحویل گرفت که روحیات زمان پیامبر(ص) در میان مردم وجود نداشت، پیدایش روحیه اشرافی‌گری، اختلاف طبقاتی و ...، مدیریت جامعه را سخت کرده بود اما تا آنجا که ممکن بود ایشان به احقاق حق و بسط عدالت پرداختند، امام علی(ع) (و هیچ امام دیگری) مجاز نبودند که از قدرت معنوی و ماورائیِ امامت خود برای مدیریت ظاهری جامعه استفاده کنند، بنای امام علی(ع) و در اصل مشیت الهی بر این بوده است که ایشان به طور عادی بر مردم حکومت کند تا الگویی برای سایر زمامداران اسلامی باشند.

در یک کلام می‌توان گفت که شهادت و فقدان امام علی(ع) خسارت جبران ناپذیری برای تداوم عدالت، عقلانیت و کرامت انسانی در جامعه اسلامی بود.

انتهای پیام
captcha