آزادی در اندیشه امام خمینی(ره)؛ حقی الهی نه اعطایی
کد خبر: 3901917
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۴

آزادی در اندیشه امام خمینی(ره)؛ حقی الهی نه اعطایی

امام خمینی(ره) با اندیشه‌ای برخاسته از نگاه قرآنی و اسلامی، که مبتنی بر خلیفه دانستن انسان بر روی زمین از سوی خداوند است، آزادی را حقی الهی و فطری می‌دانند که حکومت‌ها آن را به جامعه اعطا نمی‌کنند، بلکه فقط زمینه اجرای آن و بروز و ظهور استعدادها و رشدشان را فراهم می‌کنند. از همین منظر ایشان تخطئه را فراتر از انتقاد، به منزله یکی از مصادیق بارز آزادی بیان، یک «هدیه الهی» برمی‌شمرند.

انقلاب اسلامی در یک نگاه کلان به دنبال تحقق چهار هدف و آرمان والای انسانی و الهی است؛ آزادی، عدالت، استقلال و معنویت دین‌محور. نکته مهم‌تر اینکه مردم در تحقق این آرمان‌ها نقش اساسی را ایفا می‌کنند و حکومت اسلامی باید زمینه عملی شدن این آرمان‌ها را از سوی خود مردم فراهم کند.

لذا برای اینکه تصویر دقیق‌تری از این آرمان‌های چهارگانه و نقش مردم در تحقق آنها ترسیم شود، لازم است اندیشه بنیانگذار کبیر انقلاب درباره هر یک از این موارد تحلیل و بررسی شود تا هم شناختی مبتنی بر واقع برپایه اندیشه امام خمینی(ره) از این آرمان‌ها حاصل شود و هم تعبیرات نادرست و انحرافی از این آرمان‌ها شناسایی و مانع از آن شود که به نام اندیشه امام(ره) به جامعه منتقل شود.

بدین منظور در قسمت اول این نوشتار به مفهوم و ابعاد آزادی در اندیشه امام خمینی(ره) پرداخته می‌شود:

آزادی، مفهومی مناقشه‌‌برانگیز و مبهم

ابتدا باید توجه داشت که از مفهوم آزادی در طول تاریخ از یونان باستان تا به امروز، تعاریف مختلفی ارائه شده و از زوایای گوناگونی به آن نگریسته شده است.

مونتسکیو، فیلسوف معروف قرن‌ هیجدهم، در این باره می‌نویسد: «هیچ‌ واژه‌ای‌ به‌ اندازه‌ واژه‌ آزادی‌ ذهن‌ مردم‌ را به‌ خود جلب‌ نکرده‌ است‌ و هیچ‌ واژه‌ای‌ هم‌ مانند آزادی‌ به‌ معانی‌ مختلف‌ به‌ کار نرفته‌ است.» و در ادامه درباره آزادی سیاسی این‌گونه بیان می‌دارد که «آزادی‌ سیاسی‌ این‌ نیست، که‌ هر کس‌ هر چه‌ دلش‌ می‌خواهد؛ بکند. بلکه‌ آزادی‌ آن‌ است، که‌ افراد، آنچه‌ را باید بخواهند، بخواهند و بکنند و آنچه‌ را موظف‌ به‌ خواستن‌ آن‌ نیستند و مجبور نباشند؛ انجام‌ دهند...»

جان استوارت میل، متفکر و نظریه‌پرداز برجسته لیبرالیسم، در «رساله درباره آزادی» در خصوص این مفهوم می‌گوید: «آزادی من برای حركت دادن مشتم در هوا آن جايی به پايان می‌رسد كه صورت شما آغاز شود»؛ که هم اشاره به آزادی فرد دارد و هم محدودیت آزادی را بیان می‌دارد. در واقع آزادی در نگاه میل رابطه توأمان آزادی فرد و اجتماع است که افراد در عین آزاد بودن باید به آزادی دیگران نیز احترام بگذارند.

فلاسفه و اندیشمندان غربی دیگر نیز از جمله «آیزایا برلین» آزادی را به آزادی مثبت و منفی یا «آزادی در» و «آزادی از» تقسیم و بر نبود مانع در برابر فرد و امکان مداخله عمومی در امور تعریف می‌کنند.

اما در نگاه اسلامی آزادی به بعد بیرونی یا آزادی فردی و اجتماعی محدود نمی‌شود و آزادی درونی را نیز شامل می‌شود که همان آزادی انسان از بندگی شیطان و نفسانیت در مقابل بندگی پروردگار است و یکی از رسالت‌های بزرگ پیامبران نیز آزادی انسان از بردگی شیطان درون و طواغیت بیرون بود. اما از آنجا که در این نوشتار آزادی سیاسی و اجتماعی مطمح نظر است، به تفصیل این بحث نمی‌پردازیم.

آزادی به مثابه نعمتی الهی

نکته اساسی درباره تفکر امام (ره) پیرامون آزادی این است که ایشان آزادی را نعمت الهی می‌دانند که خداوند به انسان‌ها اعطا کرده است. در واقع آزادی حقی نیست که انسان‌ها به همدیگر یا حکومت‌ها به جامعه اعطا کنند بلکه حقی الهی است که باید زمینه آن در زندگی اجتماعی و سیاسی از سوی حاکمان فراهم شود. به همین دلیل پس از نطق محمدرضا شاه در سال 57 که خطاب به مردم گفت من به شما آزادی می‌دهم، امام(ره) می‌فرمایند: «این چه وضعی است که در ایران هست؟ این چه آزادی است که اعطا فرموده اند آزادی را؟! مگر آزادی اعطا شدنی است؟! خود این کلمه جرم است. کلمه اینکه «اعطا کردیم آزادی را» این جرم است. آزادی مال مردم هست، قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم. «اعطا کردیم» چه غلطی است؟ به تو چه که اعطا بکنی؟ تو چه کاره هستی اصلش؟ «اعطا کردیم آزادی را بر مردم»! آزادی اعطایی این است که می بینید. آزادی اعطایی که آزادی- حقیقتاً- نیست، این است که می‌بینید. برای این است که مردم را اغفال کنند.» (صحیفه امام، ج 3، ص:406 و 407).

به عبارتی امام(ره) در این سخنان فطری و الهی بودن آزادی را به شاه گوشزد کرده که قابل اعطا کردن و بخشش به دیگران نیست، بلکه تنها اقدام حاکمان زمینه‌سازی برای رشد و شکوفایی استعدادها و این مستلزم آن است که موانع این آزادی، که یکی از مهمترین آنها وجود استبداد و خفقان فکری و سیاسی است، برداشته شود و حکومت‌ها برخاسته از رأی و نظر مردم باشند تا پاسدار آزادی‌های مشروع و قانونی مردم شوند. ‌

امام خمینی(ره) بر این مبنا آزادی سیاسی و اجتماعی را نه در قالب تعاریف پیچیده بلکه به صورت واضح و روشن اینگونه بیان می‌‌کنند: «آزادی یک مسئله‌ای نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده‌شان آزاد است. کسی الزامشان نمی‌کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسی الزام به شما نمی‌کند که حتماً باید این راه را بروید. کسی الزام به شما نمی‌کند که باید این را انتخاب کنی. کسی الزامتان نمی‌کند که در کجا مسکن داشته باشی، یا در آنجا چه شغلی را انتخاب کنی، آزادی یک چیز واضحی است.» (صحیفه امام، ج 10، ص 94)

جایگاه والای آزادی در اسلام

براساس همین نگاه اسلامی است که امام(ره) جایگاه آزادی در اسلام را بالاتر از همه مکاتب غربی و شرقی دانسته و می‌فرمایند: «اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت‌های مذهبی آزادی داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسان‌ها قرار داده است، بهره‌مند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می‌کنیم. در جمهوری اسلامی کمونیست‌ها نیز در بیان عقاید خود آزادند...»(صحیفه امام، ج 4، ص 363 و 364)

البته در این نگاه آزادی بدون هیچ قید و بند و محدودیتی نیست، بلکه به مانند همه مکاتب و نظریات که آزادی را در قالب یک چارچوب تعریف می‌کنند امام(ره) نیز برخاسته از نگاه دینی و قرآنی محدوده آزادی را تبیین می‌کنند؛ «یک ملتی حق دارد که کسی که بخواهد ملتش را به تباهی بکشد و توطئه کند و باز همان مسائل سابق را برای او پیش بیاورد، از آن جلوگیری بکند. و الّا ملت ما طرفدار آزادی است. طرفدار همه جور آزادی است. و لکن طرفدار توطئه نیست. طرفدار تباهی نیست.»(صحیفه امام، ج 11، ص131)

همچنین در جای دیگر می‌فرمایند: «ما هیچ گاه آزادی آنها (مارکسیست‌ها) را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاورده‌ایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و برای توطئه کردن آزاد نیست.»(صحیفه امام، ج 3، ص 371)

قید و بندهای آزادی در نگاه امام(ره)

اگر بخواهیم از کلام امام(ره) به خوبی محدوده آزادی‌های سیاسی و اجتماعی را متوجه شویم این سخن امام(ره) به روشنی آن را تبیین کرده است؛ «آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانی‌ها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی‌های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می‌باشند.» (صحیفه امام، ج 21، ص 435 و 436)

لذا می‌توان نتیجه گرفت که در تفکر امام(ره) آزادی‌های سیاسی و اجتماعی تا زمانی که به توطئه، خرابکاری و اقدام مسلحانه، وابستگی به عنصر خارجی در حوزه سیاسی و فساد اخلاقی و فحشا و ترویج فرهنگ غربی یا غیراسلامی در حوزه اجتماعی منجر نشوند محترم هستند و هر فرد، گروه و جریانی می‌تواند با تابلوی فکری خویش، اعم از مارکسیسم و لیبرالیسم، به بیان نظرات خود بپردازد و حکومت اسلامی نیز باید زمینه این آزادی قانونی را فراهم کند. به همین دلیل امام(ره) در زمینه آزادی بیان و عقیده تا آنجا پیش می‌روند که حتی تخطئه را نیز یک هدیه الهی برمی‌شمرند؛ «نباید ماها گمان کنیم که هرچه می‌گوییم و می‌کنیم کسی را حق اشکال نیست، اشکال بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسان‌ها.» (صحیفه امام، ج 20، ص 451 و 452) و همانطور که واضح و مشخص است لازمه اعتقاد به انتقاد و فراتر از آن تخطئه اعتقاد به آزادی بیان به ویژه در حوزه نقد حاکمان و مسئولان یک نظام سیاسی است.

انتهای پیام
captcha