علیرضا سبطاحمدی، تهیهکننده سینما و تلویزیون، در گفتوگو با ایکنا، درباره کارکرد موضوعات استراتژیک در سینمای ایران اظهار کرد: معمولاً اصطلاح سینمای استراتژیک فقط در حوزه امور سیاسی یا نظامی استفاده میشود، در صورتی که بخشهای گوناگون میتوانند کارکرد استراتژیک داشته باشند، اما متأسفانه سینمای ایران طی سالهای اخیر بیش از اینکه در پی دستیابی به این موضوع باشد، ترجیح داده وقتش را با سیاسیکاری بگذراند.
وی افزود: دستیابی به سینمای استراتژیک با سیاسیکاری میسر نیست و تا زمانی که گرایشهای سیاسی در مناسبات سینما حاکم باشد، انتظار دستیابی به این مطلوب مقدور نیست. چندی پیش مطلبی را از قول رئیس فدراسیون فوتبال ژاپن خواندم که در آن گفتوگو برنامه 20 ساله فدراسیون این کشور ترسیم شده بود. وقتی خبرنگار از او پرسیده بود از کجا مطمئن است که تا آن زمان در پست خود باقی میماند؟ پاسخ داده بود که اهمیتی ندارد من باشم یا دیگری. این برنامهای است که تدوین شده و اجرا میشود. این نگرش دقیقاً از سیاستگذاریهای رایج در کشور محسوب میشود. در سینمای ایران هر مدیری فکر میکند که بانی تمامی اتفاقات است. مدیران فرهنگی نوعی نگاه دشمنپندارانه به افراد بعد و قبل خود دارند و برنامهها را به گونهای مدیریت میکنند که فقط به دوره خودشان ختم شود. البته این مسئله مختص امور فرهنگی نیست و در بخشهای دولتی این نگرش بسیار رایج است.
ورود مجلس به امر سینما
سبطاحمدی با تأکید بر اینکه مجلس شورای اسلامی باید برای سینما سیاستگذاریهای طولانی مدت تعریف کند، گفت: مجلس به عنوان تنها نهاد قانونگذار کشور باید تمرکز ویژهای روی موضوعات فرهنگی داشته باشد و برای حوزههای فرهنگی برنامه ۲۰ یا ۳۰ ساله تعریف کند. این مهم وظیفه کمیسیون فرهنگی مجلس است، اما تاکنون چنین برنامههایی برای این حوزه تعریف نشده، هرچند حوزه فرهنگی بخصوص سینمای ایران در هیچ مقطعی برنامهریزی مدونی نداشته و اگر کسی هم درصدد برنامهریزی بوده به نتیجه خاصی نرسیده است. این مسئله از آنجا نشئت گرفته که اتاق فکر خوبی در حوزه سینمایی وجود ندارد تا موضوعات استراتژیک را به درستی شناسایی کنند.
تهیهکننده فیلم «سنگ اول» اعلام کرد: از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس تقاضا دارم که به جایگاه موضوعات استراتژیک در حوزه فرهنگ به ویژه سینما نگاه ویژهای کنند، زیرا شرایط فعلی نسل جوان را به شدت آسیبپذیر کرده است. این نکته فقط یک دلمشغولی ساده نیست و رصدی در جامعه و کنشهای اجتماعی نسل جوان این مسئله را کاملاً عیان میسازد. متأسفانه شرایط در کشور به گونهای رقم خورده که بسیاری از جوانان مفاخر ایرانی و معاصر خود را نمیشناسند، اما بسیاری از هنرمندان غربی را الگو و اسطوره خود قرار میدهند. البته در این بین به سراغ هنرمندان اصیل هم نمیروند و افرادی برای آنها الگو هستند که در فرهنگ غربیها هم چندان پسندیده نیستند.
وی متذکر شد: یکی از معضلات مهم در جامعه ایرانی عدم گرایش مردم به کتابخوانی است و روزبهروز وضعیت وخیمتر میشود و اگر نگاهی به تیراژ کتابهای ایرانی و فروش فیلمها و کالاهای فرهنگی داشته باشید وخامت اوضاع را بهتر درمییابید. این روزها برخی کتابها در نسخههای بسیار محدود چاپ میشوند، در حالی که این رقم در دنیای امروز بیشتر شبیه یک شوخی است. در زمینه موسیقی نیز همین وضعیت حاکم است و آنچه این روزها نسل جوان میشنود جنبه هنری ندارد و نه تنها در سینما بلکه در هیچ یک از گرایشهای هنری رویکرد استراتژیکی نداریم.
توجه غرب به سینمای استراتژیک
سبطاحمدی اضافه کرد: متأسفانه هرچه در این زمینه کمکار بودهایم کشورهای غربی به ویژه آمریکا پرکار و موفق عمل کردهاند و میزان مخاطبان آثار هالیوودی بیانگر میزان موفقیت آنهاست، حتی کودکان هم تحت تأثیر اسطورههای هالیوودی هستند، در حالی که فرهنگ ایران سرشار از اسطورههای کهن و شگفتانگیز است. رهبری بارها در دیدارهایشان با اهالی فرهنگ و هنر بر مسائل فرهنگی تأکید ویژه کردهاند، حتی نگرانیهای خود را درباره کمکاریهایی که در این حوزه صورت میگیرد نیز بارها به صورت روشن بیان کردهاند، اما برایم عجیب است وقتی تا این حد روی تهاجم فرهنگی تأکید میشود، چگونه هنوز به جنگ نرم فرهنگی آنطور که باید و شاید توجه نمیکنیم.
وی در پاسخ به این پرسش که نقش هنرمندان در دستیابی به هنر استراتژیک چیست؟ تصریح کرد: هنرمندان قوه مجریهاند و مدیران هنری قانونگذاری میکنند و تا زمانی که برنامهها از طریق مدیران طراحی نشود از هنرمند نباید انتظار چندانی داشت. هرچند تلاش کردهام با درک شرایط روز به سمت موضوعاتی که کارکرد استراتژیک دارند پیش بروم، اما تا وقتی این موضوعات جایگاهی در میان جامعه هنری و مخاطبان نداشته باشند، از هنرمند کاری ساخته نیست.
انتهای پیام