تبیین تئوریک لازمه تبدیل مقاومت به گفتمان است / ضرورت گذار از مقاومت الهیاتی
کد خبر: 3930548
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۶
یحیی جهانگیری تشریح کرد؛

تبیین تئوریک لازمه تبدیل مقاومت به گفتمان است / ضرورت گذار از مقاومت الهیاتی

مدرس حوزه و دانشگاه در روز دوم همایش طریق جاوید با بیان اینکه مقاومت زمانی اتفاق می‌افتد که ظرفیت نوزاییِ چندوجهی وجود داشته باشد و مبانی پیشین و تئوریک آن تبیین شود، گفت: اگر مقاومت الهیاتی به الهیات مقاومت تبدیل نشود و فقط دغدغه‌های الهیاتی داشته باشد، مشکلات تئوریکی پیدا خواهد کرد و پایا و پویا نخواهد بود.

غفلت از تبیین تئوریک، مقاومت را دچار ابهام می‌کند

به گزارش خبرنگار ایکنا، دومین روز همایش ملی نهمین دوره اردوی فرهنگی ـ آموزشی «طریق جاوید» با محوریت «انقلاب اسلامی و مقاومت؛ بیداری مستضعفان جهان»، امروز چهارشنبه، ۳۰ مهرماه، با حضور و سخنرانی پژوهشگران و محققان داخلی و خارجی از سوی مرکز فرهنگی دانشجویی امام، ولایت فقیه و انقلاب اسلامی برگزار شد.

  • درباره روز نخست این همایش بیشتر بخوانید:

تبدیل علم به فناوری لازمه اقتدار اقتصادی و سیاسی است


حجت‌الاسلام یحیی جهانگیری، مدرس حوزه و دانشگاه، در روز دوم این همایش درباره چرایی و بایستگی بازاندیشی در حوزه مقاومت به ویژه در مبانی تئوریک آن به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: این واقعیت و حقیقت جهان است که مقاومت یک جریان است. جریان در معنا و مفهوم یک اتفاق عملیاتی و دارای پیرو است و توانسته در لایه‌های مختلف بسط پیدا کند و این قابلیت وجود دارد که از جریان به گفتمان تبدیل شود.

وی با تأکید بر اینکه اگر مقاومت می‌خواهد به گفتمان تبدیل شود، به پیش‌زمینه‌هایی نیاز است، ادامه داد: مقاومت همچون هواست که آن را تنفس می‌کنیم. اگر می‌خواهیم مقاومت از جریان به گفتمان تبدیل شود، توجه به چند نکته ضروری است؛ این اتفاق نمی‌افتد مگر آنکه مبانی تئوریک مقاومت به خوبی تحلیل و تبیین شود. مقاومت اگر می‎خواهد رو به جلو حرکت کند باید از تئوری‌پردازی‌های پیشین خود عبور کند. بر همین اساس گفته می‌شود به الهیات مضاف در گفتمان مقاومت نیاز داریم.

جهانگیری با اشاره به اینکه مقاومت از لحاظ کارکردی بسط زیادی پیدا کرده است، افزود: مقاومت امروز فقط در عرصه نظامی تعریف نشده، بلکه با مضاف‌الیه‌های دیگری روبه‌روست؛ در جامعه خودمان این مفهوم پسوند‌های دیگری به خود گرفته است؛ مقاومت اقتصادی، مقاومت علمی و شاید فردا‌ها مقاومت سینمایی، مقاومت رسانه‌ای و ... نیز پدیدار شود. مقاومت آنجایی اتفاق می‌افتد که آن پدیده ظرفیت نوزاییِ چندوجهی داشته باشد. اگر این‌گونه نباشد از بین خواهد رفت، همچون مکاتب و ایسم‌هایی که به دلیل نبود این نوزایی دیگر اثری از آن‌ها نیست.

این مدرس دانشگاه با تأکید بر اینکه ذاتا گفتمان مقاومت بسط‌پذیر است، گفت: هر نظریه‌ای ظرفیت این را ندارد که به جریان تبدیل شود و هر جریانی ظرفیت تبدیل شدن به گفتمان را ندارد. اگر جریانی فراجریان باشد به گفتمان تبدیل می‌شود. علی‌رغم همه مسائل و مشکلات، مقاومت توانست به جریان تبدیل شود و اگر چه متولد شده و فرزند بستر نظامی بود، اما کارکرد‌های دیگری نیز پیدا کرد و در سایر حوزه‌ها نیز دغدغه‌آفرین شد. آن هنگامی که لیبرال به ایسم و مکتب تبدیل شد، توانسته بود مبانی نظری خود پیشین خود را تبیین کند. مقاومت نیز در حال تولید پسین‌هایی در حوزه‎های کارکردی است، اما مبانی پیشین آن مور غفلت قرار گرفته است و اگر تولید نظریه اتفاق نیفتد مقاومت کور خواهد بود و به کج راهه‌ها رفته و نمی‌تواند کنشگری داشته باشد و نهایتاً به گفتمان تبدیل نخواهد شد.

وی افزود: گفتمان‌ها و مکاتبی خواهند ماند که فرابخشی و چندوجهی باشند. مقاومت فرابخشی و فراجریانی عمل کرد. مقاومت امروز فراخمینی، فراشیعی و حتی فرااسلامی و فرادینی شده است. نمونه‌های بارزی نیز در این‌باره در دنیا وجود دارد. مقاومت ریشه‌های الهیاتی داشت و امام محور بود، اما این تغییر پیدا نکرد، در حالی که ما امروز به الهیات مقاومت احتیاج داریم. اگر مقاومت الهیاتی به الهیات مقاومت تبدیل نشود و فقط دغدغه‌های الهیاتی داشته باشد، مشکلات تئوریکی پیدا خواهد کرد و پایا و پویا نخواهد بود و به پایان می‌رسد. باید این آیه شریفه که می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا...؛ در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگى کردند...» به خوبی تبیین شود و پاسخگوی این پرسش باشیم که دغدغه‌مندان و طرفداران عرصه مقاومت که بی‌دین هستند را چگونه زیر چتر مقاومت جای بدهیم؟

جهانگیری با بیان اینکه مقاومت امروز دغدغه الهیاتی ندارد، ادامه داد: امروز زیر سایه مقاومت، غیرمسلمانان و غیردینداران هم آمده‌اند و این عرصه باید مباحث تئولوژی و تئوریک خود را حل کند و لازمه آن این است که به الهیات مضاف بپردازیم. تا قرن ۱۹ الهیات در غرب درباره خدا بحث می‌کرد و موضوع دانش خدا بود و به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی، در آن زمان، «علم همان دین بود» و با علم درباره خدا صحبت می‌کردند. اما بعد از آن که دکارت انسان را محور قرار داد و این مسئله که من می‌اندیشم، پس هستم، الهیات در غرب با دغدغه‌های انسانی گره خورد و این‌گونه شد که دیروز انسان درباره خدا بحث می‌کرد، اما امروز الهیات و خدا درباره انسان بحث می‌کند و لذا می‌گویند «کنش خدا درباره انسان چیست؟»

به گفته این مدرس دانشگاه، اگر مقاومت فقط گستره جغرافیایی داشته و اگر نتواند تبیین تئوریک داشته باشد و پیشوند‌های خود را حل کند، دچار ابهام خواهد شد و این ابهام فرزند ناخلفی است که پدر را ترور خواهد کرد. باید درباره فقه مقاومت بحث کنیم و اخلاق و تفسیر مقاومت را مورد بحث قرار دهیم، اگر این‌ها مطرح شود مقاومت می‌تواند پاسخگو باشد. اگر الهیات مقاومت تولید نشود مقاومت نه تنها کنشگر و پیشران و پیشرو نخواهد بود، بلکه دچار پارادوکس و ابهام نیز خواهد شد؛ لذا نیاز به اندیشه و تولید نظر در این عرصه وجود دارد.
 
سیدعلی قادری، پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی، نیز در بخشی از این همایش به تبیین فرهنگ مقاومت از منظر امام خمینی(ره) پرداخت و اظهار کرد: یک مواقعی مقاومت دارای وجه مثبت و برخی مواقع نتیجه خوبی ندارد. وقتی صحبت از مقاومت می‌شود باید دید سیستم‌های ما چقدر ظرفیت دارند و توان ما تا چه حد است. وقتی در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، دشمن به کشور ما تجاوز کرد، به مدد فرهنگ ملی که در آن دفاع از ناموس، دفاع از وطن و دفاع از دین تعبیه شده و با مدیریت و رهبری حضرت امام(ره) به رویارویی پرداختیم. دنیا اراده کرده بود ما را گوشمالی بدهد تا سایر کشورها از ایران الهام نگیرند، اما علی‌رغم کمبود امکانات و مشکلات بسیار، پیروز این میدان بودیم.

قادری ادامه داد: این پیروزی مرهون تکیه بر فرهنگ ملی و موضوع دفاع از وطن به عنوان مسئله‌ای جدی بود. دفاع از وطن در مباحث عرفانی نیز مورد تأکید است؛ «حُبّ الوطن مِن الإیمان». حضرت امام(ره) مراقب بودند اگر چیزی قرار است شعار باشد همراه با پشتوانه باشد، شعارهایی نظیر «جنگ جنگ تا پیروزی» و مانند این با پشتوانه بوده است و همین موجبات بسیج مردمی را فراهم می‌کرد تا به مقابله با دشمن بپردازند.

دین با جان پذیرش می‌شود

وی با بیان اینکه اسلامیت از منظر امام(ره) جزء اندیشه است، گفت: ایشان تعبیری دارد از «لا اکراه فی الدین» که بسیار حیرت‌انگیز است و می‎‌فرمایند: اگر دینی به مردم عرضه کنید که در پذیرش آن اکراه داشته باشند دیگر دین نیست. دین با جان پذیرش می‌شود. حضرت امام(ره) براساس واقعیت‌‌های موجود فرهنگی سعی در تقویت مقاومت داشت و در واقع سخنگوی ضمیر مردم شده بود، در حالی که شخصیت‌های سیاسی دنیا از موضع قدرت خود را محور می‌دانند.

در این همایش همچنین شیخ بولی، امام جمعه کیپ تاون در آفریقای جنوبی، طی سخنانی اظهار کرد: همچنان با مشکل بزرگ و اصلی نادانی، استکبار و حرص و طمع زیاد از طرف به اصطلاح جهان متمدن روبرو هستیم. همه آنچه که در تاریخ درباره کسانی که استعمار می‌کردند نوشته شده است، ما را به این نتیجه می‌رساند که آن‌ها تاریخ را هم تحریف کرده‌اند و تاریخ به وسیله استعمارگران جنایتگر نوشته شده است که همیشه دولت غیرقانونی جنایتکار و خشن را به قربانیان استعمار تحمیل کرده‌اند. این اتفاق در آفریقا بسیار روی داده است و در هر جای دیگر که توسط شیطان استعمارگر می‌تواند اتفاق بیافتد. در آفریقا یا در کشورهای آمریکای لاتین که مستعمره بودند مطمئنا تجاوز به زنان، دزیددن احشام، کشتار مردها و تصاحب و کشت و کار در زمین‌هایشان توسط استعمارگران اتفاق افتاد ه است و آنها برای توجیه جنایاتشان به غلط در کتاب‌های تاریخی ادعا کردند که افراد بومی آفریقا و کشورهای آمریکای لاتین غیرمتمدن هستند. استعمارگران این بهانه را می‌آورند که باید افراد بومی سرزمین‌های استعمار شده را متمدن کنند. حالا هر کسی می‌تواند بگوید که چه کسانی نامتمدن بودند!

وی ادامه داد: زیمباوه از سوی بریتانیا استعمار شده بود، زمانی که بومیان این کشور مقاومت کردند و زمانی که تنش‌ها بر علیه رژیم حاکم در این کشور بالا گرفت، ارتش دولت آپارتاید به رژیم حاکم در زیمباوه پیوست تا بر علیه بومی‌ها که حالا برای حقشان می‌جنگیدند، وارد مبارزه شود. زمانی که استعمارگران متوجه شدند که دیگر نمی‌توانند در جنگ علیه بومیان زیمباوه پیروز شوند تصمیم گرفتند که مذاکره کنند. این کار روند همیشگی استعمارگران است. زمانی که شما می‌ایستید و بر علیه آنها می‌جنگید برای حقی که خداوند به شما داده و زمانی که آنها به این نتیجه می‌رسند که نمی‌توانند بر شما پیروز شوند و نمی‌توانند در مقابل شما از خودشان دفاع کنند این زمانی است که به شما پیشنهاد مذاکره می‌دهند. ولی واقعا آنها چه کاری انجام می‌دهند؟ آنها مشکلاتی را برای شما به وجود می‌آورند و بعد خودشان را کسانی می‌دانند که برای شما راه‌حل می‌یابند و این واقعا غیر قابل‌قبول است.

شیخ بولی افزود: مردم زیمباوه تصمیم گرفتند که با استعمارگران بجنگند و زمانی که استعمارگران فهمیدند که دیگر راهی برای پیروزی بر علیه بومیان ندارند به آنها پیشنهاد مذاکره دادند که در انگلیس اتفاق افتاد و توافق house Lancaster نام داشت. براساس این توافق مردم زیمباوه نباید خواهان زمین‌هایشان از استعمارگران می‌بودند و آنها باید برای مدت 10 سال صبر می‌کردند و دولت انگلیس باید به آنها پول می‌داد تا به کشاورزان دهند. 10 سال تمام شد هیچ پولی داده نشد و 10 سال دیگر هم گذشت و شد 20 سال که از آن توافق می‌گذشت ولی هنوز هیچ پولی از سوی دولت انگلیس پرداخت نشده بود. بنابراین رئیس جمهور موگابه در آن زمان تصمیم گرفت حالا که 10 سال اول گذشت و 10 سال هم دوباره به انگلیس فرصت داده شد و پولی نیامده، زمان آن رسیده است که مردم زیمباوه زمین‌هایشان را پس گیرند. زمانی که او این کار را کرد رسانه ‌و دولت‌های آن کشورهایی که متمدن خوانده می‌شدند، از موگابه تصویر بدی را به وجود آوردند زیرا او در آن موقع تصمیم صحیح باز پس‌گیری زمین‌ها را گرفته بود و آنها چه کار کردند. همه آنها یعنی استعمارگران و حامیان آنها دور هم جمع شدند و تحریم‌های غیرقانونی را برعلیه زیمباوه وضع کردند و اکنون زیمباوه به دلیل شرایط شکننده اقتصادی که دارد یک کشور رقت‌انگیز است و این در حالی است که در زمان‌های دور زیمباوه به «سبد خرس‌ها» معروف بود و این به آن معناست که بهترین احشام، گوشت‌ها و همچنین گندم و بهترین میوه‌های باکیفیت را داشت اما استعمارگران مطمئن شدند که این کشور را نابود کردند.

وی گفت: در مورد سرزمین مقدس فلسطین نیز تفاوتی وجود ندارد، در حقیقت این یک تصور جدید است که از سوی رژیم جنایتکار صهیونیستی مطرح شده است که فلسطین سرزمینی است که از دست فلسطینیان خارج شده است. صهیونیست‌ها با کمک انگلیس و آمریکا کارشان را بسیار خوب انجام داده‌اند.

شیخ بولی ادامه داد: در هر زمانی که فلسطینی‌های فداکار در مقابل استعمارگری صهیونیست‌ها با سنگ‌هایشان مقاومت کرده‌اند، کمیته بین‌المللی آمریکایی(IA) و اتحادیه اروپا مسئله گفت‌وگوهای صلح را پیش کشیده‌اند و آنها هرگز نگفتند گفت‌وگوهایی برای برقراری عدالت، و شما فکر می‌کنید چرا؟ چرا آنها نمی‌گویند گفت‌وگوهایی برای برقراری عدالت؟ زیرا گفت‌وگو برای برقراری عدالت تنها یک معنی دارد و آن این است که باید دولت غیرقانونی صهیونیستی منحل شود. هر زمانی که آن‌ها حرف این گفت‌وگوهای صلح را به میان کشیده‌اند میزان بیشتر و بیشتری از سرزمین‌های فلسطینی دزیده شد و استعمار شد و تعداد بیشتر و بیشتری از زنان و مردان و کودکان فلسطینی به خاک و خون کشیده شدند.

نباید برای هیچ نوع کمکی وابسته به جامعه بین‌المللی باشیم

بولی افزود: ما نمی‎توانیم و نباید برای هیچ نوع کمکی وابسته به جامعه بین‌المللی باشیم. بیش از ۷۰ سال از رنج فلسطینیان می‌گذرد و صهیونیست‌ها همچنان به استعمارگری‌شان ادامه می‌دهند و جامعه جهانی و حتی سازمان ملل متحد هم کاری نمی‌کند. نباید هرگز هیچ مذاکره‌ای بین ستمدیدگان و ستمگران وجود داشته باشد. ستمدیدگان نباید برای حقی که خداوند در اختیار آنها قرار داده مذاکره کنند. آنها باید حق خود را حتی با زور بگیرند. ستمدیدگان نباید و نمی‌توانند روی صندلی که ستمگران نشسته‌اند بنشینند.

وی گفت: علما و دانشگاهیان باید مسئولیت‌شان را در پرورش و آموزش توده مردم انجام دهند، به خصوص در مورد مسئله وحدت و آنها باید هژمونی و نقشه‌های شیطانی آمریکای صهیونیستی و متحدان‌شان را مشخص کنند. باید با عموم مردم کشورهای عربی در ارتباط باشیم. مردم عامه این کشورها مانند سردمداران‌شان نیستند و کاملاً از مردم فلسطین حمایت می‌کنند. چیزی که همه باید بدانند این است که ما زنده‌ایم تا مقاومت کنیم، به برادران انقلابی خود می‌گویم تنها راه موفقیت این است: «مقاومت، مقاومت، مقاومت». به فرموده خداوند در آیه 7 سوره مبارکه محمد(ص)؛ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى‌كند و گام‌هايتان را استوار می‌کند».

انتهای پیام
captcha