به گزارش ایکنا، نشست تخصصی «وحدت اسلامی، رمز اقتدار و راه غلبه بر استکبار جهانی» صبح امروز، چهارشنبه 7 آبان، در شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برگزار شد.
در ابتدا نصرتالله لطفی، قائممقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، تقارن یومالله ۱۳ آبان و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی با هفته وحدت و میلاد پیامبر(ص) را مبارک خواند و گفت: این دو نیاز امروز ما برای تشکیل امت واحده اسلامی است. مبارزه با استکبار و برادری و اخوت میان مسلمانان برگرفته از تعالیم اسلامی و آیات قرآن است.
وی بزرگداشت هفته وحدت را در مقام عمل مبارزه با استکبار دانست و گفت: وجه اشتراک این دو مناسبت این است که ریشه قرآنی دارند و برگرفته از سیره نبوی هستند. به ویژه در ایام هفته وحدت شاهد گستاخی رئیسجمهور ابله فرانسه به پیامبر(ص) بودیم. لذا این مناسبتها فرصتی برای اتحاد و انسجام امت اسلامی است. هفته وحدت به مفهوم یکی شدن مذاهب نیست، بلکه به معنی اتحاد بیشتر مذاهب اسلامی برای خنثیکردن توطیه دشمنانی است که به دنبال نابودی اسلام هستند.
در بخش بعدی این نشست، فؤاد ایزدی، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل آمریکا و بینالملل، با بیان اینکه امسال ۱۳ آبان هم روز ملی مبارزه با استکبار جهانی و هم روز انتخابات در کشور شاخص استکباری دنیا، آمریکاست، اظهار کرد: از سالهای گذشته مفهومی با عنوان افول آمریکا در کشور مطرح شده است و حتی خود آمریکاییها زیاد در این موضوع کار کردهاند. در رابطه با افول آمریکا نیز اجماعی در داخل ایالات متحده وجود دارد و اغلب کارشناسان و صاحب نظران آمریکایی معتقدند ریاستجمهوری ترامپ روند افول این کشور را تسریع کرده و وضعیت آمریکا به لحاظ اقتصادی، سیاسی و قدرت نرم با چالش جدی مواجه شده است.
ایزدی یادآور شد: حتی در برخی رسانههای آمریکایی مفهوم فروپاشی مطرح شده که قبلاً بیان نمیشد و برخی کارشناسان باسابقه سیا در گفتوگو با واشنگتنپست بیان کردهاند که شاخصهای فروپاشی در آمریکا وجود دارد. حال سؤال این است آیا اقدامات ایران در مبارزه با استکبار تأثیری در وضعیت فعلی آمریکا گذاشته یا نه؟ که پاسخ قطعاً مثبت است. برخی اساتید و متخصصان آمریکایی بیان میدارند که بعد از جنگ سرد، جهان دو قطبی به جهان تک قطبی تبدیل و وضعیت مطلوبی در جهان برای آمریکا شکل گرفت، اما چرا این وضعیت مطلوب در دهه نود به جایی رسید که امروز صحبت از افول و حتی فروپاشی آمریکا میشود؟
ایزدی در پاسخ به پرسش فوق تصریح کرد: دو دلیل اصلی در پاسخ به این سؤال داده میشود؛ جنگ عراق و بحران اقتصادی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ که بانکهای زیادی در آمریکا به خاطر رسیدن قیمت نفت به بالاتر از صد دلار ورشکست شدند، اما دلیل اصلی شکست در عراق و این وضعیت اقتصادی سیاستهای ایران بود.
وی افزود: تلاشهای عزیزانی مانند سردار سلیمانی باعث شد آمریکا به اهدافش در عراق و غرب آسیا نرسد و از طرفی نقش مؤثر ایران و کشورهای همسوی ایران در اوپک در افزایش قیمت نفت ضربه بزرگی به اقتصاد آمریکا در آن سالها وارد کرد. این دو دلیل موجب نارضایتی عمومی مردم آمریکا شد و این نارضایتی پس از دوره بوش پسر منجر به انتخاب اوباما با شعار ضد جنگ شد و این روند نقد جنگ حتی در دوره ترامپ ادامه یافت و سه شعار اصلی ترامپ مبارزه با جریان پول وال استریت در سیستم سیاسی آمریکا، مخالفت با جنگهای بیپایان و برجستهکردن نفوذ منفی بانکها بود. در واقع ترامپ عوامل افول آمریکا را بیان میکند و میخواهد این کشور را به رتبه اول جهان برگرداند، اما چهار سال ریاستجمهوری ترامپ روند افول آمریکا را سرعت داده است. در انتخابات امسال هم اگر ترامپ دوباره رأی بیاورد، این روند افول باز هم تسریع میشود، زیرا سیاستهای ترامپ جامعه این کشور را به شدت دو قطبی کرده است.
استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل آمریکا و بینالملل، با باین اینکه سؤال مهم جامعه ما این است که کدام یک از دو گزینه ترامپ یا بایدن برای ایران بهتر است؟ اظهار کرد: به نظرم چه ترامپ و چه بایدن پیروز شوند، هر دو نتیجه مقاومت جمهوری اسلامی در مقابل استکبار است. با پیروزی ترامپ روند افول آمریکا تسریع میشود و پیروزی بایدن هم به معنای شکست و مرگ سیاست فشار حداکثری علیه ایران است و بیانگر جواب دادن مقاومت است؛ بایدن مجبور است این سیاست را کنار گذاشته و طرح جدیدی بیاورد، لذا شکست سیاست فشار حداکثری موفقیتی برای ایران است. براین مبنا پیروزی هر یک از این دو باعث خوشحالی ماست.
وی ادامه داد: مسئله توهین رئیسجمهور فرانسه به پیامبر اکرم(ص) نیز درسی برای ماست. ذهنیتی در کشور وجود دارد که تصور میکند اگر با غربیها گفتوگو و مذاکره کند، مشکلات حل می شود، اما واقعیت این است که دشمنی غربیها با اسلام عمیقتر از آن چیزی است که در کشورمان تصور میشود. وقتی رئیسجمهوری اصرار بر اهانت به پیامبر(ص) میکند، نشانه شکست تفکری است که در این کشورها ترویج میشود و درجه نفرت این مقامات را نسبت به اسلام و مسلمانان نشان میدهد. بعید است آقای مکرون نداند حمایت از کاریکاتورهای توهینآمیز به پیامبر(ص) چه تبعات منفی دارد. این رفتارها به نفرت آنها از اسلام و رشد اسلامگرایی در فرانسه و غرب برمیگردد و این درس را به ما میدهد تا بدانیم داستان اسلام و غرب به این راحتی قابل حل نیست.
بنابر گزارش خبرنگار ایکنا، ناصرابوشریف، نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران، نیز در این نشست با بیان اینکه وحدت امت اسلامی بحث بسیار مهم و اساسی است و اگر ما به ارزشهای خودمان برگردیم قطعاً دشمن فرصتی برای ایجاد تفرقه پیدا نمیکند، گفت: مهم این است که ایجاد وحدت وظیفه علما و سیاسیون است. برای مثال اگر رابطه سیاسی خوبی میان ایران و عربستان وجود داشت، خیلی از مسائل اختلافی مطرح نمیشد و خیلی از این فرقهها شکل نمیگرفت. اساساً نباید از اختلاف فرار کرد و باید با گفتوگو به ایجاد رشد و تعالی کمک کرد. براین اساس ما باید خودمان اختلافات را کاهش دهیم و قرآن را محور قرار دهیم که میفرماید: «اشدا علی الکفار رحما بینهم» و این اساس حل اختلافات است و باید آیات محکمات قرآن محور قرار گیرد. امروز نیازمند تلاش مضاعف در امر وحدت هستیم و فلسطین موضوع بزرگی برای وحدتآفرینی است و هیچ مسلمانی پیرامون ظلم بزرگ به ملت فلسطین شک و تردید ندارد.
وی با اشاره به موضوع اهانت به پیامبر(ص) در فرانسه، گفت: متأسفانه علما و سیاسیون موضعگیری چندانی نکردند و ضروری است تلاش بیشتری کنند. وقتی ما در یک نقطه با هم وحدت داشته باشیم، قطعاً دشمنان جرئت جسارت به پیامبر(ص) را پیدا نمیکنند.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین حامد کاشانی با طرح این سؤال که چرا امروز در جهان اسلام انسجام و وحدت مطلوبی وجود ندارد و جهان اسلام دستخوش فشار مستکبران است، گفت: لذا باید چرایی عدم این وحدت مورد واکاوی قرار گیرد. سادهترین کار انکار اختلافات در جهان اسلام و به عبارتی پاک کردن صورت مسئله است. بین فرقههای اسلامی اختلافات زیادی است اما آیا امکان تفاهم و تعامل وجود ندارد؟ اختلافات امروز جهان اسلام میان عموم مسلمین نیست بلکه اختلاف علمی بین علمای اسلام است. برای حل این اختلافات نیازمند برگزاری جلسات هم اندیشی بین علمای بزرگ اسلام هستیم و این اتفاق بسیاری از تصورات غلط را نسبت به همدیگر از بین میبرد. اما اگر چنین گفتوگوهایی انجام نگیرد وهابیت داعیهدار میدان میشود.
کاشانی بیان کرد: دو گروه به دنبال ضربه زدن جدی به وحدت اسلامی هستند که یک گروه در میان اهل سنت از جمله تکفیریها هستند که حتی اهل سنت را به خاک و خون کشیدهاند که عملا مخالفان جدی مرجعیت هم هستند و مردم را به سمت برداشت شخصی احادیث و روایات سوق میدهند تا اینکه به عالمان و مراجع مراجعه کنند. جریان دیگر ضد وحدت در شیعه، جریان اخباریگری و شبه تکفیری است که همان مسیر جریان تکفیری را به نوع دیگری دنبال میکند. لذا باید بین بزرگان امت اسلام مباحثه صورت بگیرد و صدها نمونه از تعاملهای بین علمای تراز اول جهان اسلام از فرق مختلف در نهایت ادب و احترام وجود دارد.
وی ابراز کرد: این دو جریان به جای اینکه دشمن اصلی را بشناسند خطر و دشمنی را درون جامعه اسلامی میکشانند تا شیعه دشمن شماره یک خود را سنی و سنی هم دشمن شماره یک خود را شیعه بپندارد. لذا مشکل اصلی در میان امت اسلامی نیست زیرا امت اسلام پیرو بزرگان و علمای خود است. اگر میخواهیم وحدت و وفاق بین جامعه اسلامی ایجاد شود اصلا لازم نیست اختلافات را انکار کنیم بلکه باید به اشتراکات زیاد خود توجه کنیم و لازمهاش آن است که علما عالمانه ورود پیدا کنند.
این کارشناس مسائل دینی بیان کرد: اگر بنا باشد تمرکز را روی اختلافات بگذاریم درون خودمان از یک مذهب نیز این اختلافات تداوم پیدا میکند و پایانی بر آن نیست. پس هم نباید بر اختلافات تمرکز کرد و هم اختلافات را انکار کرد بلکه باید تمرین کنیم که با وجود اختلافات در کنار هم زندگی کنیم. اگر مباحث اختلافی از سطح عمومی به سطح نخبگانی برود اولین نتیجهاش آن است که توهمات نسبت به یکدیگر برطرف میشود. دشمنی را باید با دشمن اصلی کرد نه با دشمن فرضی و وهمی. لزومی ندارد اختلاف نظرها به دشمنی تبدیل شود زیرا آدمها لزوما مانند هم نمیشوند.
کاشانی با بیان اینکه سه سطح تکفیر وجود دارد، گفت: دو سطح تکفیر طبیعی و اشکالی ندارد که یکی تکفیر اخلاقی است که خود فرد ایمانش را کامل نمیداند و دیگری تکفیر اعتقادی است که این هم چندان مهم نیست که اشاره به اشکالات در اعتقادات افراد است. آن سطحی از تکفیر که خطرناک است تکفیر فقهی است؛ یعنی کسی را در دنیا مسلمان میدانیم یا نه. اگر فردی را نامسلمان بدانیم او وارد جبهه دیگری میشود که با آن تقابل داریم. در حالی که هر کسی شهادتین بگوید مسلمان است. اگر بخواهیم دعواها در جهان اسلام تمام شود باید بگوییم اگر هر اختلافی داریم در قیامت درستی هر اعتقادی روشن میشود اما در دنیا باید همدیگر را مسلمان بدانیم. آنچه مانع چنین تعاملی است تکفیر فقهی است.
وی سپس به اتفاقات فرانسه اشاره کرد و تصریح کرد: یکی از دردهای جامعه اسلامی این است که این همه دعوای درون جهان اسلام به نام دفاع از اسلام انجام میگیرد اما حال به پیامبر(ص) که تمام اعتبار و آبروی جهان اسلام است جسارت شنیع شده، جامعه اسلامی به اندازهای که باید غیرت به خرج نمیدهد. یعنی اهمیت و عظمت پیامبر(ص) از دعواهای فرقهای درونی کمتر است. این نشان میدهد دنیای اسلام اولویتهای خود را گم کرده است.
کاشانی تأکید کرد: در این راستا دنیای اسلام برای اینکه در تاریخ ثبت شود که جسارت به پیامبر(ص) هزینه سنگینی دارد نباید صرفا به تحریم آن کشور تا عذرخواهی بسنده کرد. بلکه جهان اسلام باید در یک بازه زمانی دو ساله اقتصاد فرانسه یا کالاهای غیر ضروری فرانسوی را تحریم کند تا آنها به التماس بیفتند. آنها چون میبینند جمعیت میلیاردی مسلمانان در مقابل جسارت به پیامبر(ص) به اندازه این جمعیت انسجام و همصدایی ندارد جرئت توهین پیدا میکنند.
سپس حسین اکبری، کارشناس ارشد مسائل منطقه و معاون مجمع جهانی بیداری اسلامی، در سخنانی گفت: آیا اختلافات امت اسلامی بیشتر مذهبی است تا سیاسی؟ آیا این اختلافات از درون اسلام شکل گرفته یا از بیرون به درون جهان اسلام وارد شده است؟ اختلافات بین مذاهب امری طبیعی است همانطور که بین مسیحیان نیز چنین اختلافاتی وجود دارد.
اکبری افزود: اینکه شیعه و سنی در مقابل هم قرار داده شدهاند بیش از آنکه مذهبی باشد منشأ سیاسی دارد. قبل از انقلاب اسلامی بحث شیعه و سنی آنقدر وجود نداشت در حالی که این مباحث اختلافی پس از انقلاب اسلامی توسعه پیدا کرد و دشمنان برای بهربرداری سیاسی این مسائل را تشدید کردند. وقتی غربیها جهان اسلام را پس از فروپاشی عثمانی بین خودشان تقسیم کردند و حکومتهای مستبدی را حکام میکنند که این حکام مستبد اجازه ندادند علما نقش اساسی خود را ایفا کنند و بنابراین خیلی از مسائل دینی تابع مسائل سیاسی شد. به عبارتی امروز هر چه اقتضای سیاسی حکومت سعودی باشد علمای سعودی هم بر آن اساس نظر میدهند و همینطور سایر کشورهای عربی. لذا از کشورهایی که به دلیل سیاسی از استقلال فرهنگی و سیاسی برخوردار نیستند نباید انتظار چندانی از علمای آنها داشت.
وی ابراز کرد: امروز مسئله فلسطین یک مسئله کاملا سیاسی است زیرا ملت فلسطین آواره شدهاند و این سرزمین را غصب کردند و غربیها این پیام را به جهان اسلام دادند که اقتدار و توانمندی شما در همین حد است و ما یک سرزمین مقدس شما را اشغال کردیم و شما توان مقابله با ما را ندارید. امام خمینی(ره) و علمای بزرگ شیعه از قبل از انقلاب و آغاز بحران فلسطین، در این رابطه به عنوان یک مشکل جدی جهان اسلام موضعگیری کردند. در عراق بیش از 800 سال شیعه و سنی با هم زندگی کردند و هیچ مشکلی با هم نداشتند اما این مشکلات به ویژه پس از حضور آمریکا ایجاد شد و آنها تکفیریها را به وجود آورند تا فضا را سیاسی کرده و جهان اسلام را به جان هم بیندازند. لذا امروز بیش از 80 درصد جهان اسلام همچنان تحت اشغال است و نشانه آن هم مسئله فلسطین است زیرا نقطه ضعف جهان اسلام در آنجاست. اگر فلسطین آزاد شود میتوان در جهان حرفهای اساسی زد و بگوییم جهان اسلام به وحدت و توانمندی رسیده است و لذا همچنان میزان قدرت جهان اسلام با شاخص فلسطین سنجیده میشود.
این کارشناس مسائل منطقه بیان کرد: از آنجا که دین اسلام توانایی پاسخگویی به نیازهای بشر امروز را دارد لذا دشمنان نگران هستند اگر تمدن اسلامی شکل بگیرد و جایگاه خود را پیدا کند قطعا در محیط زندگی جوامع غربی چالش اساسی ایجاد میکند. به همین دلیل آنها تلاش میکنند جهان اسلام را در درون خودش مشغول باشد تا این تهدید را از غرب دور کنند و از طرفی منابع جهان اسلام را غارت کنند. به همین دلیل آمریکاییها برای تسلط کامل خود بر جهان بر دنیای اسلام تمرکز کردند و پس از فروپاشی شوروی وارد جهان اسلام شدند در قالب اشغال افغانستان و عراق و طرحهایی مانند خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید تا با مشغول کردن جهان اسلام به خود زمینه توسعه تمدن لیبرال دموکراسی را حاکم کنند. لذا محور تمام توطئهها و بحرانها در محیط جهان اسلام است.
وی اظهار کرد: آنها میدانند در فضای تقابل گفتمانی میان اسلام و غرب آنها شکست میخورند و نگران احیای ارزشهای اسلامی در غرب هستند. بر همین اساس از روز تولد انقلاب اسلامی همه غرب و شرق در مقابل آن ایستادند. انقلاب اسلامی در جاهای حساس شعار میدهد و فلسطین و وحدت اسلامی را مطرح میکند تا اقتدار جهان اسلام را برگرداند و تمدن اسلامی را احیا کند. در واقع جمهوری اسلامی به دنبال توسعهطلبی خودش نیست و نشانه آن تمرکز کامل بر وحدت اسلامی است و در حالی که یک حکومت شیعی است بیش از هر حکومت سنی از ملت سنی فلسطین دفاع کرده است.
اکبری ادامه داد: در واقع جمهوری اسلامی برمبنای اندیشه جهانینگر امام(ره) که معتقد به حاکمیت مستضعف در مقابل حاکمیت مستکبر است نه تنها مباحث شیعی بلکه اسلامی را هم پشت سرگذاشته است. این افق نگاه جهانی دقیقا مبتنی بر قرآن و ارزشهای اسلامی است که بر نجات بشریت تأکید دارد و در قانون اساسی کشومان هم متبلور شده و امروز در حوزه مقاومت ایفای نقش میکند. لذا دعوای ما از آنجایی سیاسی است که شیعه انگلیسی و اسلام آمریکایی وارد میشود.
انتهای پیام