فرمانده شهید «سید کمال فاضل»؛ معلم اخلاق جبهه
کد خبر: 3933128
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۹
خاطرات فرماندهان شهید چهارمحال‌وبختیاری/ ۲

فرمانده شهید «سید کمال فاضل»؛ معلم اخلاق جبهه

کسانی که از نزدیک با سید کمال آشنا بودند، شخصیت والای او را می‌شناختند. او فرمانده‌ای شجاع، معلم اخلاق و عارفی به تمام معنا بود و وقتی صدای الله‌اکبر اذان را می‌شنید به سوی نماز می‌شتافت؛ او چنان نیروهای خود را از حیث معنوی متحول می‌کرد که توصیفش ناگفتنی است.

سیدکمال فاضل دهکردی ۲۶ تیر ۱۳۴۲ در شهرکرد به دنیا آمد؛ او تا پایان دوره متوسطه در رشته فنی درس خواند و دیپلم گرفت. او در سال 1362 ازدواج کرد و به‌ عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. شهید فاضل در عملیات‌های مختلف از جمله فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان و با سمت فرماندهی در عملیات‌های محرم، والفجر ۴، خیبر و همچنین خطوط پدافندی مختلف حضور داشت. این شهید والامقام ۲۱ بهمن 1364 با سمت فرمانده گردان یازهرا(س) در عملیات والفجر ۸ در اروندرود بر اثر اصابت ترکش به دست و سر شهید شد و مزار او در بهشت دومعصوم شهرکرد قرار دارد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید فاضل

«خدایا! مرا در راهت ثابت‌قدم بدار. خدایا! هدایتم کن، زیرا می‌دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات بده تا حقایق وجودت را ببینم و جمال و زیبایی تو را مشاهده کنم. خدایا! من کوچک و ضعیف و ناچیز و در مقابل طوفان‌ها پر کاهی هستم؛ پس به من دیده‌ای عبرت‌بین بده تا حقارت خود را ببینم. خدایا! دوست دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش‌های پوچ مدفون نشوم».

با صلابت می‌جنگید

او در عملیات محرم فرمانده دسته بود و من معاونش بودم. کسانی که از نزدیک با سید کمال آشنا بودند، شخصیت والای او را می‌شناختند، او فرمانده شجاع، معلم اخلاق و عارفی به تمام معنا بود و وقتی صدای الله‌اکبر اذان را می‌شنید از خود بی‌خود می‌شد و به سوی نماز می‌شتافت.او چنان نیروهای خود را از حیث معنوی متحول می‌کرد که توصیفش ناگفتنی است. سید کمال در بیشتر عملیات‌ها به‌عنوان یکی از فرماندهان خط‌شکن تیپ ۴۴ قمربنی‌هاشم(ع) حاضر و باصلابت می‌جنگید.

در تیرماه سال 1363، آموزش آبی ـ خاکی برای گردان گذاشته بودند و هوا خیلی گرم بود. روزی برای میدان تیر گردان را به خط کردند و از مقر خارج شدیم تا رزمندگان در منطقه‌ای خلوت سلاح‌های خود را امتحان کنند. رزمنده‌ای به نام شهید «مصطفی محبی»، هنگام شلیک آر.پی.جی با مشکل روبرو شد و سید کمال به سمت او رفت تا علت شلیک نکردنش را جویا شود. او داشت آر.پی.جی را بررسی می‌کرد که ناگهان موشک به سمت سید کمال شلیک و او از ناحیه صورت و چشم به شدت زخمی شد. سید را سوار آمبولانس کردند و به سمت اهواز بردند.

همه گمان می‌کردیم تا یک‌ماه دیگر سید کمال را در گردان نبینیم اما حدود چهار روز بیشتر نگذشته بود که یک روز صبح زود حاجی با صورت باندپیچی شده وارد مقر شد. ما فکر می‌کردیم حتما از بیمارستان مرخص شده اما بعد متوجه شدیم که سید کمال آمده تا با همان وضع بماند. هر چه به او اصرار کردند که چند روزی استراحت کند، قبول نکرد و با همان وضع ماند.

راوی: داود بابایی، همرزم شهید فاضل

انتهای پیام
captcha