غلامرضا کریمی، عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی، در گفتوگو با ایکنا، درباره وضعیت تعاملات ایران و آمریکا در دوران بایدن و تفاوتهای احتمالی آن با دوره ترامپ گفت: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر اصول و چارچوبهایی در طول چهل سال گذشته بوده که با تغییر رؤسای جمهور کشور بزرگی مانند آمریکا تغییرات چشمگیری پیدا نمیکند.
وی افزود: این سیاست خارجی مبتنی بر دیپلماسی تربیتی و هویتساز بوده که با این رفت و آمدها، تغییراتی در نمادها، نشانهها و عملکردهای آن صورت نمیگیرد، اما اینکه پیروزی بایدن در منظر افکار عمومی ایران تا این اندازه مهم و برجسته شده کاملاً به ماهیت انتخابات آمریکا مربوط نمیشود، زیرا در طول چهل سال گذشته حدود ده انتخابات ریاستجمهوری در این کشور برگزار شده، اما انتخابات اخیر از آنجا که به نوعی تصمیمگیری بر روی یک گفتمان افراطی در سیاست خارجی آمریکا به رهبری ترامپ بوده و از طرفی حساسیت افکار عمومی ایران نسبت به رویکرد ترامپ و نوع سیاست فشار حداکثری و احتمال تغییر این رویکرد، باعث اهمیت بیش از پیش آن شده است.
کریمی بیان کرد: به همین دلیل در فرایند رأیگیری انتخابات و با بالا رفتن شانس پیروزی بایدن، به طور طبیعی جامعه ایران و کنشگران سیاسی و اقتصادی کشورمان به این انتخابات بیش از گذشته حساس شدند که بخش عمده آن به خاطر نوع سیاست خاص ترامپ در برابر ایران در طول چهار سال گذشته بوده است.
این استاد روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: از این منظر تغییر ترامپ و به قدرت رسیدن بایدن موضوع بسیار مهم در عرصه سیاست بینالملل و سیاستگذاری خارجی ایران است و تردیدی هم در آن نیست اما با آمدن بایدن بنا نیست یک مدینه فاضله یا کعبه آمال پیش روی ایران قرار گیرد، زیرا نه سیاست خارجی کشورمان به این سرعت تغییر پیدا میکند و نه آمریکاییها از منافع ملی خودشان دست میکشند و امتیازات چشمگیری به ایران میدهند.
وی ادامه داد: البته همین که ترامپ میرود و بایدن میآید، قطعی است که سیاستهای منطقیتری از منظر سیاست بینالملل، نه از منظر جمهوری اسلامی ایران، در آمریکا شکل میگیرد. به عبارتی آمریکا که در دوره ترامپ از تمام قراردادها و مجامع مهم بینالمللی خارج شد و شأن و جایگاهش در عرصه جهانی به شدت تضعیف شد، با آمدن بایدن این وضعیت خاتمه پیدا میکند و گزارهها و اصول منطقی که از قبل بر نظام بینالملل حاکم بود مجدداً احیا و پیگیری میشود، اما این بدان معنا نیست که گشایش جدی برای ایران ایجاد میشود. به هر حال منطقی بر نظام بینالملل حاکم و موجب میشود که ایران برنامههای خود را در عرصه سیاست خارجی بهتر پیش ببرد.
کریمی یادآور شد: در حالی که در دوران ترامپ با سیاستهای غیرمنطقی و فشار حداکثری در عمل بسیاری از حوزههای اقتصادی و سیاسی بینالمللی ایران دچار بنبستهای مالی، پولی و بانکی شده بود و حتی ایران نمیتوانست با نزدیکترین متحدانش مانند عراق، چین و روسیه، مراودات اقتصادی و مالی داشته باشد و این به دلیل ماهیت سیاست خارجی ایران نبود، بلکه به خاطر شرایطی بود که ترامپ از نظر منطقهای و بینالمللی حاکم کرده بود.
وی ابراز کرد: بنابراین با آمدن بایدن در خیلی از زمینههای انسداد تعاملات مالی و اقتصادی که ترامپ بر ایران حاکم کرده بود، گشایش ایجاد میشود. البته اینکه وقتی بایدن در قدرت مستقر شود و تغییر در عرصه سیاستگذاری خارجی، مشکلات اقتصادی ایران حل شود یا چالشهای ایران با محیط بینالملل و منطقه برطرف شود، حتماً اینگونه نخواهد بود و ایران کماکان در محیط منطقهای و بینالمللی با چارچوب سیاست خارجی چهل سال گذشته حتماً با اروپا، آمریکا و برخی کشورهای منطقه چالش خواهد داشت، اما زمینههای پیگیری تعاملات و ارتباطات ایران روانتر میشود.
این استاد روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی تصریح کرد: به عبارتی با بازگشت آمریکا به برجام در دوره بایدن و در دستورکار قرار گرفتن احتمالی FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام، ایران میتواند مراودات مالی و بانکی خود را با محیط بینالملل و کشورهای همسایه و منطقه از سر بگیرد و اگر این گشایشها عملی شود اقتصاد ایران از وضعیت خاصی که به واسطه سیاستهای ترامپ بر آن حاکم شده بود خارج میشود و بهبودی در وضعیت رفاهی و اقتصادی مردم به وجود میآید. به همین دلیل شکست ترامپ و انتخاب بایدن به یک موضوع مهم در افکار عمومی ایران و جهان تبدیل شده بود.
کریمی درباره افزایش احتمال اجماع جهانی علیه ایران در دوره بایدن به واسطه رویکرد چندجانبهگرایانه دموکراتها گفت: اجماع حداکثری جهانی علیه ایران مانند آنچه در دوران اوباما شکل گرفت، دیگر تکرار نمیشود. دلیل آن هم این است که رویکردی عملگرایانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران حاکم است. ایران به عنوان بازیگر اصلی و قدرتمند در عرصه منطقهای حتماً سیاستی را پیگیری نمیکند که در کوچه بنبست قرار بگیرد تا مجدداً همه قدرتهای جهانی علیه ایران اجماع کنند.
وی با اشاره به ترکیبی و پیچیده بودن این بازی، گفت: ایران با قواعد این بازی به خوبی آشناست و اگر الزامات نظام بینالمللی ایجاب کند که ایران را تحت فشار شدید قرار دهد، ایران بازی متناسب با آن را به خوبی بلد است و تجربههای لازم را در طول این چهار دهه به دست آورده است، اما اگر محیط بینالملل به دنبال این باشد که ایران یک بازیگر عقلایی و منطقی در محیط منطقهای و بینالمللی باشد و در عین حال قدرت و منافع ملی ایران را به رسمیت بشناسد، ایران هم قواعد بازی در منطقه و عرصه بینالملل را به خوبی فراگرفته و میتواند به منزله بازیگری که ورودی آشوبساز برای محیط بینالمللی نباشد، عمل کند و حداقل این تجربه را در برهههای مختلف این چهل سال نشان داده و ایران علیرغم مخالفت با بسیاری نرمها و قواعد بینالمللی، نشان داده یک بازیگر برهمزننده نظم موجود نیست و قواعد و چارچوبهای نظام بینالملل را در چارچوب تأمین منافع خودش میپذیرد.
وی تأکید کرد: لذا اگر یک نظام مدیریتی عقلایی بر آمریکا حاکم شود میتوان انتظار داشت که برجام مجدداً به منزله چارچوب مورد پذیرش نظام بینالملل قرار گیرد و ایران هم در چارچوب منافع ملی خودش عمل کند و همه در کنار هم یک نظم امنیتی منطقهای و بینالمللی را با کمترین سطح خشونت، آشوب و بینظمی شکل دهند.
کریمی درباره تأثیر حضور بایدن بر نقش مخرب برخی کشورهای منطقه، از جمله عربستان، و تغییر در تعاملات آنها با ایران گفت: به طور طبیعی این تغییر سیاست انجام میگیرد و عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی حتماً تغییراتی را در سیاست خارجی خود انجام میدهند و متناسب با شرایط جدید برنامهریزی میکنند. البته آنها خیلی تمایل داشتند که ترامپ در قدرت باقی بماند تا سیاستهای حداکثری خود را برای اعمال نفوذ در منطقه به کار بگیرند.
کریمی در پایان اظهار کرد: لذا با روی کار آمدن بایدن حتماً مناسبات و اولویتهای سیاست خارجی آمریکا در منطقه به شیوه دوران ترامپ ادامه نمییابد و زمینه برای نقشآفرینی و بهکارگیری دیپلماسی و چندجانبهگرایی فراهم میشود و به طور قطع ظرفیتها و فرصتهای جدیدی در مقابل ایران قرار میگیرد که میتواند از این فرصتها برای بهبود وضعیت فعلی اقتصادی و سیاسی خودش استفاده و شرایط جدیدی را در تعاملات منطقهای با همسایگان ایجاد کند.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام