معرفت‌شناسی علامه جعفری فرایندی و مبتنی بر بنیادهای عقلی است
کد خبر: 3935509
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۹
قاسم پورحسن:

معرفت‌شناسی علامه جعفری فرایندی و مبتنی بر بنیادهای عقلی است

قاسم پورحسن در سمینار مجازی «معرفت دینی در نگاه علامه جعفری» بیان کرد: معرفت‌شناسی دینی از دیدگاه علامه جعفری فهم فرایندی و مدلل با ابتنا بر ملاک‌های معتبر و بنیادهای عقلی و منطقی است که بتواند شأنیت تفسیر و فهم بیرونی را داشته باشد. این مسئله مهمی است که دیدگاه علامه را از جریان مسلط در حوزه مسیحیت یا تجربه‌گرایی و ایمان‌گرایی دینی، که نسبت دوری با جریان عقل‌گرایی دارد، جدا می‌کند.

به گزارش ایکنا، سمینار مجازی «معرفت دینی در نگاه علامه جعفری»، یکشنبه، ۲۵ آبان‌ماه، با سخنرانی سیدسلمان صفوی، قادر فاضلی، سیدمحمد ثقفی، حمید پارسانیا، سیدمحمدرضا لواسانی، سیدجواد میری، علیرضا قائمی‌نیا و قاسم پورحسن برگزار شد.

قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، در این همایش با موضوع «معرفت دینی و عقل‌گرایی اعتدالی» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: در مسئله نخست، معرفت دینی محل بحث است که باید مشخص شود، علامه جعفری وقتی بخواهد در باب دین مسئله معرفت را مطرح کند، معرفت‌شناسی دینی را چه چیزی می‌داند؟ علامه چند نکته مفروض را مطرح و بر آن اساس نتیجه می‌گیرد. نکته اول اینکه به دیدگاه ایشان معرفت‌شناسی دینی با معرفت دینی و با اعتقاد و باور دینی درهم تنیده است. در میان اینها آنکه در درون عقل‌گرایی اعتدالی قرار می‌گیرد معرفت‌شناسی دینی است. چون یک وقت شما می‌گویید خداوند وجود دارد و خداوند مهربان است که این جزو اعتقادات دینی است. این گزاره‌ها دلالتی بر پذیرش و عدم پذیرش ندارند، یعنی گزاره‌ها دلالت بر وجود یک عقد و باور دارند.

وی افزود: اما اینکه من بیایم و بیان کنم که این گزاره‌ها درست است یا خیر و چه دلایلی بر درستی این باورها دارم و ... کنکاشی ثانوی است. بنابراین وقتی آن را درون معرفت‌شناسی دینی قرار می‌دهیم، در آنجا با ادله سر و کار داریم. اگر باور به وجود خدا و قادر بودن او بدون هیچ دلیلی را بپذیریم یک مسئله است، اما زمانی که بگوییم توانایی ارائه دلیل را داریم، یک مسئله دیگر است. لذا ساحت باور دینی و ساحت معرفت دینی شکل می‌گیرد و معرفت‌شناسی دینی، کوششی است که دست به برهان‌ورزی برای اعتقاد ورزیدن می‌زند. لذا ما در اعتقاد ورزیدن نسبتی با به محک آمدن و نسبتی با موجه ساختن نداریم. در حالی که در معرفت‌شناسی دینی از درست بودن، یقینی بودن و معیارهای خطاپذیری و عقل سخن می‌گوییم. مثلا اینکه آیا عقل می‌تواند انشاء حکم کند یا خیر. اینها مباحثی است که از حوزه معرفت دینی سر درمی‌آورد.

فهم فرایندی و مدلل دین

این استاد دانشگاه گفت: بنابراین معرفت‌شناسی دینی از دیدگاه علامه جعفری فهم فرایندی و مدلل دین با ابتنا بر ملاک‌های معتبر و با ابتنا بر بنیادهای عقلی و منطقی است که بتواند شأنیت تفسیر و فهم بیرونی را داشته باشد. این مسئله مهمی است که دیدگاه علامه را از جریان مسلطی که امروزه در حوزه مسیحی و ... وجود دارد یا در درون تجربه‌گرایی یا ایمان‌گرایی دینی است و نسبت بسیار دوری با جریان عقل‌گرایی دارد، جدا می‌کند.

پورحسن تصریح کرد: لذا، معرفت‌شناسی دینی نظام‌وار است و نمی‌توانیم آن را ذوقی و شخصی بدانیم. در معرفت دینی وجود ضابطه، سازگاری باورها و ادله، واجد بودن منطق انسجام، انباشتگی، توجیه متقابل و در معرض ارزیابی عقلانی قرار گرفتن وجود دارد و سبب می‌شود که ما معرفت‌شناسی دینی را دستگاه‌مند بدانیم، چون در آنجا دست به فهم و کشف می‌زنیم و کاربست گزاره‌های دینی را بر اساس این کشف مورد قضاوت قرار می‌دهیم. به همین دلیل پای عقل و دلیل در میان می‌آید که آیا باورهای دینی دلیل‌پذیر هستند یا دلیل‌ناپذیر و آیا قدرت بر آوردن دلیل داریم یا نداریم و اگر نداشته باشیم با چه ملاکی می‌توانیم در مورد آنها قضاوت کنیم.

وی بیان کرد:‌ از دیدگاه علامه نمی‌توانیم حیث هستی‌شناسانه به معنای انشای حکم و افزودن بر احکام و مجموعه اعتقادات را قبول کنیم، یعنی چنین نیست که کارکرد عقل در باب دین در حوزه معرفت‌شناسی به تکوین و محتوای دین بینجامد. پس نمی‌توانیم بگوییم دخالت عقل بدین‌گونه است که می‌تواند دست به جعل، تاسیس و انشای احکام دینی بزند، اما در عین حال عقل می‌تواند همین احکام و بیان‌ها را کشف کند و لذا عقل وجه کاشفیت دارد. البته علامه جعفری از کشف فراتر می‌رود و می‌گوید عقل گرچه نمی‌تواند در حوزه دین دست به افزودن احکام بزند، اما در حوزه انسانی عقل منبع است.

زاویه دید فلاسفه اسلامی چه بوده است؟

حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا قائمی‌نیا، دانشیار گروه معرفت‌شناسی پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نیز از دیگر سخنرانان این سمینار با موضوع «معرفت دینی در نگاه علامه جعفری» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: علامه جعفری سعی می‌کرد در مسائل روز کار کند و مباحث گسترده‌ای را به یادگار گذاشته است. اگر بخواهیم متفکران و فلاسفه‌ای را که در طول تاریخ بوده‌اند از لحاظ روشی تقسیم کنیم، سه دسته می‌شوند؛ دسته نخست، آنهایی که نگاه غالب و روش تحلیل آنها متمرکز بر هستی‌شناختی است و دریچه ورود آنها به مباحث، هستی‌شناسی و مباحث متافیزیک است. در دوره قدیم و تا زمان ظهور فلسفه‌های جدید چنین نگاهی غلبه می‌کرد و در فلسفه اسلامی نیز نگاه غالب، نگاه هستی‌شناحتی و بحث‌های متافیزیک و تحلیل هستی است

وی افزود: البته به این معنا نیست که فلاسفه اسلامی به معرفت‌شناسی نپرداختند، بلکه زاویه دیدشان هستی‌شناسی است و روش‌هایی که براساس آن تحلیل می‌کنند روش‌هایی است که در هستی‌شناسی مرسوم است. اگر این فلاسفه به مباحث معرفت‌شناسی می‌پردازند، زیر چتر مباحث هستی‌شناختی وادار این بحث‌ها می‌شوند. دسته دوم کسانی هستند که در عصر جدید ظهور کردند و اولویت را به مباحث معرفت‌شناختی می‌دهند و از دریچه معرفت‌شناسی به مباحث می‌پردازند و این هم به این معنا نیست که به مباحث هستی‌شناسی نمی‌پردازند، بلکه اگر هم بپردازند از دریچه معرفت‌شناسی است. دسته اول، فلاسفه متافیزیک هستند که دغدغه اصلی آنها هستی است و نه معرفت و به معرفت نیز در پرتو دغدغه اصلی خود که هستی‌شناسی است می‌پردازند و دسته دوم، فلاسفه معرفت‌شناس هستند که دغدغه اصلی‌شان معرفت است و اگر به هستی بپردازند در پرتو معرفت بشری به آن می‌پردازند. از زمان دکارت به این‌طرف چنین فلاسفه‌ای در غرب ظهور کردند که اولویت را به مباحث معرفت‌شناسی دادند.

علامه جعفری و دغدغه هستی‌شناختی

این عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: دسته سوم نیز فلاسفه انتقادی هستند که نه اولویت را به هستی‌شناسی می‌دهند و نه به مباحث معرفت‌شناسی و متناسب با متعلق بحث تعیین می‌کنند که باید نگاه غالب هستی‌شناختی باشد و یا معرفت‌شناختی. اگر بخواهیم از مرحوم علامه جعفری بحث کنیم، ایشان را باید جزو دسته اول به شمار آورد که دغدغه اصلی ایشان هستی، متافیزیک و حیات است و بحث‌های معرفت‌شناسی به آن صورت که ما انتظار داریم مطرح نشده است و معرفت دینی نیز به صورت خاص، آنطور که انتظار داریم مطرح نشده و اگر هم مطرح شده باشد، با نگاه‌های هستی‌شناسی عجین است و نباید انتظار داشته باشیم که ایشان یک دیدگاه جامع و کاملی را در باب معرفت دینی ارائه داده باشد. همچنین بنده میان مقام تعریف و تحقق فرق می‌گذارم. از نظر مقام تعریف، ممکن است علامه مباحث معرفت دینی را بحث کرده باشد، هرچند در مورد تعریف و ... بحثی ندارد و غلبه با نگاه هستی‌شناختی است اما از نظر مقام تحقق در آثار ایشان انبوهی از معرفت‌های دینی وجود دارد.

وی بیان کرد: نکته دیگر این است که مراد از معرفت دینی چیست که محل نزاع بوده است و برخی می‌گویند مراد فهمی است که از کتاب و سنت داریم که مجموع اینها معرفت دینی را تشکیل می‌دهد اما این تعریف را محدود می‌دانم. دسته دیگر، معرفت به خدا و معاد را نیز اضافه کرده‌اند که باز هم اینها تعریف محدودی هستند. بنده در سال‌های قبل با طرح نظریه شبکه معرفت دینی اشاره کردم که اگر یک نگاه معرفت‌شناختی به معرفت دینی داشته باشیم، معرفت دینی یک شبکه را تشکیل می‌دهد که در مرزهای آن، کتاب و سنت قرار دارد، یعنی برداشت‌هایی که ما از کتاب و سنت داریم یک چارچوبی را تشکیل می‌دهد و معرفت دینی نباید از این چارچوب‌ها خارج شود و فهم‌هایی که از کتاب و سنت داریم مرزهای معرفت دینی را تشکیل می‌دهد و این مرزها محدودیت‌هایی را برای معارف ما ایجاد می‌کند.

قائمی‌نیا افزود: معارفی که با مرزهای معرفت دینی سازگارند یا رابطه منطقی دارند، معرفت دینی هستند اما آنها که از این مرزها فراتر می‌روند معرفت دینی محسوب نمی‌شوند. معرفت دینی دو بخش دارد؛ یکی حواشی و مرزها که از کتاب و سنت به دست می‌آید و بخش دیگر درون شبکه است که با روابط تبیین و ... معرفت به شمار می‌آیند. این نگاه، انحصار معرفت دینی در فهم کتاب و سنت را به نقد می‌کشد و فهم کتاب و سنت، بخشی از معرفت دینی را تشکیل می‌دهد. خیلی از نظریات که در علم اصول و فقه هستند، هرچند از کتاب و سنت به دست نیامده باشند، جزو معرفت دینی محسوب می‌شوند.

انتهای پیام
captcha