کد خبر: 3944559
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۶
محمدباقر خرمشاد:

شهید سلیمانی شاگرد اول مکتب عرفان جهادی بود

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: اینکه شهید سلیمانی وصیت می‌کند وی را در جوار مزار شهید محمدحسین یوسف‌الهی دفن کنند که در بیست و پنج سالگی شهید می‌شود، حکایت از آن دارد که ایشان راه را در عرفان و سیر و سلوک جبهه‌ها و در همان سال‌های اولیه دفاع مقدس درک می‌کنند و به شاگرد اول مکتب عرفان جهادی تبدیل می‌شوند.

 محمدباقر خرمشاد

به گزارش خبرنگار ایکنا، وبینار «تبیین مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی» امروز چهارشنبه، 10 دی‌ماه با حضور حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی رستمی، ریاست نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، حجت‌الاسلام والمسلمین صادق اکبری‌اقدم، نماینده نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه علامه طباطبایی، محمدباقر خرمشاد و عبدالله معتمدی، اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. متن سخنان محمدباقر خرمشاد با موضوع «عرفان جهادی در مکتب سردار شهید سلیمانی» را در ادامه می‌خوانید:

ابتدا باید بگویم که بزرگان در احترام به شهید سلیمانی، کلاه از سرشان افتاد. بنده این بحث را در قالب پاسخ به سه سؤال پیگیری می‌کنم. اول اینکه عرفان چیست؟ دوم عرفان جهادی کدام است و سوم اینکه شهید سلیمانی در این عرفان جهادی چه جایگاهی دارد؟ درباره چیستی عرفان باید گفت عرفان در معنای لغوی به معنای شناخت و معرفت حق تعالی است. عبدالرزاق کاشانی می‌گوید: عرفان حالتی است که نشان از شناخت قلبی خداوند دارد. به این ترتیب، عرفان در مفهوم عام، وقوف به دقایق و رموز چیزی و در مقابل علم قشری و در مفهوم خاص، یافتن حقایق اشیا از طریق کشف و شهود است.

براساس این معانی، عرفان را به دو دسته تقسیم کرده‌اند که شامل عرفان نظری و عملی است. در عرفان نظری، سخن از روش‌های سلوک و در عرفان عملی که مبنای بحث ماست سلوک عملی و وصل به معرفت یعنی معرفت به حق تعالی و حقایق پنهان عالم هستی مطرح است. ابن سینا می‌گوید عارف، ضمیر خود را از توجه به غیر حق بازداشته و متوجه عالم قدس شده تا نور حق به آن بتابد. بنا به این تعریف، اهل عرفان به انسان‌های سالکی گفته می‌شود که برای رسیدن به معرفت، طی طریق می‌کنند و تجلی آن در فرد عارف تبدیل به حکمت و از سوی دیگر یافتن، فهمیدن و مسلط شدن به حقایق اشیا و نائل شدن به کشف شهود می‌شود.

این‌گونه است که از حالات و مقامات عرفا سخن گفته می‌شود که شامل مراقبه، قرب، محبت، خوف، رجا، شوق، انس، اطمینان، مشاهده، یقین، توبه، ورع، توکل و رضا است. به این ترتیب، از نتایج وصول به معرفت و این مقامات، تسلط و تصرف در خود، دیگران و محیط حاصل می‌شود؛ یعنی فرد سالک تبدیل به ولی خدا می‌شود. از نتایج تسلط و تصرف اولیاء الله در خود، دیگران و محیط نیز کرامات آنهاست که در حالات عرفای بزرگ شیعه همانند ملا حسین قلی همدانی، علامه طباطبایی، مرحوم شاه آبادی و عارف بزرگ حضرت امام خمینی(ره) مشاهده می‌کنیم.

مقدمه فهم عرفان جهادی، نوع دیگری از عرفان است که از آن با عنوان عرفان کلاسیک یا سنتی یاد می‌کنیم که شخصیت‌های بارز آن افرادی بودند که ذکری از آنها به میان آمد. در این نوع از عرفان، شاهد روش‌های سیر و سلوک هستیم که از جمله تمایزات این عرفا در عرفان سنتی شیعه در مقایسه یا عرفان غیر اهل بیتی، اجتماعی بودن این عرفان یا حضور در جامعه است؛ برخلاف صوفی‌گری و رهبانیتی که در مسیحیت وجود دارد.

در همین ارتباط، حضرت امام(ره) به عنوان یکی از آخرین چهره‌های این حلقه از عرفان در نامه به فرزند خود می‌نویسد: «پسرم نه گوشه‌‌گیری صوفیانه نشانه رسیدن به حق و نه رسیدن به حکومت نشانه گسستن از حق است»، لذا در عرفان حضرت امام(ره) تولی و تبری، توسل و توجه به اهل بیت(ع)، مردم‌دوستی و عشق به محرومین موج می‌زند. با این ویژگی‌ها، وقتی کشور ایران ناخواسته وارد دفاع هشت ساله مقدس می‌شود، بستر و زمینه‌ای فراهم می‌شود که بسیار مساعد برای رشد و تفسیر انبوه این نوع از عرفان در میان جوانان و رزمندگان یعنی عرفان جهادی است. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «رهبانیت امت من جهاد در راه خداست» و این یکی از اصول و بنیان‌های عرفان شیعی است.

با تجسم عملی بخشیدن به این فرمایش پیامبر(ص) در دفاع مقدس، شاهد تولید سنخی جدید از عرفان شیعی هستیم که در این سخن از آن با عنوان عرفان جهادی یاد کرده‌ایم که حضرت امام(ره) نقشی تعیین‌کننده در اتصال عرفان سنتی و جهادی دارند. عرفان جهادی در پایه و اساس با عرفان کلاسیک شیعی مشترک است که از بنیادهای آن عمل به واجبات و دوری از محرمات است، اما حاوی نوآوری‌ها و ابداعات و تمایزاتی قابل توجه در شیوه‌های سیر و سلوک است که یکی از آنها این است که عرفان جهادی، طی طریق میان‌بُری است که خیلی سریع و شتابان، سالک را به حالات و مقامات و کرامات نایل می‌کند.

سؤال این است که چرا عرفای جوان ما در زمان کوتاهی این مسیر را می‌پیمودند و شاید این به خاطر همان خصلتی است که در جهاد است و پیامبر(ص) در حدیث خود فرمودند، چراکه سالک در میدان جهاد از طریق تقدیم مخلصانه حیات خود، با خدا معامله کرده و این مسیر وصل و طی طریق به سمت حق را فشرده می‌کند. در واقع شاه‌بیت و رمز موفقیت عرفان جهادی در آماده بودن برای تقدیم حیات خود به حضرت حق نهفته است. نتیجه کاربست و متعهد شدن به این اصل بنیادین، یعنی گذاشتن خالصانه هستی خود در طبق اخلاص این است که در عرفان و وصل سالک، جهش رخ می‌دهد.

ویژگی دیگر در عرفان جهادی، جوان بودن عارفان واصل است. آنان در جایی پیروز می‌شوند که بقیه عارفان در این مسیر ناتوان بوده‌اند. این جوانی خصلتی دارد که هم اوج شهوت و دنیاگرایی و هم سکوی پرتاب به معنویت و عرفان جهادی است، لذا شاهد بودیم که دفاع مقدس، جوانان تبدیل به اولیاء الله شدند.

در پاسخ به این سؤال که جایگاه شهید سلیمانی در عرفان جهادی کجاست؟ باید گفت این ماجرا که شهید سلیمانی وصیت می‌کند که وی را در جوار مزار شهید محمدحسین یوسف‌الهی دفن کنند که در بیست و پنج سالگی شهید می‌شود، حکایت از آن دارد که شهید سلیمانی راه را در عرفان و سیر و سلوک جبهه‌ها و در همان سال‌های اولیه دفاع مقدس درک می‌کند. بعد از دفاع مقدس که آن فضا از بین رفت، ایشان از معدود کسانی است که در آن راه می‌ماند و به شاگر اول مکتب عرفان جهادی تبدیل می‌شود. نکته دیگر گریه‌های سردار شهید سلیمانی در رسای عارفان شهید یا آرزوهای مکرر و التماس علنی ایشان برای شهادت است که نشانی از وجود عرفان جهادی در وی است.

موانع در مسیر سیر و سلوک در مقابل شهید سلیمانی توان ماندن ندارند. روش او در سیر «من الخلق الی الحق» و در پرداختن به مردم و حکایات مختلفی که از وی وجود دارد، نشان‌دهنده این سیر و سلوک است. بنده در همین راستا بر مطالعه وصیت‌نامه سردار شهید سلیمانی و آخرین دست‌نوشته‌های ایشان که در لبنان و سوریه قبل از پرواز به عراق و شهادت خود نوشته‌اند، تأکید می‌کنم.

انتهای پیام
captcha