۶۹ سال سن دارد، اما با همین سن از بسیاری از جوانان پرشورتر است، در مغازهای کوچک در یکی از خیابانهای این شهر به کار مشغول است.
محمد چهکندینژاد، یک کفاش است، او از صبح زود پس از نماز درب مغازه را با نام خداوند میگشاید و تا زمانی که مشتریان به مغازه رفتوآمد میکنند، جوابگوی آنان است. سالهاست که کارش این است، از همان زمانها که کفش بیرجندی حرفی برای گفتن داشت تا حتی اکنون که شاید از خاطر برخی رفته، هنوز هم کفش بیرجندی میدوزد و تعمیر میکند.
قدمت ساخت کفشهای سنتی بیرجندی از قبیل چپت و همچنین کفشهای زمستانی و تابستانی بیش از 100 سال است. سابق به آن چپ پات هم گفته میشده که احتمالاً به دلیل شباهت لنگهای چپ و راست آن بوده که جهت دار نبوده و موقع پوشیدن آن پای چپ و راست اشتباه میشده است و این کفاش محل و بسیاری دیگر همچون او نگذاشتند مهارت ساخت این کفش از یادها برود.
مرا به گرمی در مغازهاش پذیرا میشود، از دیوارهایی که کفشهای کار دستش در آن خودنمایی میکند تا ابزار و وسایلی که دم دستش بود و چراغی که برای گرما در وسط مغازه گذاشته شده بود.
محمد چهکندینژاد در گفتوگو با ایکنا از خراسانجنوبی از روزهای سخت زندگی میگوید؛ روزهایی که در اوج نوجوانی پدرش را از دست داد و مجبور بود همراه مادر برای خرج خود و خواهرش تلاش کند. زندگی روزهای سختی را نشانش داده اما او از پس سختیها برآمده و تنها دلیلش را توکل میداند.
میگوید از ۱۲ سالگی کارگری کرده، آن قدر کار کرده تا بتواند روی پای خودش بایستد. او نشستن و دست روی دست گذاشتن را کار درستی نمیداند و معتقد است باید برای آرزوها تلاش کرد، نباید لحظهای ایستاد.
تا کلاس پنجم بیشتر درس نخوانده، یعنی روزگار او را مجبور کرده تا از کودکی به جای درس، کار کند، گلهای ندارد و شکرگزار خدایش است، با اینکه سختی بسیار کشیده است.
از جوانان گله دارد، از همانها که گوشه عزلت خانه را برمیگزینند و از زندگی ناراضی هستند، اعتقاد دارد در زندگی هر فردی مشکل وجود دارد تنها باید مدیریتش کرد.
از او پرسیدم این مدیریت کردن چگونه ممکن است، لبخندی زد، پاسخش صریح و روشن بود: با توکل به خدا و دیدن نعمتهایی که در زندگی ما قرار داده. نمیدانم چرا جوانان امروزی، توکل و صبر ندارند.
او به جوانان توصیه کرد: کمی توکل را چاشنی زندگیشان کنند، مطمئنا نتایجش را خواهند دید، اما کار نکردن و بیخیالی و نداشتن توکل انسانها را از خداوند روز به روز دورتر میکند.
چهکندی نژاد، از سختیها و مرارتهایی میگوید که کشیده تا توانسته برای خود خانهای بخرد یا مغازه مستقلی داشته باشد. او از جوانانی که تنها گله دارند از مشکلات و کاری نمیکنند میخواهد به قرآن مراجعه کنند که آثار کسب رزق حلال را دوری از گناهان و نزدیک شدن به خدا و فقرزدایی دانسته است.
وی افزود: انسان اگر میخواهد زندگیاش رنگ خدایی بگیرد باید از آنچه خداوند متعال به او ارزانی داشته به طور صحیح و درست استفاده کند.
او دلیل کار کردن در این سن را اینگونه بیان میکند: دوست ندارم در پیری در خانه بنشینم تا فرزندان و نوههایم برایم زندگیام را تأمین کنند، دوست دارم تا زمانی که خداوند توانی در این دستها گذاشته کار کنم و برای خانوادهام رزق حلال فراهم آورم.
این کفاش بیرجندی هشت نوه دارد و اکنون که به روزهای سخت پشت سر نگاه میکند میبیند چه سخت تلاش کرده و اکنون خداوند چه مزد خوبی به او عطا کرده است.
در اعتقاد او، ارزش کمی پول حلال از میلیاردها پول حرام بیشتر است و میگوید: درست است که به علت کرونا مشتریانم کم شده، اما هنوز هم به لطف خدا چراغ مغازهام روشن است و کارم رونق دارد.
او در میان گفتوگو هم دست از کار نمیکشید، کفشی را در دست گرفته و میدوخت، مشتریان میآمدند و میرفتند و او با سعه صدر پاسخشان را میداد.
دفتر نسیه مغازهاش هم باز بود. میگفت از کسی که خرج تعمیر کفشش را نداشته باشد پولی نمیگیرم و اگر ببینم نیازمندی از کوچه رد میشود و کفش مناسبی ندارد به او کفش میدهم.
مردم محل سالهاست که با این اخلاق کفاش محلشان آشنایند. اخلاقی که روح بلند پروردگار را که در نهاد آدمی گذاشته شده به تو نشان میدهد.
عکس رهبر معظم انقلاب و شهدا بر روی دیوار مغازهاش خودنمایی میکرد. میگوید سردار سلیمانیها و افرادی چون او رفتند تا منش انسانیت زنده بماند. درست است که عصر ماشینها و تکنولوژی است، اما نباید انسانیت را از یاد برد.
با او خداحافظی میکنم، اما منش و انسانیتش و کاری که او انجام میدهد در مغازهای که چند متر بیشتر نبود را هرگز از یاد نخواهم برد.
گزارش تصویری را اینجا ببینید
انتهای پیام